فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی تناظر میان گروه های مختلف نحوی از دیرباز مورد توجه زبان شناسان بسیاری بوده است. در این بین تناظر میان گروه اسمی و گروه فعلی از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. مقالة حاضر می کوشد تا چنین تناظری را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا بررسی کند. داده های ارائه شده نشان می دهند که گروه تعریف نیز همانند گروه فعلی از سه لایة متفاوت تعبیری، توصیفی و نقش های معنایی تشکیل شده است. این لایه ها در زبان فارسی نیز هم سو با سایر زبان ها وجود دارد که در هر لایه عناصر مختلفی متناسب با آن حوزه موجود می باشد. بدین ترتیب که در لایة تعبیری گروه تعریف، مشخصات مربوط به تعبیر گروه اسمی از جمله معرفه یا نکره بودن گروه اسمی مشخص می شود. در لایة دوم یا لایة توصیفی گروه های نقشی مختلف مانند گروه صفتی و یا گروه شمار قرار دارند که نقش توصیف گروه اسمی را به عهده دارند و در لایة واژگانی نیز نقش های معنایی مناسب به موضوعات اعطا می شود.
بررسی مؤلفه های توالی واژه و هم بستگی آنها با توالی مفعول/ فعل در گویش تاتی گیفان، براساس دیدگاه رده شناختی درایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توالی های غالب در گویش تاتی دهستان گیفان خراسان شمالی که اساساً گونه ای مفعولی فعلی است، و هم بستگی این توالی ها و ترتیب مفعول و فعل براساس دیدگاه های درایر به سادگی تبیین شدنی نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نتایج کلی به دست آمده از بررسی های درایر، گویش گیفانی در مورد هم بستگی در چهار توالی، به جز توالی موصوف صفت مانند اقلیت زبانی موجود در نمونه آماری درایر عمل می کند که نسبت به زبان هایی که ارتباط معنی دار بین توالی های مطرح شده و توالی فعل و مفعول را اثبات می کنند، درصد کمتری دارند. از طرفی چون برخی از این توالی ها به صورت های مختلف و آزادانه در تاتی گیفان به کار می روند، هم بستگی ممکن بین آنها و ترتیب مفعول و فعل نیز که خود به دو صورت بنیادی مفعول، فعل و غیربنیادی فعل، مفعول کاربرد دارد تا حدی نسبی است. به طورکلی به نظر می رسد به دلیل تنوع در ترتیب فعل و مفعول در این گویش شاهد تنوع در دیگر توالی های هسته و وابسته مربوط به آن نیز هستیم.
پایندانی (= ضمانت) و هم پایندانی (= ضمانت مشترک) در مادیان هزار دادستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادیان هزار دادستانمتنی حقوقی به خط و زبان پهلوی است. مادیاندر دوره ساسانیان نوشته شده و تنها کتابی از این دوران است که تنها به مسائل حقوقی پرداخته است. برده داری، قیمومت، ضمانت، شراکت، ازدواج، طلاق و ... از جمله موضوعات مطرح در این اثر است. آنچه که در این مقاله بررسی شده، قوانین حقوقی مربوط به ضمانت است که با اصطلاح پایندانی و هم پایندانی مطرح شده است. این گزارش شامل دو بخش است: در بخش نخست، مفهوم پایندانی (= ضمانت) و پایندان (= ضامن) و قوانین مربوط به آن بررسی می شود. اینکه پایندان به وسیله چه کسی انتخاب و چگونه تأیید می شد، طلبکار چه وقت و در چه صورتی می توانست به پایندان رجوع کند و چه چیزهایی می توانست مورد ضمانت باشد. در بخش دوم همپایندانی (= ضمانت مشترک) و قوانین مربوط به آن بررسی می شود؛ اینکه، هم پایندانی چه ویژگی هایی داشت، چه تعهداتی را به وجود می آورد و تفاوت آن با پایندانی چه بود.
صفات پادشاهان ایران و انیران در آیینه علم فراست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم فراست که در متون دوره اسلامی با عناوین علم قیافه و قیافه شناسی نیز آمده است، یکی از اقسام علوم غریبه است که اکثر دانشمندان اسلامی آن را ذیل فروع حکمت طبیعی قرار داده اند. فراست، دانشی است که به کمک آن می توان از نشانه های ظاهری و علائم صوریِ فرد به باطن و سیرت او راه یافت، دانشی که پیشینه آن را به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد و به دوره بقراط و ارسطو رسانده اند. موضوع این مقاله، فراست نامه ای فارسی منسوب به آذرکیوان است که در میان فراست نامه های فارسی و عربی نظیری ندارد. در این فراست نامه، آذرکیوان علائم و نشانه های ظاهری پادشاهان ایران باستان را توصیف کرده و آنها را با اخلاق و منش ایشان تطبیق داده است. توصیفات ظاهری شاهان و پهلوانان ایرانی اغلب بر محور اعتدال می چرخد و در برابر، اجزای چهره و اندام شاهان و پهلوانان انیرانی یا بسیار درشت و بزرگ اند یا باریک و نزار. بدترین و ظالم ترینِ پادشاهان، ضحاک و تور و گرسیوز و شغاد و ماهوی سوری اند که تقریباً همه صفاتِ شخصیت های بد و ظالم را دارند.
دیرش ذاتی واکه های گونه معیار فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در چارچوب آواشناسی آزمایشگاهی به این پرسش می پردازد که آیا گویشورانِ فارسی معیار، مشخصه ثانویه دیرش واکه را که با ارتفاع واکه در این زبان همبستگی دارد، به طور عمدی کنترل می کنند و یا اینکه این مشخصه صرفاً پی آمد ویژگی های اولیه است و در نتیجه می توان آن را با توجه به عوامل زیست-مکانیکی توجیه کرد. به این منظور، تفاوت در دیرش واکه های افراشته، افتاده و میانه در سرعت های مختلف گفتار (آهسته، معمولی و سریع) در دو جایگاه پیشین و پسین، و همچنین تفاوت در دیرش واکه های کوتاه و کشیده در سرعت های مختلف گفتار مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که دیرش واکه هایِ دارای ارتفاع های مختلف، به طور عمدی توسط گویشوران کنترل نمی شوند؛ اما همین نتایج نشان می دهند، که با توجه به اینکه کاهش ارتفاع واکه ها با افزایش دیرش واکه ارتباط مستقیم ندارد، دیرشِ واکه ها در فارسی گفتاری معیار را با استناد به عوامل زیست-مکانیکی نیز نمی توان تبیین کرد.
کاهش واکه ای در لهجه کرمانی
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
100 - 83
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، مطالعه کاهش واکه ای در واکه های لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بی تکیه رخ می دهد و طی آن واکه ها به سوی واکه هایی دیگر گرایش می یابند. برای بررسی کاهش واکه ای در این لهجه، از 10 گویشور لهجه کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکه ها در هجای تکیه بر و در 12 واژه دیگر همان واکه ها در هجای بی تکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و به وسیله نرم افزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازه های اوّل، بسامد سازه های دوم و بسامد پایه واکه ها در هجاهای تکیه بر و بی تکیه اندازه گیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکه ها در هجای بی تکیه کاهش می یابد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که بسامد سازه اوّل تمامی واکه ها و بسامد سازه دوم واکه های [ɑ, e, o, u] در هجای بی تکیه به سوی بسامد سازه اوّل و بسامد سازه دوم واکه شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکه ای در لهجه کرمانی مرکزگرا است.
تبدیل در زبان انگلیسی: رویکردی شناختی معنی شناختی. سندور مارتسا، نیوکسل، انتشارات کمبریج اسکالرز،2013، 320 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختواژه یکی از حوزه های اصلی زبان شناسی است که بررسی آن، به ویژه در تعامل با نحو، از دیرباز مورد توجه متخصصان علم زبان بوده است و این اقبال تا زمان ساخت گراییِ امریکایی و تا قبل از ظهور نسخه های اولیة دستور زایشی که ساختواژه را زیرمجموعة حوزه نحو می دانست، کمابیش پابرجا بود. حوزة ساختواژه از چنان اهمیتی در مطالعات زبانی برخوردار است که نگرش حاشیه ای به آن نتوانست بیش از یک دهه دوام بیاورد و حتی در دستور زایشی جایگاه خود را بازیافت. از دهة ۷۰ که مطالعاتِ ساختواژه قوتِ دوباره یافتند، همواره تعامل میان دو حوزة ساختواژه و نحو مورد توجه بوده است، اما با ظهور نگرش شناختی، برهم کنشِ ساختواژه و معنی شناسی نیز در کانون توجه واقع شد و به این ترتیب، بیش از پیش تعامل میان سه حوزة ساختواژه، نحو و معنی شناسی مطرح شد.
انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان گویشوران سیستانی، براساس دیدگاه گایلز
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
116 - 142
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان آن دسته از گویشواران سیستانی استان سیستان و بلوچستان است که به دو گویش محلی و فارسی معیار صحبت می کنند. دلایل رمزگردانی گویشوران سیستانی برحسب عوامل اجتماعی و براساس نظریه تطابق گایلز (1979) بررسی شده است. گایلز (1979) چهار مشخصه را به عنوان انگیزه رمزگردانی معرفی کرده که این مشخصه ها شامل حالت، احساس، اعتقاد (باورها) و وفاداری به تعامل قومی است. این مشخصه ها بعدها توسط گایلز و دیگران (1982) توسعه یافته و مشخصه های دیگری به آن اضافه شد. در این مطالعه دو عامل اجتماعی طبقه اجتماعی و جنسیت مورد آزمایش قرار گرفته و هدف یافتن انگیزه ها و دلایل رمزگردانی در بین گویشوران سیستانی دارای جنسیت متفاوت و از طبقه اجتماعی مختلف بوده است. بررسی ها بر روی نوع گفتار دانشجویان دانشگاه زابل با طبقه تحصیلاتی یکسان (کارشناسی) صورت گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در ارتباط با عامل اجتماعی جنسیت، زنان کمتر از مردان از رمزگردانی استفاده می کنند و در ارتباط با طبقه اجتماعی، در گفتار طبقه اجتماعی پایین تر رمزگردانی بیشتر مشاهده می شود که طبق الگوی تطابق اجتماعی گایلز دلیل آن تمایل به حفظ همبستگی میان این افراد است. یکی دیگر از نتایج این تحقیق، میزان کاربرد گونه زبانی فارسی معیار در بین دو گروه زنان و مردان و در دو طبقه اجتماعی بالا و پایین است که شواهد بیانگر این واقعییت است که مردان در مقایسه با زنان تمایل کمتر به استفاده از گونه فارسی معیار داشته و طبقه اجتماعی پایین نسبت به طبقه اجتماعی بالا بیشتر تمایل به استفاده از گویش سیستانی دارند که این خود نشانگر الگوی ها و انگیزه های متفاوت رمزگردانی در عواملی اجتماعی مختلف می باشد.
دگرگونی زبانی: شواهدی از الگوی کنایی گسسته در گویش های تاتی جنوبی
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا نگاهی به ساخت کنایی گسسته در گویش های تاتی جنوبی و دگرگونی آن به صورت الگوی فاعلی داشته باشد.در گویش های تاتی جنوبی ساخت کنایی در نمود تام و فعل های مشتق از بن ماضی ظاهر می شود. در این صورت عامل در جملات متعدی دارای حالت غیرمستقیم و مفعول دارای حالت مستقیم است. در جملات لازم تنها موضوع فعل دارای حالت مستقیم است. ساخت کنایی گسسته در گویش های مختلف تاتی جنوبی توصیف شده و با یکدیگر مقایسه شده اند. در این مقاله نشان داده می شود که بر اثر نفوذ زبان های فارسی و ترکی که فاقد ساخت کنایی هستند، این ساخت در گویش های تاتی در حال ناپدیدشدن و تبدیل به الگوی فاعلی/ مفعولی است. در این میان گویش اشتهاردی محافظه کارترین گویش محسوب می شود و کنایی گسسته به طور کامل در آن حفظ شده است. در گویش های دیگر، عامل حالت غیرمستقیم خود را از دست داده است. برای تبیین چگونگی دگرگونی ساخت کنایی در تاتی به پیروی از یانگ (2000) عوامل بیرونی و درونی در تغییر الگوی کنایی موثر تشخیص داده می شوند.
A Mixed-methods, Cross-sectional Study of Assessment Literacy of Iranian University Instructors: Implications for Teachers' Professional Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Professionalism requires that language teachers be assessment literate so as to assess students’ performance more effectively. However, assessment literacy (AL) has remained a relatively unexplored area. Given the centrality of AL in educational settings, in the present study, we identified the factors constituting AL among university instructors and examined the ways English Language Instructors (ELIs) and Content Instructors (CIs) differed on AL. A researcher-made, 50-item questionnaire was constructed and administered to both groups: ELIs (N = 155) and CIs (N = 155). A follow-up interview was conducted to validate the findings. IBM SPSS (version 21) was used to analyse the data quantitatively. Results of exploratory factor analysis showed that AL included three factors: theoretical dimension of testing, test construction and analysis, and statistical knowledge. Further, results revealed statistically significant differences between ELIs and CIs in AL. Qualitative results showed that the differences were primarily related to the amount of training in assessment, methods of evaluation, purpose of assessment, and familiarity with psychometric properties of tests. Building on these findings, we discuss implications for teachers’ professional development.
Thematic Progression in the Rhetorical Sections of an Online Iraqi English Newspaper
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۳, Spring ۲۰۱۶
59 - 68
حوزه های تخصصی:
Thematic development refers to the way theme and rheme in the clause are developed. The theory of rhetorical structure can be defined as the strategies that follow specific ways to make writing more persuasive. The present study aimed to examine how Iraqi writers maintain cohesion in the text by analyzing the patterns of thematic progression in various rhetorical sections in an online Iraqi newspaper, Azzaman (Zaman). To carry out the study, the news articles were collected from January 2013 to June 2013. Actually, 2 opinion articles which focused on the most important political issues were taken each month, collected and analyzed. The analysis focused on the thematic progression and rhetorical structures. The results revealed that thematic progression patterns were used in every rhetorical section of the newspaper. The findings of the study showed the occurrence of thematic progression with different rhetorical patterns in writing English opinion articles and the influence of culture on the rhetorical structure.
Loss of the Socio-cultural Implicit Meanings in the English Translations of Mu’allaqat
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۴, Summer ۲۰۱۶
11 - 21
حوزه های تخصصی:
Translation of literary texts, especially poetry, is one of the most difficult tasks; it requires mastery and knowledge of the language system and culture, and lack of this might lead to wrong translation. This study aimed to examine the loss and gain of the sociocultural implicit meanings in the English translations of the Mu’allaqat, and assess whether the translators of the Mu’allaqat have succeeded or failed in transferring the sociocultural implicit meanings from the source text (ST) to the target text (TT). The study examined four English translations of two poems; namely, Labid’s poem and Tarafa’s poem. The selected poems are considered as masterpieces of the Arabic ancient poetry loaded with cultural signs. This study combined New mark's approach (1988) of translation with Baker’s taxonomy (1992-2011), i.e. translation equivalence, in analysing the data. The findings of the study showed that there are two types of loss made by translators in translating the Mu’allaqat: inevitable loss and avertable loss. The findings also revealed that the loss of socio-cultural implicit meaning occurred because of the inadequate use of the communicative equivalence by the translators and absence of employing pragmatic equivalence.
بررسی غزل های حافظ از منظر روانشناسی گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه قبل از حافظ شعرایی مانند خاقانی، سعدی، و سایرین بوده اند که حافظ در غزل به آنها اقتفاء داشته است ، اما حافظ بیش از دیگران در مرکز توجه عام و خاص قرار داشت. علت این امر را باید در «کلیت» دیوان حافظ یافت. غزل حافظ اگر چه در اجزای خود چیزی بیش از غزل های شاعران قبلی را نداشته است، اما در کل حائز کیفیاتی است که او را در مقامی برتر از دیگران قرار می دهد. از آنجا که موضوع کلیت اشعار حافظ اهمیتی ماهوی دارد، با مطالعه نظریه های مقتضی، تشخیص دادیم که بهترین قالب نظری برای بررسی، تئوری «گشتالت» می باشد. گشتالت نظریه ای است که در حوزه های علوم انسانی نظیر معماری، هنر و روان شناسی به کار رفته است و امید است جایگاه فراخورش را در بررسی های ادبی نیز بیابد. این تئوری به مشخصات کلی یک مجموعه می پردازد، و ویژگی هایی را معرفی می کند که جمع آن ها در یک اثر باعث ارتقای کیفیت زیباشناختی آن اثر می شود.
نقش مهارت های تفکر انتقادی بر مهارت خواندن زبان انگلیسی زبان آموزان با رویکرد کاربردشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش مهارتهای تفکر انتقادی بر مهارت خواندن زبان انگلیسی زبان آموزان می پردازد. جهت سنجش فرضیه پژوهش دو گروه 29 نفره از زبان آموزان پایه اول دبیرستان، در یکی از دبیرستانهای دخترانه منطقه 12 تهران انتخاب شدند. برای گروه اول، طرح درس آموزش زبان انگلیسی با رویکرد تفکر انتقادی و کاربردشناسی، بر پایه گفتگو، به صورت کندوکاومحور و طی 20 جلسه، اجرا شد و گروه دوم تنها دوره آموزش زبان انگلیسی را گذراند. در این پژوهش، از روش پیمایش خرد با رویکرد کمی و تکنیک پرسشنامه بسته پاسخ و پرسشنامه باز پاسخ و نیز جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون اختلاف میانگین ها و تحلیل محتوا استفاده شد. میانگین پیش آزمون و پس آزمون تفکر انتقادی و خواندن سطح بالای گروهی که دوره خواندن سطح بالا را گذراندند، در مقایسه با گروهی که تنها دوره آموزش زبان را گذراندند، با نسبت بیشتری ارتقاء یافته است. همچنین این گروه نسبت به گروه دوم توانستند در نوشته هایشان از اقلام کاربردشناسی مدنظر این پژوهش، بیشتر استفاده کنند.