فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تجربه ای از آموزش مشارکتی است که محقق 24 دانشجوی رشته زبان فرانسه از دانشگاه نیجریه را برای بررسی محتوای درس دستور زبان فرانسوی 6 هفته درگیر ساخت. هدف از این مطالعه اطمینان از ارتباط محتوا با توسعه محتوا، به منظور تضمین و جلب نظر فراگیران در حین فراگیری دستور زبان بود. تمرینات توسعه محتوا دارای 3 بخش است: تلفیق داده های اولیه با فهرست مورد نظر فراگیران، انجام تجزیه- تحلیل و نیاز سنجی حیطه مورد علاقه و تقسیم حیطه ها به بخش های قابل تدریس. موارد قابل تدریس با مشارکت فراگیران به دست آمدند و اساس پایه های اصلی تدریس شدند. بخش ها در این مقاله و ارزیابی کارآمدی این برنامه در مقاله بعدی که از فراگیران در پایان این دوره بدست آمده ارائه خواهد شد که می تواند به عنوان یک نمونه پژوهش در تولید محتوا مشارکتی مورد استفاده قرار گیرد.
Factors Contributing to the Use of L1 in English Classrooms: Listening to the Voice of Teachers and Students in Iranian Institutes
حوزه های تخصصی:
By the growing emphasis on communicative language skills, the attention toward using first language in second language classrooms has been raised. The primary aim of this study was to find out teachers’ and students’ perceptions toward the utilization of L1 in English classrooms in Institutes. In order to do this objective, the researcher used a mixed methods research design. Two groups of participants were used in this study. They were 56 EFL learners of elementary, intermediate, and advanced level and 11 EFL teachers who were selected through convenient sampling. The proficiency level of the students was determined using Nelson Proficiency Test (NPT). The quantitative data were collected through a questionnaire while the qualitative data were collected through teachers’ interviews. After the data collection and analysis, the results of this study revealed that students in all language levels in Institutes had positive perceptions toward utilizing L1 in L2 classes, teachers indicated their eagerness toward using L1 in their classes, and used L1 in high schools more than in Institutes. Furthermore, this study has some implications for EFL teachers.
دستوری شدن واژه بست های مفعولی زبان فارسی همگام با تحول تاریخی نظام واژه بستیِ آن با استناد به داده های گویش مزینانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمایر پی بستیِ گویش مزینانی(سبزوار - خراسان رضوی)، به عنوان یکی از موضوع های درونی فعل، در مجاورت بلافصل فعل جمله، غالباَ پیش، و در صورت نبود میزبان مجاز، پس از آن قرار گرفته و بر خلاف گونه معیار نقش های نحوی بیشتری ایفا می کنند. نتایج این تحقیق توصیفی -تطبیقی نشان داد که میزبان مجاز، بایستی درون گروه فعلی و عضوی از سازه های اجباری آن یعنی مفعول مستقیم، مفعول غیر مستقیم ویا گروه حرف اضافه ای باشد. میزبان های مجاز دیگر در این حوزه عبارتند از: تکواژ امر، تکواژ نفی، تکواژ نهی، ستاک گذشته، تکواژنمود ماضی نقلی، شناسه فاعلی، صفت مفعولی در ساخت فعل ماضی بعید، جزء اسمی یا وصفی فعل مرکب، ضمایر پرسشی جایگزین مفعول، و فعل امر. بررسی تطبیقی این تحقیق حاکی از وضعیت بینابینیِ نظام واژه بستی ضمیری این گویش نسبت به فارسی نو قدیم و معاصر بوده و نتایج زیر را در پی داشت: الف) تأیید لحاظ کردن فرایند بازتحلیل به عنوان عاملی مهم در تحول نظام واژه بستی فارسی که در پیشینه مطرح شده، ب) تأیید فرضیه های قرارداشتن این ضمیری ها در جریان دستوری شدن طبق اصل شفافیت نقشی وتبدیل به وند مطابقه ی مفعولی، ج) تأکید بر مفروض داشتن مراحل گذار در مسیر تحول از فارسی باستان به میانه ویا از فارسی میانه به فارسی نو قدیم؛
اطلس آوایی کوهبنان؛ رسم نخستین اطلس گویشی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر اطلس زبانی منطقه کوهبنان، به عنوان اولین اطلس زبانی ثبت شده در سازمان میراث فرهنگی استان کرمان، معرفی شده است. بر این اساس توزیع جغرافیایی متغیر های واجی و واژگانی منطقه کوهبنان مورد بررسی قرار گرفته اند و با توجه به تفاوت های موجود در گویش سی منطقه مورد بررسی، اطلس زبانی مناطق مورد نظر رسم شده است. بررسی متغیرهای واجی، در قالب متغیرهای واکه ای، متغیرهای همخوانی و متغیرهای مربوط به ساخت هجا و نیز متغیرهای واژگانی نشان می دهد که گویش مناطق مورد بررسی دارای ویژ گی های تمایز دهنده ای است. اطلس زبانی منطقه نیز نشان دهنده آن است که به جهت وجود تفاوت در رفتار زبانی گویشوران دو منطقه کوهبنان و خرمدشت، باید قائل به وجود دو لهجه متفاوت در این مناطق شد.
تناوب مکانی در افعال گذاشتنی زبان فارسی: رویکردی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افعال گذاشتنی زیادی در زبان فارسی دارای تناوب مکانی هستند. تناوب مکانی رابطه بین دو ساخت نحوی از یک فعل سه ظرفیتی است که در آن مشارکت کنندگان- موضوع مکان و موضوع انتقالی- در هر یک از ساخت های نحوی به شکلی متفاوت ظهور می یابند. این جستار به هدف بررسی این مسأله از دیدگاه دستور نقش و ارجاع تدوین شده است و ضمن مقایسة این ساخت در زبان انگلیسی و فارسی، تحلیلی از آن بر اساس فرا نقش های معنایی ارائه می دهد. در این راستا، شواهد زبانی مشتمل بر مواردی از تناوب مکانی افعال گذاشتنی از برنامه های تلویزیونی، متن سخنرانی ها، رمان ها وگفت گو ها از گونه ی گفتاری فارسی معیار و یا هر منبع دیگری که داده های واقعی زبان فارسی را فراهم آورد، جمع-آوری و در چارچوب دستور نقش و ارجاع بررسی شدند. بدین منظور، ساخت منطقی جملات با توجه به نوع عمل مشخص و فرانقش معنایی اثرپذیر با توجه به سلسله مراتب اعطای فرانقش های اثرگذار- اثرپذیر تعیین شد. نتایج نشان می دهد که ساخت تناوب مکانی به آن صورت که در زبان انگلیسی وجود دارد، در همه ی ساخت های موجود در زبان فارسی دیده نمی شود؛ به گونه ای که برخی از ساخت های تناوب مکانی در زبان فارسی تناوب مفعول مستقیم/ غیرمستقیم و برخی دیگر، تناوب مفعول اولیه/ ثانویه هستند. در تبیین این ساخت در دستور نقش و ارجاع نیز باید عنوان کرد که در مورد افعال غیر انضمامی، انتخاب نشان دار موضوع مکان به عنوان فرانقش اثرپذیر منجر به ایجاد ساخت معکوس در تناوب مکانی شده است؛ در مورد افعال انضمامی نیز، با توجه به تبدیل شدن یک ساخت سه ظرفیتی به ساخت دو ظرفیتی، تنها یک گزینه برای انتخاب به عنوان اثرپذیر وجود دارد و آن موضوع مکان است.
بررسی در زمانی ابعاد معنایی «گرفتن» از منظر تحلیل مؤلفه ای و معنی شناسی شناختی: اثبات چندمعنایی از طریق بازنمود طرح واره های تصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را می توان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تأیید می کنند؟ 2- کدام مؤلفة معنایی میان معانی گوناگون این واژه مشترک است؟ 3- این واژه در ساخت های ترکیبی گوناگون کدام طرح واره های تصوری را شکل می دهد؟ 4- چه رابطه ای میان طرح واره های تصوری شکل گرفته از یک سو، وطرح واره های تصوریِ بازنمودیافته و مؤلفه های معنایی مذکور برای معانی این واژه از سوی دیگر، وجود دارد؟ بنابراین، در پژوهش حاضر بازنمود انواع طرح واره های تصوری در سازه هایی که با «گرفتن» ساخته شده اند، تحلیل شده است. برای تعیین مؤلفه های معنایی «گرفتن» به منظور پیگیری رفتار معنایی آن، ابتدا صورت ها و معانی این فعل در زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه ذکر شده و پاره هایی از متون این زبان ها نقل شده است. سپس با مراجعه به لغت نامة دهخدا، نمونه هایی از کاربرد «گرفتن» در زبانِ به کاررفته در متون نظم و نثر فارسی پس از اسلام (فارسی دری)، مانند تاریخ بیهقی و شاهنامة فردوسی، نقل گردیده و سرانجام با استفاده از فرهنگ های هشت جلدی سخن، دوجلدی صدری افشار و تک جلدی فارسی گفتاری نمونه هایی در فارسی امروز ذکر شده است. پس از بررسی معنایی این واژه،مشخص شده که «گرفتن» واژه ای چند معنی است و در ساخت های زبانی مرکب بازنمود انواع گوناگونی از طرح واره های تصوری را نشان می دهد. نوع طرح واره های تصوریِ شکل گرفته، معلول مؤلفة معنایی اصلی فعل است که این مؤلفة معنایی از زبان اوستایی تا فارسی نوین میان معانی گوناگون «گرفتن» مشترک باقی مانده است؛ بنابراین، سبب شکل گیری طرح واره هایی تصوری می شود که بین آنها روابط معناییِ شمول و استلزام مشاهده می شود. در واقع، تحلیل مؤلفه ای معنی این واژه در تعامل با تحلیل شناختی معانی آن، چندمعنی بودن «گرفتن» را ثابت می کند.
درس نامه آموزش حروف اضافه با رویکرد معنی شناسی شناختی برای آموزش به غیر فارسی زبانان (مطالعه موردی: حرف اضافه «از»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا با تکیه بر دستاوردهای رویکردمعنی شناسی شناختی که طرح واره های تصویری از مهم ترین آن ها است،رهیافت جدیدی جهت یادگیری معنادار و ماندگارترحرف اضافه «از» در زبان فارسی ارائه شود.لذا ابتدا بر اساس معیارهای تایلر و ایوانز (۲۰۰۳) معانی مکانی و متفاوت این حرف اضافه بر مبنای فرهنگ سخن انوری (1381) انتخاب شد؛سپس جمله ها و عبارت های حاوی این حرف اضافه در کتاب های درسی مرکز آموزشی جامعة المصطفی مشهدمورد بررسی قرار گرفت.در نهایت، بر مبنای ملاک های تعیین معنای پیش نمونه ای تایلر و ایوانز (2003)، تئوری حوزه های لانگاکر(1987) و طرح واره های تصویری لیکاف و جانسون (1987)،شیوه پیشنهادی جهت آموزش حرف اضافه «از» برای غیر فارسی زبانان طراحی شده است. روش مورد نظر،مدل ترکیبی متن و تصویر(با کمک پاور پوینت و پوستر) برای آموزش ساختار معنایی این حرف اضافه با توجه به معنای مرکزی ومعانی دیگر آن است.نتایج این تحقیق می تواند در امر آموزش و یادگیری ماندگار این حرف اضافه و توجه بیشتر به اهمیت طرح واره های تصویری در مبحث تهیه و تدوین مواد آموزشی،راهکارهای مؤثری را پیشنهاد دهد.
راهکارهای مترجمان در انتقال گویش شخصیت های رمان (مطالعه موردی ترجمه های رمان چهره مرد هنرمند در جوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های پیش روی مترجمان رمان، بازآفرینی نشانه های گویش در گفتار شخصیت هاست. گفتار آمیخته به گویش، اطلاعات مهمی راجع به هویت، پیشینه فرهنگی و جایگاه اجتماعی شخصیت ها فراهم می آورد و از این رو، بی توجهی مترجم در انتقال آن، خواننده متن مقصد را از درک صحیح چارچوب گفتمانی متن اصلی محروم می سازد. به طور کلی، بازآفرینی گویش آمیختگی گفتار شخصیت ها به کمک دو راهکار استاندارد/ساده سازی و جبران انجام می گیرد. استفاده از راهکار جبران، منجر به بازتولید بخشی از گفتار گویش آمیخته می شود، در حالی که استفاده از راهکار استاندارد/ساده سازی، در بیشتر موارد، گونه گویشی را به گونه نوشتاری تقلیل می دهد. مقاله حاضر به تبیین کارکرد راهکارهای مذکور، در انتقال نشانه های گویش انگلیسیِ ایرلندی در دو ترجمه رمان چهره مرد هنرمند در جوانی می پردازد. طبق نتایج به دست آمده از این پژوهش، در سطح واژگانی، مترجمان از هر دو راهکار برای انتقال گفتار گویش آمیخته بهره گرفته اند، با این تفاوت که مترجم دوم (منوچهر بدیعی) در مقایسه با مترجم اول(پرویز داریوش) از راهکارهای جبرانی متنوع تری جهت انتقال نشانه های گویش آمیختگی استفاده کرده است. در سطح دستور زبان، هر دو مترجم، در اغلب موارد بر راهکار استاندارد/ساده سازی متمرکز شده اند و از انتقال ویژگی های دستوری انگلیسیِ ایرلندی چشم پوشی کرده اند.
میان قوم نگاری و ادبیات: میشل لریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم آبستن تغییر و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی بوده است. ادبیات، هنر و علم نیز متأثر از وضعیت حاکم بر جامعه بوده اند. در اروپا، به خصوص در فرانسه، نویسندگان بسیاری چه با آثارشان و چه با موضع گیری هایشان در عرصه های گوناگون، نام خود را در تاریخ ثبت کرده اند. ژولین میشل لریس از آن معدود نویسندگانی ست که به دلیل حضور مستمرشان در طول قرن، ردپای محونشدنی از خود به جای گذاشته است. منتقدان معمولاً برای تعیین جایگاهی برای او دچار مشکل می شوند و موقعیت ثابت و مشخصی را برایش نتوانسته اند در نظر بگیرند. عده ای او را شرح حال نویس و شاعری متبحر می دانند که توانست تحولی عظیم در نگاه «خود» و استفاده از زبان، ایجاد کند. عده ای دیگر نیز، به واسطة تحقیقات گسترده اش بر روی زبان، آداب و رسوم اقوام آفریقایی او را قوم نگاری شایسته می نامند. ولی آیا نمی توان ادعا کرد که این دو قلمرو نزد لریس نه تنها مغایرتی با یکدیگر ندارند، بلکه ردپایی از هر کدام در دیگری یافت می شود؟ به عبارتی، آیا شعر و قوم شعر، آن طور که میشل بوژور می گوید، مکمل یکدیگر و جداناپذیر نیستند؟
تبعات اجتماعی فرهنگی آموزش زبان انگلیسی: آسیب شناسی و ارائه مدل چهار وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش و یادگیری زبان انگلیسی در سطح جهانی همواره با پیامدهای اجتماعی مثبت از جمله آشنایی با آداب و رسوم بومیان گفتمان غالب، افزایش سازگاری و پذیرش تفاوت های بین فرهنگی، شناخت بهتر ارزش های بومی و تبعات منفی شامل گرایش به فرهنگ بیگانه و فاصله از فرهنگ بومی همراه بوده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش رشتة زبان انگلیسی در تعیین شخصیت فردی اجتماعی دانشجویان می باشد؛ لذا متغیر مستقل رشته تحصیلی و متغیرهای وابسته مشتمل بر سازگاری اجتماعی، هوش فرهنگی، وابستگی به فرهنگ مادری و ادب و احترام می باشند. داده های تحقیق از دویست دانشجو در دو زیرگروه زبان و سایر رشته ها با پاسخگویی به آزمون های وابستگی به فرهنگ مادری، هوش فرهنگی، سازگاری اجتماعی و ادب گردآوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد دو گروه مورد مطالعه از حیث هوش فرهنگی، ادب و احترام و وابستگی به فرهنگ مادری متفاوت و در آزمون سازگاری اجتماعی یکسانندد. تحقیق حاضر سعی داشته از منظری انتقادی به اهمیت بومی سازی مطالب درسی و آگاهی بخشی به دانشجویان رشته های زبان خارجی در زمینة اولویت قرار دادن ارزش های بومی ضمن پذیرش و احترام به تفاوت های موجود بپردازد.
تأثیر ترکیب نمودهای مختلف توجه به صورت بر یادگیری واژگان انگلیسی دانش آموزان دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
53 - 78
حوزه های تخصصی:
تأثیر ترکیب نمودهای مختلف توجه به صورت بر یادگیری واژگان انگلیسی دانش آموزان دبیرستان افسر روحی1 سیدعلی رضی نژاد2 تاریخ دریافت: 17/9/94 تاریخ تصویب: 7/7/95 چکیده یادگیری واژگان انگلیسی تنها از طریق بهره مندی از داده های قابل فهم برای زبان آموزان مقدور نیست و استنباط معنای واژگان جدید در بیشتر موارد راهبردی موفق تلقی نمی گردد. در مطالعه حاضر، تأثیر 3 شگرد متفاوت بر یادگیری واژگان جدید در چارچوب پارادایم توجه به صورت مورد بررسی قرار گرفته است. برای نیل به این هدف پژوهشی، 97 دانش آموز پایه سوم دبیرستان به شکل تصادفی در 4 گروه گمارده شدند. ظرف 4 هفته، به همه گروه ها 4 متن انگلیسی ارائه شد که در هر کدام از آنها 20 واژه جدید گنجانده شده بود. در متن های تهیه شده برای گروه گواه تغییری داده نشده بود. در متن های گروه اول آزمایشی، زیر واژگان جدید خط کشیده شده بود؛ برای گروه دوم آزمایشی، زیر واژگان جدید خط کشیده شده بود و معادل فارسی آنها نیز داده شده بود و برای گروه سوم آزمایشی، افزون بر آن که معادل فارسی واژگان جدید داده شده و زیرشان خط کشیده شده بود، معلم در حین تدریس، واژگان جدید را یک بار تکرار می کرد. محاسبات مکرر تحلیل واریانس داده های پیش آزمون، پس آزمون بلافصل و تأخیری سه سنجه تولیدی، تمیز صحت دستوری و چهارگزینه ای نشان داد که ترکیب سه مؤلفه توجه به صورت که گروه سوم آزمایشی از آن بهره مند شده بود، بر رشد واژگان دانش آموزان مؤثرتر از موقعیتی بود که ترکیب دو مؤلفه در آن به کار گرفته شده بود و این موقعیت به نوبه خود مؤثرتر از موقعیتی بود که تنها یک مؤلفه توجه به صورت در آن اعمال شده بود. در مجموع، هر 3 گروه بهره مند از نمودهای مختلف توجه به صورت بهتر از گروه گواه عمل کردند.
بررسی جابجایی بند موصولی در زبان فارسی امروز براساس دستور کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
59 - 85
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا مسئله جابه جایی بندهای موصولی در زبان فارسی امروز را بر اساس دستور کلام توصیف و تبیین کند. در پدیده مذکور، بند موصولی از مجاورت اسم هسته به جایگاهی در انتهای جمله جابه جا شده و ساختی گسسته را به وجود می آورد. مشاهده نمونه های مختلف از گونه های موصولی در فارسی امروز نشان می دهد که پدیده جابه جایی ویژگی عام بندهای موصولی می باشد. بر اساس دستور کلام، عناصر متعلق به دستور معترضه تابع الزامات دستوری و معنایی دستور جمله نیستند، به همین دلیل سیالیّت در جایگاه ساختاری یک ویژگی عام و متمایزکننده آن عناصر می باشد. از این جهت، استدلال می شود که جابه جایی بندهای غیرتحدیدی به عنوان عناصر دستور معترضه پیامد ماهیت دستوری آنها یعنی معترضگی می باشد و جابه جایی گونه تحدیدی نیز که از طریق فرآیند دستوری شدگی از سطح معترضه به سطح دستور جمله انتقال یافته ، به عنوان یک ویژگی باقی مانده از ساخت منشأ تحلیل می شود.
صفت های ایستا و نا ایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
59 - 78
حوزه های تخصصی:
صفت در کاربرد اسنادی محمول جمله تلقی می گردد و از این نظر ویژگی فعلی پیدا می کند. زبان شناسان نقش گرا محمول های فعلی را به ایستا و نا ایستا تقسیم می کنند. هدف این مقاله آن است که بر اساس شواهد نحوی و معنایی نشان دهد که طبقه های ایستا و نا ایستا شامل کنشی و فرایندی محدود به محمول های فعلی نیستند، بلکه صفت ها نیز می توانند ایستا یا نا ایستا باشند. صفت هایی مانند «بزرگ، بلند، چاق، قرمز» که حالت یا وضعیتی ثابت و دائمی را بیان می کنند، ایستا هستند، در حالی که صفت هایی از قبیل «محتاط، مرتب، کمرو، گستاخ» بیان کننده حالات یا ویژگی هایی هستند که تا حدی تحت کنترل و اراده موضوع ها هستند و تابع شرایط و بافت های خاص می باشند.از این رو، این صفت ها ناایستا یا پویا تلقی می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تجزیه و تحلیل داده های نوشتاری و گفتاری زبان فارسی، صفت های ایستا و نا ایستا مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، آزمون های نحوی و معنایی متعددی برای تشخیص صفت های ایستا از نا ایستا معرفی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تقسیم بندی ایستا و پویا صرفاً محدود به طبقه فعل نمی باشد و این ویژگی ها را می توان در طبقه صفت نیز یافت. همچنین در این پژوهش مشخص شد که برخی از صفت ها قابلیت خوانش ایستا و نا ایستا را در بافت های زبانی و موقعیتی متفاوت دارا هستند.
بررسی دیالکتیک هنر در «ترجمه ادبی » بر اساس نظریات تئودور آدورنو و والتر بنیامین: نقد ترجمة رمان ناتور دشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریات تئودور آدورنو و والتر بنیامین در خصوص هنر با راهبرد ترجمة متون ادبی ارتباط معنی دار دارد. هر دو نظریه پرداز به حقیقت هنری اعتقاد دارند، اما تفاوت آن ها در چگونگی درک و انتقال حقیقت و حس هنری است به طوری که دیالکتیک هنری میان فرم و محتوا حفظ شود. بنابراین ترجمة ادبی فراتر از یک ترجمه خوب تنها به انتقال صحیح پیام محدود نمی شود بلکه میزان تأثیر و تداوم اثر در فرهنگ مقصد معیار است. این چنین وظایف مترجم ملزم به درک حقیقت هنری و رویارویی با چالش هایی است که نیازمند راهکارهای نظری در زیباشناسی، تفسیر و ترجمه می باشد. بنیامین با نظریة «هنر بازتولیدپذیر» بر مدل ترجمة بینِ خطی تأکید دارد تا حس منحصربه فرد مفاهیم هنری را آزاد سازد و از آن برای آگاهی بخشی به مردم استفاده کند، اما آدورنو با ارائة نظریة دیالکتیک منفی بر تداوم حقیقت هنر و بی قالب بودن آن تأکید دارد که این دیدگاه با ترجمة تفسیری مطابقت دارد. در این مقاله ایدئولوژی مترجمان مختلف رمان ناتور دشت در درک و انتقال لحن، حس و پیام اثر با توجه به مشابهت اثر با نظریات انتقادی بنیامین و آدورنو مورد بحث و بررسی قرار گرفت. ترجمة محمد نجفی نه تنها از نظر امانت داری در لحن با نظریة بازتولید هنری بنیامین همخوانی دارد، بلکه از نظر همانندسازی دیالکتیک هنری، با نظریة دیالکتیک متفی آدورنو همخوانی دارد و موفق تر از سایر ترجمه ها می باشد.
بررسی ترجمه حال منفی در قرآن کریم: در چهار ترجمه معاصر (موسوی گرمارودی، آیتی، فولادوند، الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلوب حال در عربی، حالت های گوناگونی دارد که با برابر آن در فارسی فرق دارد؛ از آن جمله گاه اتفاق می افتد که حال به صورت منفی بیاید. این نوع حال، در قرآن بسامد بالایی دارد. بنابراین با در نظر گرفتن تفاوت دو زبان فارسی و عربی، یافتن برابر مناسب برای هر یک از صورت های حال منفی در ترجمه متن قرآنی که یک متن منحصر به فرد نیز هست، بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا ترجمه این متن آسمانی باید بیانگر تمامی معانی آن باشد؛ وانگهی مترجمان باید اسلوب های دو زبان را رعایت نمایند. جستار پیش رو، شیوه ها، ساز و کارهای مترجمان در انتقال مفهوم حال منفی در آیات قرآن به زبان فارسی را بررسی می کند و گامی برای شناساندن روشی مناسب برای این ساختار که با ساختار برابر آن در زبان فارسی مناسب باشد و در عین حال بتواند معانی قرآن را به زبان فارسی منتقل نماید.
The Impact of Teaching Developmental Grammatical Errors on Iranian Undergraduate Translator Trainees’ L2 Paragraph Writing Ability
حوزه های تخصصی:
This study aimed to investigate the impact of teaching developmental grammatical errors on translator trainees’ L2 paragraph writing ability. After the administration of Oxford Placement Test (OPT), 40 out of 100 undergraduate translator trainees were selected from the Islamic Azad University of Tonekabon branch. Further, the participants were divided into an experimental and a control groups. A pre-test of paragraph writing ability was administered to both groups and the participants were asked to write a paragraph about the selected topic. Then, the experimental group received 5 sessions of treatments on teaching developmental grammatical errors extracted from their previous writing performance while the control group received a placebo. After five sessions of the treatments, the post-test of paragraph writing ability was administered in which the participants in both groups were asked to write a paragraph about a selected topic. Three raters corrected the paragraphs. The scores were analyzed using the SPSS software by applying Independent sample t-test and Pearson correlation. The findings indicated that subjects in the experimental group showed significant improvement in their writing performance.
توصیف ساختاری و دگرگونی های زبانی در گویش عربیِ مهاجران جنگ زده شهرستان کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان کَنگان )به لهجه محلی: کَنگون) یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران است. زبان عربی بعد از زبان فارسی رایج ترین زبان ساکنان این شهرستان می باشد. بسیاری از ساکنان کنگان در دوران جنگ تحمیلی عراق از شهرستان های خرمشهر و آبادان (در استان خوزستان) به بوشهر مهاجرت نموده اند، و با گذشت چندین سال از مهاجرت این قوم، هنوز بسیاری از واژگان و ساختارهای صرفی و نحوی عربی قدیم را حفظ کرده اند. دامنه این پژوهش، گویشورانِ جنگ زده مهاجر از استان خوزستان به بوشهر می باشد. هدف از این پژوهش زبان شناختی، شناسایی اصول و ویژگی های گویش عربی آنان و بررسی تغییرات زبانی در زمینه مخارج حروف و دگرگونی های حاصله و شناسایی ساختار صرفی و نحوی بر اساس روشی توصیفی- میدانی می باشد. یافته ها نشان می دهد که این گویش همانند گویش های دیگر عربی زائیده زبان عربی فصیح می باشد و بیشتر الفاظ و عبارت های آن ریشه در زبان فصیح دارد، که گاهی دچار ابدال، قلب، نحت و دگرگونی های دیگری می شوند. همچنین از لحاظ قواعد و ساختارهای آن، ارتباط عمیق و گسترده این گویش با زبان عربی فصیح و گویش های قدیم عربی به وضوح خودنمایی می کند.
«چرخش زبان در جنبش سماع» تأثیر پیش انگاشت های زبان شناختی در سیر تحول مفهوم سماع عارفانه نزد محمد غزالی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده و ابزار اصلی در مطالعات ادبی- عرفانی را زبان تشکیل می دهد؛ بدین سبب، علم زبان شناسی بیش از هر دانش دیگری می تواند رهیافت های کاربردی را در این زمینه به ادبیات عرضه کند و حاصل این مطالعات، درعین استفادة متقابل این دو رشته از یکدیگر، شکل گیری حوزه ای بینارشته ای باعنوان زبان شناسی ادبی- عرفانی است. یکی از نظریات کاربردی در این میان، نظریة مربوط به پیش انگاشت ها و انگاره های زبانی است که با بررسی شرایط اقتضا و تناسب گزاره در محیط و بافتی که در آن اظهار می شود، می تواند ما را در تحلیل برخی جنبه های ناپیدای معنا در یک گزارة معرفتی- ادبی یاری رساند. این مبحث با تمام انواع نظریه های زبان شناسی در تعارض و غالباً واجد صبغه ای معناشناختی و گاه کاربردی است. مقالة حاضر درصدد اثبات این مدعاست که چگونه پیش انگاشت های زبان شناختی می تواند سیر تطور موضوع سماع عرفانی را از طریق ارتباط آن با مقتضیات بافت هستی شناختی، معرفت شناختی و فرهنگی ترسیم کند و درکل، به ارائة مخاطب شناسی ارتباط عرفانی بپردازد. در پایان، این نکته تبیین خواهد شد که دستیابی به پیش انگاشت های مزبور هدف غایی دو شخصیت نامدار عرفان و ادب، امام محمد غزالی و مولوی بلخی، از ورود به مبحث سماع عارفانه است و کوشش می شود فواید و نتایج آن در سنت های عرفانی و ادبی آشکار شود.
نگاهی به مشکلات دانشجویان رشتة مترجمی زبان فرانسه دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش ترجمة حرفه ای، نوعی فرآیند آموزشی است که بر پایة یادگیری صورت می پذیرد و در آن دانشجوی مترجمی نقشی محوری و پویا ایفا می کند. طبق تعریف فیولا از چهارچوب آموزشی ترجمة حرفه ای، دانشجوی مترجمی به عنوان اولین و مهم ترین عنصر تشکیل دهندة چهارچوب، با توجه به دانش از پیش آموخته، انگیزه ها و نیاز هایش به محتواهای آموزشی گوناگون معرفی می شود. بر اساس مدلی که کِرالی طبق رویکرد «سازاگرایی اجتماعی» توصیه می کند، رفع این نیازها مستلزم استقلال و مسئولیت پذیری دانشجوی مترجمی در فرآیند یادگیری ترجمه است. در پژوهش حاضر دانشجویان کارشناسی مترجمی فرانسه را از طریق پرسش نامه ای که بر اساس نیازهای آموزشی آن ها تدوین شده، مورد پرسش قرار داده ایم تا با به چالش کشیدن جایگاه، نقش و مشارکت آن ها در تحصیل مهارت های لازم برای ترجمه، نقاط ضعف و علل ناکامی شان را در تبدیل شدن به یک مترجم توانمند شناسایی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از عدم استقلال، مشارکت فعال و مسئولیت پذیری دانشجویان این رشته در فرآیند یادگیری ترجمه است که با رویکرد سازاگرایی اجتماعی سازگار نیست. بر اساس این رویکرد، آموزش ترجمه از طریق منابع واقعی، با هدف آشنا کردن دانشجو با ملزومات دنیای حرفه ای ترجمه و نیز تأکید بر کار گروهی برای تقویت انگیزه و استقلال دانشجو نسبت به مدرس، از راهکارهایی است که در کنار اصلاح برنامة درسی و سیستم پذیرش دانشجو در این رشته توصیه می شود.
تأملی زبانی در مضمون و شگردهای مضمون سازی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «مضمون» در زبان فارسی مانند بسیاری از مفاهیم ادبی دیگر مفهومی سهل و ممتنع است؛ در نگاه نخست چنان به نظر می رسد که این مفهوم چندان روشن است که نیازی به اندیشیدن از دیدگاهی نظری دربارة آن وجود ندارد و به اصطلاح از بدیهیات حوزة ادبیات فارسی است؛ درحالی که مضمون یکی از مهم ترین مفاهیم انتقادی و مرکزی ادبیات در جهان است. دستیابی به مضامین آثار ادبی در دنیا کاری بسیار تخصصی و دشوار و درعین حال، بنیادی شناخته می شود. ارتباط مضمون با کار نظریه و نقد ادبی نیز بر کسی پوشیده نیست، به گونه ای که برخی یکی از مهم ترین رسالت های نقد ادبی را دست یابی به مضمون می دانند؛ از چنین دیدگاهی مضمون یابی کاری انتقادی است که ضرورتاً باید ذیل نظریه ای ادبی صورت گیرد. معنای چنین رویکردی در وهلة اول آن است که مضمون یابی کاری بسیار تخصصی است؛ درحالی که در جامعة ادبی ما بیشتر با ویژگی آماری تعریف شده است. جستن مضامین در آثار ادبی به هیچ روی کاری صرفا آماری نیست؛ بلکه در بهترین حالت، آمار شاید بتواند آن را عینی نماید و به دست یابی به آن کمک کند. در این زمینه با یقین می توان گفت، با وجود این که مضمون، موضوع اندیشة بسیاری از صاحب نظران زبان و ادبیات فارسی بوده است، هرگز حدود آن مشخص نشده است و به ویژه عملاً کار مضمون یابی بر اساس تعریف علمی آن صورت نگرفته است. مانند بسیاری دیگر از موضوع های ادبی، مضمون نیز مبتلا به ساما ن نیافتگی نظری است. دشواری دیگر در پرداختن به این موضوع، مربوط به ویژگی چندمعنایی کلمة مضمون در زبان فارسی هم هست. در این زمینه به ویژه اختلاط آن با «موضوع» منشأ بسیاری از تشتت ها بوده است و به سردرگمی ها و گاه انحراف ها از معنای علمی آن افزوده است. با عنایت به دشواری های ماهوی موضوع و نیز دشواری های ناشی از گستردگی حوزه تحقیق، در این پژوهش کوشیده شده است در حد توان تصویری از چگونگی دست یابی و مطالعه مضمون در شعر برخی شاعران نشان داده شود.