سپیده عبدالکریمی

سپیده عبدالکریمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

تحلیل اصطلاحات گویش شوشتری در چهارچوب دستور ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستور ساختی ساخت اصطلاح گویش شوشتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۴۹
پژوهش حاضر با هدف توصیف و تحلیل کیفی و کمّی ساخت های اصطلاحی (ساخت های فاقد ترکیب پذیری معنایی) در گویش شوشتری براساس دستور ساختی فیلمور و دیگران (1988) و با اشاره به پیوستار نحو- واژگانی پیشنهادی کرافت (2001) انجام شده است. داده های پژوهش نیز به دو شیوه میدانی و کتابخانه ای از گویشوران بومی گویش شوشتری، فرهنگ واژه نامه ای از گویش شوشتری (نیرومند، 1356) و فرهنگ گویش شوشتری (فاضلی، 1383) گردآوری شده است. در پژوهش پیشِ رو، ابتدا با ابزار موجود در دستور ساختی، انواع عبارت های اصطلاحی گویش شوشتری براساس طبقه بندی فیلمور و دیگران (1988) تحلیل شده و در ادامه، فراوانی اصطلاحات نیز اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد که اصطلاحات گویش شوشتری، براساس دیدگاه فیلمور و دیگران (1988) در چهار دستهاصطلاحات رمزگذار/رمزگشا، صوری/جوهری، دستوری/فرادستوری و دارای نکته کاربردشناختی/فاقد نکته کاربردشناختی قرار می گیرند. از بررسی مجموع 109 اصطلاح استخراج شده در گویش شوشتری، درصد فراوانی هر دسته از اصطلاحات به شرح زیر است: تعداد 47 اصطلاح (57 درصد) رمزگشا درمقابلِ 62 اصطلاح (43 درصد) رمزگذار، 91 اصطلاح (83.5 درصد) جوهری، دربرابر 18 اصطلاح (16.5 درصد) صوری و 96 اصطلاح (88 درصد) فاقد نکته کاربردشناختی درمقابلِ 13 اصطلاح (12 درصد) دارای نکته کاربردشناختی. هیچ یک از داده ها فرادستوری نبوده اند؛ درنتیجه، 100 درصد اصطلاحات دستوری بوده اند. همچنین داده های موردبررسی در این پژوهش، در بخش ساخت های پیچیده و خاص در پیوستار نحو-واژگانی پیشنهادی کرافت (2001) قرار گرفته اند.
۲.

معانیِ طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» در توضیح دستوری شدگی ثانویهآن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستوری شدگی ثانویه چندمعنایی طرح واره های تصوری تغییرات مفهوم شناختی حرف اضافه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۱۷
پژوهش حاضر کوششی است معنی شناختی، برای تحلیل معانی طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» با رویکردی درزمانی در دوره ای تقریباً پنجاه ساله از 1345 تا 1396، به منظور توضیح تغییرات مفهوم شناختی و روند دستوری شدگی آن ها. در این مقاله دستوری شدگی ثانویه حروف مذکور با استناد به طرحواره های تصوری که امکان تبیینی شناختی را فراهم کرده اند، توضیح داده شده است. برای دست یافتن به چنین تحلیلی، معانی هریک از حروف اضافه یاد شده به شیوه کتابخانه ای و از فرهنگ های سخن ، دهخدا و کتاب های دستورزبان فارسی استخراج شد و پس از تحلیل آن ها  با استفاده از روش تحلیل مؤلفه ای معنی و با ذکر طرح واره های تصوریِ متداعی با معانی این حروف اضافه، دامنه تغییرات مفهوم شناختی آن ها طی دستوری شدگی ثانویه بررسی شده است؛ به این ترتیب که با تعیین مؤلفه معنایی ثابت و تکرارشونده و نیز طرح واره تکرارشونده مرتبط با معانی داده های مورد بررسی درباره چندمعنایی و دستوری شدگی ثانویه آن ها به صورت مستدل توضیح داده شده است. معنای سرنمونی و معانی حاشیه ای هریک از حروف اضافه مدنظر با کمک روش تایلر و ایوانز (2003) تعیین شده است. توصیف و تبیین چندمعنایی حروف اضافه «برای» و «تا» در نتیجه دستوری شدگی ثانویه آن ها بر اساس معانی طرح واره ای این حروف از جنبه های نوآورانه این پژوهش به شمار می رود. بررسی معنی شناختی حروف نشان می دهند مولفه معنایی ثابت و تکرارشونده در دستوری شدگی «برای» هدف است و در دستوری شدگی «تا» مقصد است. طرح واره مرتبط با هر دویِ آن ها نیز مقصد است. همچنین، هر دو حرف اضافه تغییر مقوله گذر داشته اند و معانی آن ها در پی دستوری شدگی ثانویه انتزاعی شدگیِ را نیز پشت سر گذاشته است.
۳.

A Semantic Analysis of War Literature Based on Psychoanalytic Literary Criticism and Conceptual Metaphor Theory(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۵۱
This study, is a semantic attempt to find out if there is a significant difference in the linguistic representation of Iranian and British war literature in the Iran-Iraq war (known as The Imposed War (of Iraq against Iran)) and World War II. Authors chose these two wars for two reasons: 1. In both cases, the war was defensive for both countries, and 2. both wars lasted for almost the same period: The Imposed War lasted for 8 years, and World War II lasted for 6 years. Given the aforementioned similarities, we seek to compare the linguistic representation of ideologies that had governed in Iranian and English societies (i.e. Islamic ideology vs. liberal democracy and the monarchy). In this study, we ask if there is a significant difference in the linguistic representation of these two wars. We seek to 1. Describe the linguistic iconization of war based on the source domains of metaphors, and 2. Describe the ideological similarities and differences of war using linguistic representations. The views of Sigmund Freud, Alfred Adler, and Carl Gustav Jung have been used in the psychoanalytic analysis of these novels.
۴.

معنی شناسی مفهوم «عشق» در غزلیات سعدی و حافظ در چارچوب معنی شناسی شناختی و نقد ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنی شناسی نقد ادبی نقد هرمنوتیکی سعدی حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۵۴۷
پژوهش حاضر دربردارنده نگاهی معنی شناختی به مفهوم «عشق» در غزل های دو شاعر نامدار ایرانی؛ سعدی و حافظ در چارچوب نقد ادراکی است. نگارندگان در پی پاسخگویی به این هستند که تفاوت(های) نگرش سعدی و حافظ به مفهوم «عشق» در غزل هایشان چیست؟ و این تفاوت چه تبیینی در چارچوب نقد ادراکی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش ها با استناد به نظریه استعاره مفهومی و آرایه تشبیه در آثار شاعران نامبرده صورت گرفته است و به نوبه خود نگارندگان را در مسیر پاسخگویی به این پرسش ها قرار داده است که: میزان تخیل در غزل های سعدی و حافظ چه تفاوتی با هم دارند؟ نام نگاشت هایی که سعدی و حافظ برای مفهوم «عشق» در غزل های خود به کار برده اند از نظر تنوع و بار معنایی چه تفاوت(هایی) با هم دارند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده، یک درصد از غزل های سعدی و یک درصد از غزل های حافظ برای یافتن استعاره ها و تشبیه ها مرتبط با مفهوم «عشق» به صورت تصادفی گردآوری شدند. یافتن استعاره ها و تشبیه ها به منظور بررسی ساخت گرایانه غزل ها صورت پذیرفته است تا امکان بررسی کلام این دو شاعر برای نقد ادراکی آثارشان فراهم شود. یافته های پژوهش حاکی از آن اند که سعدی در اشعار خود -که مخیل تر از اشعار حافظ هستند- نگاه مثبت تری را به «عشق» ارائه کرده است و در مقابل، حافظ نگاه منفی تری به این پدیده دارد. یافته های پژوهش در بخش نتیجه گیری تبیین شده اند.
۵.

تحلیل معنایی اوصاف الهی در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم با تکیه بر مدل معنایی لیبر و نقد این نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل معنایی لیبر اوصاف الهی مؤلفه های معنایی اسکلت معنایی بدنه معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۴۱۸
در این مقاله، 51 صفت خداوند در جزء های 28 تا 30 قرآن کریم براساس نظریه لیبر، تحلیل معنایی شده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های معنایی صفات واژگانی ایجابی خداوند در جزء های یادشده براساس مدل معنایی لیبر و بررسی میزان کارآمدی این مدل برای تحلیل معنایی صفات در زبان عربی است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و معانی اوصاف خداوند با استناد به برخی منابع معتبر لغت و تفسیر استخراج شده اند. رجوع به فرهنگ های دوزبانه، افزون بر فرهنگ تک زبانه عربی برای حصول تسلط بیشتر نگارندگان بر معانی بررسی شده و اطمینان آنها از درستی مسیر تحلیل معنایی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهند از میان مؤلفه های معنایی لیبر، مشخصه های پویا، درجه پذیر، وجرا و مکان در اسکلت معنایی این صفات کاربرد دارند و مؤلفه های «ماده، مقید و ساختمند» در تحلیل این عناصر واژی طرح شدنی نیست. همچنین مؤلفه [درجه پذیر] با دارا بودنِ 70 درصد، بیشترین بسامد را داشته و کمترین فراوانی را نخستی معنایی «وجرا» با 5/9 درصد به خود اختصاص داده است. در لایه اول بدنه معنایی، صفات به دو دسته تقسیم شده اند که یک گروه در مشخصه رویداد و گروه دیگر در مشخصه وضعیت با هم مشترک اند. لایه دوم بدنه معنایی هر صفت نیز از سایر صفات متمایز شده و مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی را ارائه کرده است. در پایان مشخص شده است مشخصه های معنایی لیبر کارآمدی لازم را در نشان دادن تمایزات معنایی اوزان مختلف نداشته اند و پیشنهاد شده است با افزودن مؤلفه های معنایی [مقایسه]، [مقدار] و [ثبوت] به اسکلت معنایی، تحلیل معنایی دقیق تری از این اوصاف به دست می آید. مدل معنایی لیبر در باب متن و مربوط به سیاق لفظی و بلاغت است و استناد به آن به دلیل تأکید نگارندگان بر نگاه نظریه ایِ زبان شناختی به متن قرآن است. بدنه معنایی نیز در انگاره لیبر با علم معانی مرتبط است.
۶.

نقد و تحلیل کتاب ظرفیت فعل و ساخت های بنیادین جمله در فارسی امروز؛ پژوهشی بر اساس نظریه دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۳۷۶
مقاله حاضر محصول نگاهی به کتابِ ظرفیت فعل و ساخت های بنیادین جمله در فارسی امروز؛ پژوهشی بر اساس نظریه دستور وابستگی است که امید طبیب زاده آن را مشتمل بر هشت فصل نگاشته است. با توجه به آن که چنین رویکردی به دستور زبان در ایران درصد کم تری از مطالعات و بحث های زبان شناختی را به خود اختصاص داده است، جای خالیِ کتابی که نگرش اخیر را به زبان پژوهانِ علاقه مند معرفی کند؛ آن هم به زبان فارسی، به شدت محسوس بوده است. به همین دلیل، کوشش نگارنده این اثر ستودنی و شایسته سپاسگزاری است. به جرأت می توان گفت یکی از امور حساسی که بر عهده نگارنده این اثر بوده است، معرفیِ واژه ها و اصطلاحات این حوزه تخصصی و نیز توضیح و تبیین آن ها بوده است؛ زیرا در زمینه کاربرد اصطلاحات دستوری، به ویژه در دستورهای سنتی و حتی در آثاری که درباره ساخت زبان فارسی نگاشته شده اند، گاه شاهد تشتت اصطلاحات تخصصی و تعاریف نادقیق و وجود مثال های نقض برای آن تعاریف هستیم. کتاب مذکور ویژگی های مثبت بسیاری دارد و البته پیشنهادهایی نیز به ذهن مرورگرِ این کتاب رسیده است که در صورت صلاحدید و پسندِ نگارنده شاید بتواند گره های کوچکی را از ذهن مخاطب کتاب بگشاید
۷.

بررسی استعاره های شیئی در جزءهای بیست و شش تا سی ام قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره انگاره ای شیء استعاره مفهومی ساختار رویداد استعاره یکپارچه مفهوم سطح پایه کانون استعاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۴۲۸
پژوهش حاضر، استعاره های شیئی را از جزء بیست و ششم (ابتدای سوره احقاف) تا جزء سی ام قرآن مجید تحلیل کرده است. هدف اصلی پژوهش، تعیین مهم ترین حوزه های مقصد در استعاره های مفهومی شیءبنیاد و تبیین شناختی آنها همراه با تعیین بسامد وقوع آنهاست. دسته بندی مفاهیم استعاری در چهار حوزه روابط انسان با خدا، خودش، طبیعت و دیگر انسان ها صورت می گیرد. احتساب «شیء» در زمره «طرحواره انگاره ای» مجزا براساس دیدگاه سانتیبانز[1] (2002) است که مبنای تحلیل طرحواره های انگاره ای در پژوهش کنونی نیز هست. بر پایه تقسیم بندی چهارگانه فوق، مفاهیم مقصد مربوط به هر نوع رابطه، کانون استعاری و بسامد وقوع آنها در بافت سوره / آیه مشخص و بررسی شده اند. طرحواره های شیئی در به وجود آمدن استعاره ساختار رویداد در قرآن نقش مستقیم و بنیادی دارند. سببیت، حالت ها و رویدادهای متحرک سه جنبه پرکاربرد در استعاره ساختار رویداد در قرآن اند و طرحواره انگاره ای شیء نقش اصلی را در مفهوم سازی این سه جنبه استعاری دارد. در این بررسی تعداد 17 مفهوم مقصد با مجموع فراوانی 34 مورد به دست آمد و تحلیل شد. عذاب، آیه، رخداد قیامت، شر، اعمال، آرامش و زمان مفاهیم پرکاربرد در 5 جزء آخر قرآن کریم اند که با طرحواره شیئی مفهوم سازی استعاری شده اند.
۸.

چندمعنایی و روند دستوری شدگی حرف اضافه «با» بر اساس تحلیل مؤلفه ای معنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چندمعنایی دستوری شدگی حرف اضافه «با» و زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۲۷
پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی در حوزه معنی شناسی، در چارچوب تحلیل مؤلفه ای معنی، با رویکردی درزمانی است. صورت های واژگانی و نقش های معنایی «با» از منابع تاریخی و کتاب های دستور زبان فارسی و نیز فرهنگ هشت جلدی سخن استخراج و تحلیل شده اند. در این پژوهش معانی «با»، روابط این معانی با یکدیگر، مؤلفه معنایی اصلی و روند دستوری شدگی آن بررسی می شود. مسئله دیگر، توجیه روند دستوری شدگی «با» با استناد به چند معنایی آن است. حرف اضافه «با» بازمانده * upāka- دوره باستان است. upāka- در سنسکریت به معنی «مجاور و نزدیک» بوده است و مؤلفه معنایی «همراهی» را در بر داشته است. در فارسی میانه به abāg بدل شده که هم کارکرد حرف اضافه را داشته و هم با افزوده شدن پسوند، اسم abāgīh به معنی «همراهی» و فعل abāgēn-/abāgēnīd «همراهی کردن و همراه کردن» ساخته شده است. در این مقاله، چندمعناییِ «با» با توجه به معنی اصلی آن و با تکیه بر الگوی انتقال مفهومی بررسی شده است. پرسش هایی که نگارندگان در پی پاسخ به آن ها بوده اند عبارت اند از: معنی و کارکرد اولیه «با» چه بوده است و روند دستوری شدگی آن چگونه و در چند مرحله طی شده است ؟ کدام معانی این واژه برگرفته از معنی اولیه آن هستند؟ کدام مؤلفه معنایی معانی گوناگون «با» را به هم پیوند می دهد و سبب ارتباط این معانی با هم شده است؟ بررسی ها نشان دادند این حرف اضافه در تحولات زبان فارسی، دو مرحله دستوری شدگی را طی کرده است: نخست اسم به حرف اضافه بدل شده و بر همراهی دلالت کرده و سپس در مرحله بعد کارکردهای دیگری یافته و نقش های معنایی خاستگاه و مفاهیم مشتق از آن را رمزگذاری کرده است. نگارندگان در مجموع، شانزده نقش معنایی برای حرف اضافه «با» شناسایی کردند و نقش های معنایی را در دو گروه قرار داده اند: گروه نخست، نقش هایی که حاصل گسترش معنای اولیه آن، یعنی همراهی اند و مفهوم سازی «شخص» را در سطح نخست استعاره های مقوله ای هاینه نشان می دهند. گروه دوم معانی حاصل دستوری شدگی ثانویه «با» هستند و مفهوم سازی «شیء» و «فعالیت/ فرایند» را در استعاره های مقوله ای نشان می دهند.
۹.

تبیینی شناختی بر استعاره های شباهت بنیاد در یازده جزء پایانی قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قرآن مجید استعاره مفهومی استعاره شباهت بنیاد مفاهیم پایه ای نگاشت زنجیره بزرگ هستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۸۵
پژوهش معنی شناختی حاضر با هدف ارائه تبیینی شناختی بر زیر گروهی از استعاره های بدیع با عنوان استعاره های «شباهت بنیاد» در 11 جزء پایانی قرآن مجید به شکل توصیفی-تحلیلی انجام شده است. حوزه های مبدأ و مقصد استعاره ها اساس تبیین شناختی بوده اند. استعاره های مستخرج، در تحقیق حاضر در 3 حوزه «زندگی اجتماعی»، «طبیعت»، و «ذهن» و در دو دسته شباهت «ظاهری» و «غیرظاهری» طبقه بندی شده اند. در شباهت درک شده «ظاهری»، «انگاره ها» مبنای تشکیل استعاره ها، و در شباهت درک شده «غیرظاهری»، «طرحواره های رفتارها و ویژگی های مبدأ» سازنده استعاره به شمار می آید. بر این اساس، مقوله های سطح پایه مشتمل بر «اجسام»، «کنش ها» و «روابط» به عنوان «مبدأ» مفهوم سازی استعاره ها تحلیل گردیده اند. پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از: 1- مهمترین حوزه های مبدأ در شکل گیری استعاره های مورد بررسی کدامند و با چه بسامدی در پیکره مورد بررسی به کار رفته اند؟ 2- تبیین شناختی کاربرد این گونه از استعاره ها چیست؟ نتایج تحقیق نمایانگر 27 مورد شباهت درک شده ظاهری و 10 مورد شباهت طرحواره ای غیرظاهری است که بسامد بالاتر عناصر برگرفته از حوزه طبیعت (24 مورد) در طبقه بندی مفاهیم مبدأ، نسبت به زندگی اجتماعی و ذهن را نشان می دهد و به نوبه خود بیانگر تأثیر محیط زندگی طبیعی اعراب در مفهوم سازی استعاری است.
۱۰.

نقد و تحلیل کتاب زبان، بافت، و متن؛ جنبه هایی از زبان در چشم اندازی اجتماعی نشانه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۲۴ تعداد دانلود : ۳۹۸
مقالة حاضر محصول نگاهی به کتابِ زبان، بافت، و متن؛ جنبه هایی از زبان در چشم اندازی اجتماعی نشانه شناختی است که طاهره ایشانی و مجتبی منشی زاده آن را به فارسی برگردان کرده اند. باتوجه به آن که رویکرد نقش گرایانه به مطالعات زبانی در مقایسه با رویکردهای صورت گرایانه و شناختی در ایران درصد کم تری از مطالعات و بحث های زبان شناختی را به خود اختصاص داده است، جای خالیِ کتابی که نگرش اخیر را به زبان پژوهانِ علاقه مند معرفی کند، آن هم به زبان فارسی، به شدت محسوس بوده است. به همین دلیل، کوشش مترجمان این اثر ستودنی و شایستة سپاس گزاری است. به جرئت می توان گفت یکی از امور حساسی که برعهدة مترجمان این اثر بوده است، برابرگزینی واژه ها و اصطلاحات این حوزة تخصصی است؛ زیرا جای خالیِ کتاب هایی از این دست، خود، نشان دهندة عدمِ وضعِ واژه ها و اصطلاحات تخصصیِ دقیق و یک دست در رویکرد نقش گرایانه به مطالعة زبان در فارسی است. افزون براین، دیگر دشواری هایی که مترجمان برای برگردانِ اثر به زبان فارسی با آن ها روبه رو بوده اند، سبب شده است تا مواردی در ترجمة کتاب بایستة بازبینی بکنند. بنابراین، آن چه ازنظر خواهد گذشت، معرفیِ کتاب و مبنای نظریِ آن، معرفیِ موضوعی بخش ها و فصل های کتاب، و بیان نقاط قوت و ضعف این کتابِ ترجمه شده است.
۱۱.

بررسی در زمانی ابعاد معنایی «گرفتن» از منظر تحلیل مؤلفه ای و معنی شناسی شناختی: اثبات چندمعنایی از طریق بازنمود طرح واره های تصوری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۵۷۵
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را می توان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تأیید می کنند؟ 2- کدام مؤلفة معنایی میان معانی گوناگون این واژه مشترک است؟ 3- این واژه در ساخت های ترکیبی گوناگون کدام طرح واره های تصوری را شکل می دهد؟ 4- چه رابطه ای میان طرح واره های تصوری شکل گرفته از یک سو، وطرح واره های تصوریِ بازنمودیافته و مؤلفه های معنایی مذکور برای معانی این واژه از سوی دیگر، وجود دارد؟ بنابراین، در پژوهش حاضر بازنمود انواع طرح واره های تصوری در سازه هایی که با «گرفتن» ساخته شده اند، تحلیل شده است. برای تعیین مؤلفه های معنایی «گرفتن» به منظور پیگیری رفتار معنایی آن، ابتدا صورت ها و معانی این فعل در زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه ذکر شده و پاره هایی از متون این زبان ها نقل شده است. سپس با مراجعه به لغت نامة دهخدا، نمونه هایی از کاربرد «گرفتن» در زبانِ به کاررفته در متون نظم و نثر فارسی پس از اسلام (فارسی دری)، مانند تاریخ بیهقی و شاهنامة فردوسی، نقل گردیده و سرانجام با استفاده از فرهنگ های هشت جلدی سخن، دوجلدی صدری افشار و تک جلدی فارسی گفتاری نمونه هایی در فارسی امروز ذکر شده است. پس از بررسی معنایی این واژه،مشخص شده که «گرفتن» واژه ای چند معنی است و در ساخت های زبانی مرکب بازنمود انواع گوناگونی از طرح واره های تصوری را نشان می دهد. نوع طرح واره های تصوریِ شکل گرفته، معلول مؤلفة معنایی اصلی فعل است که این مؤلفة معنایی از زبان اوستایی تا فارسی نوین میان معانی گوناگون «گرفتن» مشترک باقی مانده است؛ بنابراین، سبب شکل گیری طرح واره هایی تصوری می شود که بین آنها روابط معناییِ شمول و استلزام مشاهده می شود. در واقع، تحلیل مؤلفه ای معنی این واژه در تعامل با تحلیل شناختی معانی آن، چندمعنی بودن «گرفتن» را ثابت می کند.
۱۲.

ابعاد معنایی «انداختن» و «بریدن» با رویکردی درزمانی: چندمعنایی، هم نامی یا هم معنایی بافت مقید؟

کلید واژه ها: ریشه شناسی چندمعنایی هم نامی هم معنایی بافت مقید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۷۹
مطالعه حاضر پژوهشی معنی شناختی از نوع درزمانی است که در آن نگارندگان به بررسی معانی دو فعل «انداخت/انداز » و «بُرید/بُر » می پردازند. برای چنین بررسی ای، معانی افعال یادشده در دوره های باستان و میانه زبان های ایرانی و سپس، در متون نظم و نثر فارسی دوره اسلامی و در نهایت، در فارسی معاصر ذکر شده و به منظور مقایسه، مورد تعمق قرار گرفته است. ضرورت انجام چنین مطالعه ای گشودن راهی برای تصمیم گیری در مورد چندمعنی بودن فعل های مورد بررسی، وجود هم نامی، یا هم معنایی بافت مقید میان آن ها براساس مستندات تاریخی و شواهد ریشه شناختی است. بنابراین، افزون بر ذکر شواهد ریشه شناختی و مستندات تاریخی برای بررسی معنایی این فعل ها، به ذکر معیارهای تشخیص چندمعنایی از هم نامی نیز خواهیم پرداخت و در انتها خواهیم دید که قائل شدن به همنامی در مورد این افعال منتفی است؛ همچنان که قائل شدن به هم معنایی بافت مقید میان هر فعل و معانی آن نیز درست نیست و هر یک از این دو فعل را باید فعلی چندمعنی در نظر گرفت.
۱۳.

بررسی انواع هم معنایی میان فعل های سادة فارسی و متناظر صوری- معناییِ مرکب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعل مرکب تحلیل معنایی فعل ساده هم معنایی متناظر صوری معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۷ تعداد دانلود : ۵۵۸
پژوهش حاضر پژوهشی معنی شناختی است که به منظور بررسیِ معناییِ فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای مرکبِ صوری معنایی آن ها صورت گرفته است، تا مشخص شود از میان انواعِ گوناگون هم معنایی، کدام انواع میان فعل های یادشده برقرار است و کدام انواع میان آن ها برقرار نیست. در این بررسی، نخست، طرز تلقی نگارنده از فعل ساده و مرکب بیان شده و سپس، اشاره ای کلی به روش های ساخت افعال مرکب از متناظر سادة آن ها شده است. پس از آن، انواع تناظر میان فعل های ساده و مرکب معرفی شده اند. پس از بحثی کوتاه دربارة انواع گوناگونِ هم معنایی، کوشش شده به صورت مستدل و با ارائة نمونه، انواعِ گوناگون هم معنایی مشخص شوند و اینکه کدام نوع یا انواعِ هم معنایی میان فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای صوری معنایی مرکب آن ها برقرار است. برای دستیابی به این هدف، آن گروه از فعل های سادة فارسی که دارای متناظرهای صوری معناییِ مرکب اند، از فرهنگ سخن برگرفته شده اند و پیکرة موردبررسی را در این مختصر تشکیل داده اند. با بررسی این پیکره که 363 فعل دارد و در انتها، در بخش پیوست آمده، مشخص شده است که هم معنایی مطلق و ضمنی میان فعل های یادشده نیست؛ اما سایر انواع هم معنایی میان آن ها برقرار است.
۱۴.

بررسی هم معنایی گزاره ای، توصیفی و نسبی میان فعل های سادة فارسی و متناظرهای معناییِ مرکّب آنها

کلید واژه ها: تحلیل معنایی هم معنایی هم معنایی گزاره ای هم معنایی توصیفی و هم معنایی نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۱ تعداد دانلود : ۴۹۴
پژوهش حاضر تحقیقی معنی شناختی است که به منظور بررسیِ معناییِ فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای مرکبِ معنایی آنها صورت گرفته است. در این بررسی، نخست، نگارنده طرز تلقی خود از فعل ساده و مرکب را ارائه می کند و پس از آن، به انواع تناظر میان فعل های ساده و مرکب می پردازد. در ادامه، پس از بحثی مختصر دربارة هم معنایی و سه نوع از آن که در این پژوهش مبنای تحلیل ها قرار می گیرند، یعنی هم معنایی گزاره ای، هم معنایی توصیفی و هم معنایی نسبی، نگارنده می کوشد به صورت مستدل و با ارائة مثال مشخص کند که از انواع سه گانة هم معنایی، کدام نوع یا انواع میان فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای معناییِ مرکب آنها برقرار است. پیکرة مورد بررسی برای دستیابی به این هدف شامل گروهی از فعل های سادة فارسی و دارای متناظرهای معناییِ مرکب است که از فرهنگ هشت جلدی سخن برگرفته شده اند. با بررسی این پیکره که در انتها، در بخش پیوست، آمده است، مشخص می شود که هم معنایی نسبی میان فعل های مذکور به چشم نمی خورد، اما هم معنایی گزاره ای و توصیفی میان آنها برقرار است. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای آموزش بهینة معنی شناسی و آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان مفید باشد.
۱۵.

مجهول سازی افعال مرکب فارسی از منظر معنایی و نظریة معنی شناسی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعل مرکب فعل سبک مجهول سازی نظریة معنی شناسی مفهومی واحد تحلیل معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۷۵
این پژوهش کوششی است برای بررسی انواع روشهای مجهولسازی فعلهای مرکب زبان فارسی و معرفی نظریة معنایی جکندوف، یعنی آنچه «نظریة معنیشناسی مفهومی» نامیده میشود. معرفی این نظریة معنیشناختی، به این دلیل است که مبانی آن به محک دادههای زبان فارسی سپرده شود تا معلوم شود آیا این نظریه، چنانکه پیشنهاددهندة آن ادعا میکند، جهانی است و از عهدة تبیین دادههای زبان فارسی برمیآید یا خیر. به این منظور، رفتار معنایی22 فعل مرکب زبان فارسی که از راه همراهشدن سازة غیرفعلی با فعل سبک «انداختن» ساخته میشوند، به هنگام مجهولکردن این افعال بررسی میشود. چنانکه ملاحظه خواهیم کرد، برای مجهولسازی گروهی از فعلهای مرکب، میتوان از دو روش نحوی و معنایی بهره برد. همچنین، خواهیم دید که نظریة معنایی جکندوف به دلیل توجه به مؤلفههای معنایی و در نظر گرفتن آنها به منزلة واحد تحلیل معنایی، از عهدة تبیین پذیرفتنینبودن جملههایی که دستوریاند، ناتوان میماند و بنابراین، استدلال خواهیم کرد که چنانچه واحد تحلیل معنی جمله در نظر گرفته نشود، تحلیلهای معنایی نتایج درستی را بر پی نخواهند داشت.
۱۶.

پربسامدترین فرایندهای واجی در زبان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حذف دمیدگی واکرفتگی همگونی تجانس آوایی ( اوملات )

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۱۴
هدف از نگارش این مقاله، بررسی مهم ترین و پربسامدترین فرایندهای واجی در زبان آلمانی معیار گونه ء شهر برلین است.گزینش گونهء زبانی رایج در شهر برلین، به دلیل معیار بودن این گونهء زبان آلمانی بوده است. بدین منظور، چهار فرهنگ واژگان دودن ( 1988) (Duden: Deutsches Universal W?rterbuch) ، لانگنشاید ( 2002) (Langenscheidts Gro?w?rterbuch) ، پنبه چی (1379) و بروک هاوس (1996) (Der Sprach Brock Haus) برای استخراج داده ها و شواهد، مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین از دو تن از گویشوران آلمانی زبان برای تولید برخی از داده های ذکر شده در این مقاله کمک گرفته شده است. در ضمن، از برخی کتاب ها و منابع واج شناسی برای تعیین قواعد واجی استفاده شده که فهرست آن ها در کتابنامهء مقاله آمده است. مهم ترین فرایندهای آوایی- واجی در زبان آلمانی عبارتند از: دمیدگی همخوان های گرفتهء بیواک در آغاز واژه و هجا، واکرفتگی همخوان های گرفتهء واکدار در پایان واژه و هجا، همگون شدن همخوان خیشومی تیغه ای با همخوان دهانی پس از خود در مشخصهء محل تولید و فرایند تجانس آوایی (تغییر مشخصهء پسین در واکه های دارای مشخصهء[+ پسین] ). از میان فرایندهای مذکور، دو فرایند دمیدگی همخوان های گرفته بیواک در آغاز واژه و هجا و واکرفتگی همخوان های گرفتهء واکدار در پایان واژه و هجا نسبت به دیگر فرایندها از بسامد وقوع بیشتری برخوردارند. نکتهء حائز اهمیت دیگر در آرایش هجایی در زبان آلمانی، آن است که اصل توالی رسایی در هجای این زبان حاکم است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان