فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۸۱ تا ۴٬۳۰۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
Bangladesh is a monolingual country where Bangla is the official language for education, administration, media, literature, and cultural activities. The constitution of Bangladesh in 1972 recognized the undisputed status of Bangla as the state language of Bangladesh. Various measures have been taken by successive governments to ensure the widespread use of Bangla in all spheres of national life. In Parallel, English is being taught as a compulsory subject from class 1 throughout class 12. But the introduction of English as a compulsory subject from class 1 in the primary level has been condemned as an unnecessary burden on the infantile psyche which is already burdened with the stress of learning other subjects. The question thus raised is whether we need to teach all our population English compulsorily or selectively on the basis of needs analysis. I will try to find an answer to this question through the analysis of the use of English and Bangla in various domains of national life. This paper suggests that instead of teaching English compulsorily from primary education onward, a need-based English language teaching policy should be planned.
Attitudes of English-Major Students and Teachers towards Using Blended Learning in the English Department at Hebron University
حوزه های تخصصی:
Technology can be a robust tool for converting learning. It can help assert and improve relationships between instructors and learners, change our methods to learning and collaboration, narrow long-standing availability gaps, and modify learning experiences to meet the needs of all learners. This study aimed at investigating the students’ perceptions and attitudes towards blended learning in the English Department at Hebron University (HU), learning whether the blended learning approach is suitable at HU or not, and investigating some teachers’ attitudes towards blended learning in the English Department. So as to collect data for analysis, a questionnaire was distributed to English-major students and an interview was conducted with professors in the English Department. The major findings of this quantitative and qualitative study have revealed that the blended learning approach has a great acceptance from the students, and the instructors have favorable views towards using it to ensure the success of the teaching/learning process.
La néologie révolutionnaire en Iran : un regard rétrospectif(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Un certain vocabulaire politique persan a vu le jour dès l’avènement de la Révolution islamique en Iran et depuis, il n’a cessé de se multiplier et d’étendre ses champs d’application aussi bien dans les médias que les milieux et les instances politiques suite à la fondation de nouvelles institutions gouvernementales et non gouvernementales, à la création de nouveaux postes, aux événements politiques, économiques et sociaux qui ont lieu sur l’échelle nationale et internationale, sans oublier les dates phares qui ont marqué le calendrier postrévolutionnaire de notre pays. Cette néologie révolutionnaire se répercute dans le monde entier par la voix des médias, ce qui exige leur traduction en diverses langues. La présente étude s’intéresse à examiner l’origine, la fréquence et l’emploi de cette terminologie prescriptive qui s’effectue constamment dans un cadre irano-islamique : deux sources dans lesquelles est plongée la langue persane pratiquée actuellement en Iran, vu la situation sociopolitique. Dans un deuxième temps, nous cherchons à voir si tous ces vocables sont traduisibles ou non.
جلوه ی زبان قرآنی در سروده های صائب تبریزی
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ شعر و ادب فارسی کمتر شاعری را می بینیم که از دریای بی کران معارف و مفاهیم قرآنی و دینی در اشعار خود بهره نبرده باشد. اکثر شاعران ادب فارسی به دلیل آشنایی با قرآن و سنت و عترت به انحای مختلف ازاین گونه مفاهیم در اشعار خود بهره برده اند. صائب تبریزی ازجمله این شعرا است که در اشعارش تحت تأثیر زبان قرآن قرارگرفته به شیوه های گوناگون مفاهیم قرآنی و اخلاقی را در ضمن اشعار خود آورده است. از توحید و خداشناسی گرفته تا بهشت و دوزخ و قیامت و قصص پیامبران و اخلاقیات و...گاهی اوقات از تلمیح استفاده کرده گاهی آیه ای یا قسمتی از آیه را در ضمن اشعار خود می آورد. هدف این مقاله بررسی تأثیرپذیری صائب از زبان قرآنی است. شیوه ی تحقیق به صورت تحلیل و توصیفی و کتابخانه ای است.
رویکرد پیکره بنیاد به استعاره های شناختی در زبان فارسی: مطالعه ی حوزه ی مقصد ترس
حوزه های تخصصی:
در اثر حاضر مفهوم سازی استعاری حوزه ی مقصد ترس در زبان فارسی براساس نظریه ی استعاره ی مفهومی موردبررسی قرار می گیرد. بدین منظور، روش پیکره بنیاد تحلیل الگوی استعاری برروی پیکره ی همشهری 2 به کار بسته می شود و پس از تجزیه وتحلیل داده ها، 39 حوزه ی مبدأ برای «ترس» شناسایی می گردد. مشخص شدن زایایی هر یک از حوزه های مبدأ برحسب مشخصه ی «فراوانی وقوع» آن ها در پیکره از دیگر نتایج پژوهش حاضر است. همچنین، پس از مقایسه ی میان نتایج به دست آمده از این پژوهش و پژوهش هایی که با روش سنتی به گردآوری داده های حوزه ی ترس در زبان فارسی پرداخته اند، برتری روش پیکره ای پژوهش حاضر تأیید می گردد. مشخص شدن مدل های پیش نمونه ای و غیرپیش نمونه ای حوزه ی مقصد ترس در زبان فارسی از دیگر نتایج مهم پژوهش حاضر به شمار می رود.
نظم و بی نظمی: تحلیل شعر «زنگ ها» اثر ادگار آلن پو*
حوزه های تخصصی:
در این مقاله یو. ماری انگمن کوشیده است نظم و انسجام درونی شعر «زنگ ها» اثر ادگار آلن پو را باوجود آشفتگی ظاهری آن نشان دهد. این شعر از چهار قطعه ی نامساوی تشکیل می شود و هر قطعه نماد دورانی از زندگی انسان است که برای آن زنگ خاصی درنظر گرفته شده است. این شعر از وزن تروکی پیروی می کند و در آن، شاعر از وتد ناقص برای تقلید نواخت زنگ ها بهره ای هوشمندانه برده است. در سرتاسر این شعر، شاعر از فنون آوایی مختلف ازجمله قافیه، الگوهای صوتی، واج آرایی و نام آواها برای ایجاد ساختاری متوازن استفاده کرده و از این طریق، آهنگ زنگ ها را با مفهوم هر دوره از زندگی منطبق ساخته و درنتیجه به ایجاد انسجام معنایی پرداخته است. این مقاله می تواند نشان دهد که چگونه یک شاعر می تواند از دستگاه های مختلف صوتی زبان خود استفاده کند تا با بهره گیری از نمادپردازی صوتی و معنا، توازن ایجاد کند. ساختار مقاله در ترجمه با قراردادن ارقام و جدول های ضمیمه درون متن، کمی با اصل مقاله متفاوت است و دلیل این تغییر برقراری ارتباط آسان تر خوانندگان با بحث ها و داده های ارائه شده در هر شکل یا جدول است.
فراگیری استعاره های حرکتی زمان در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی فراگیری استعاره های حرکتی زمان و تعیین سن درک هر یک از انواع استعاره های حرکتی زمان در کودکان فارسی زبان است. این مطالعه توانایی درک چهار نوع استعاره حرکتی زمان را در کودکان ارزیابی می کند. آزمون درک استعاره ها در 121 کودک در گروه های سنی 3، 4، 5، 6 و 7 سال و 46 فرد بزرگسال به عنوان گروه گواه انجام شده است. تحلیل آماری یافته های مطالعه نشان می دهد کودکان انواع استعاره های حرکتی زمان را در سنین متفاوتی فرامی گیرند. همچنین دو عامل در تعیین میزان دشواری درک استعاره های حرکتی زمان در کودکان موثر هستند. نخستین عامل، تعداد موضوعات در مسیر حرکت حوزه مبدأ است. هر چقدر استعاره از موضوعات بیشتری برخوردار باشد، برای کودکان پیچیده تر بوده و در سنین بالاتری درک می شود. این مسأله را می توان به رشد توانایی های شناختی کودکان با افزایش سن نسبت داد. عامل دوم در تعیین میزان دشواری استعاره ها، نوع موضوع در حال حرکت در حوزه مبدأ است. درصورت یکسان بودن تعداد موضوعات، استعاره هایی که شامل حرکت خود فرد باشند، زودتر از استعاره هایی درک می شوند که از نگاشت حرکت رویداد ها ایجاد شده اند. این عامل را می توان براساس نظریه بدن مندی تببین کرد.
بررسی طرح واره های تصوری در ضرب المثلهای گویش تالشی در چارچوب معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی مفهومی در ذهن پدید می آورد که به زبان منتقل می شود. این ساخت ها به عقیده جانسون(1987) طرح واره های تصوری(image schemas) نامیده می شوند. طرح واره های تصوری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره را تشکیل می دهند و امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی انسان را با حوزه های شناختی پیچیده تری نظیر زبان فراهم می آورند. این طرح واره ها به سه دسته طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی قابل تقسیمند. از آنجایی که زبان رسمی و مکتوب کشورمان فارسی معیار است و اکثر گویشها دارای آثار مکتوب نیستند و در معرض نابودی قرار دارند و با توجه به قدمت گویش تالشی و نیز شباهت زیاد آن با زبان فارسی باستان در این پژوهش به بررسی معناشناختی طرح واره های تصوری بر اساس دیدگاه جانسون پرداخته ایم و بسامد آنها را در ضرب المثلهای تالشی بررسی کرده ایم. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است و داده ها به صورت اسنادی با بررسی طرح واره ها در آثار مکتوب قصه ها و مثل های تالشی گردآوری شده است. همچنین به منظور پیشگیری از برخی ابهامات، بخش عمده داده ها به صورت میدانی از طریق مصاحبه حضوری با گویشوران تالشی به ویژه افراد کهنسال و بیسواد جمع آوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که طرح واره حجمی بیشترین درصد را در ضرب المثلهای تالشی داشته است.
سبک های غالب یادگیری ادراکی زبان آموزان فارسی در کشورهای غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان آموزان بسته به پیشینة زبانی، فرهنگی، بازه ی سنی و جنسیت سبک های یادگیری متفاوت دارند. با وجود آنکه سبک های یادگیری یکی از رایج ترین موضوعات مورد بحث در زمینه ی یادگیری زبان های خارجی است، در زمینه ی یادگیری زبان فارسی در کشور های گوناگون تاکنون مطالعه ای صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به بررسی سبک های غالب یادگیری ادراکی 97 فارسی آموز می پردازد که در 40 کشور خارجی، زبان فارسی آموخته اند. ابزار پژوهش در اینمطالعه ی پیمایشی که از نوع توصیفی تحلیلی است، پرسشنامه سبک های غالب یادگیری ادراکی رید (1997) می باشد. برای پاسخ پرسش های پژوهش از جمله چگونگی پروفایل سبک های یادگیری فارسی آموزان در محیط یادگیری زبان خارجی، تفاوت سبک های یادگیری آنان بر حسب مقطع تحصیلی، منطقه جغرافیایی، جنسیت و سن، از آزمون های گوناگون آماری بهره گرفته شد. برای مقایسه میانگین نمرات بر حسب گروه های مختلف (جنسیت، سن و ...) از آزمون های تی مستقل و آنالیز واریانس و برای مقایسه اولویت بندی سبک ها از آزمون های من ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج آزمون.های تی مستقل و من ویتنی میان میانگین نمرات و اولویت بندی سبک های مختلف یادگیری در دو گروه زنان و مردان و نیز آزمون های کروسکال والیس میان میانگین نمرات و اولویت بندی سبک های مختلف یادگیری در بازه های مختلف سنی اختلاف آماری معنی داری را نشان ندادند. از حیث مناطق جغرافیایی نیز تنها از نظر نمره ی سبک های بساوشی و گروهی بین آسیایی ها و اروپایی ها اختلاف آماری معنی داری وجود داشت. همچنین میانگین نمره و اولویت دهی سبک انفرادی در مقاطع مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) اختلاف آماری معنی داری وجود داشت.
ساخت تعجبی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
27 - 51
حوزه های تخصصی:
ساخت تعجبی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا مزدک انوشه[1] مینا رضوانیان[2] تاریخ دریافت: 30/11/93 تاریخ تصویب: 21/4/94 چکیده در رویکردهای زایشی به دستور زبان و از جمله در برنامه کمینه گرا، آن اندازه که به جملات پرسشی و پرسش واژه ها پرداخته شده، از ساخت های تعجبیکه با یک تعجب واژه ساخته می شوند، سخن به میان نیامده است. بر این اساس، مقاله حاضر از منظری کمینه گرا به بررسی آن دسته از ساخت های تعجبی زبان فارسی می پردازد که صرفاً با تعجب واژه «چه» ساخته می شوند، و در این روند، می کوشد تا نقش دستوری و جایگاه نحوی عنصر تعجبی «چه» را تبیین کند. در بررسی این دسته از جملات، نخست ساخت های تعجبی کیفی و کمی از هم بازشناخته می شوند و بر نقش دوگانه عنصر تعجبی «چه» در این ساخت ها تأکید می شود. استدلال های نحوی و شواهد تجربی نشان می دهند که در الگوی نخست تعجب واژه «چه» در هسته گروه معرف می نشیند و از جنس معرف هایی چون حروف تعریف و اشاری ها است. در الگوی دوم، همین عنصر، با معنای تعجبی «چقدر»، در نقش یک قید مقدار یا کمیت نما ظاهر می شود و بر کمیت وابسته خود تأکید می ورزد. در ادامه، ضمن اشاره به حرکت اختیاری ساخت های تعجبی، انگیزه حرکت و جایگاه فرود آنها بر پایه آموزه های نظری و داده های زبانی تبیین می شود و در این میان، نشان داده می شود که برخلاف حرکت اجباری تعجبی های زبان انگلیسی، این سازه ها در فارسی به مشخصگر گروه متمم ساز جابه جا نمی شوند، بلکه می توانند به انگیزه یافتن خوانش نشان دار، به مشخصگر یک گروه تأکید ارتقا یابند.
یادگیری واژگان زبان دوم: ریشه شناسی یا لغات مترادف ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
105 - 120
حوزه های تخصصی:
تجربه تدریس نشان می دهد که گاه ریشه شناسی می تواند یادگیری واژگان زبان دوم را بهبود بخشد و بعضی اوقات دانستن واژه های مترادف به افزایش دانش واژگانی زبان آموزان کمک می کند. از آنجا که این دو روش از روش های متداول آموزش زبان هستند بنابراین موضوع این پژوهش ارزیابی نقش آموزش ریشه شناسی در مقایسه با ارائه واژه های مترادف آشنا در یادگیری واژگان می باشد. از آنجا که میزان توانایی زبان آموزان در استفاده از واژه ها در فواصل مختلف زمانی پس از یادگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است، تأثیر این دو روش بر حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطوح مختلف مهارت زبانیبررسی شد. شرکت کنندگان 120 زبان آموز دانشگاه الزهرا(س) در تهران، ایران بودند. بر اساس نتایج آزمون PET، آنها به دو سطح مبتدی و پیشرفته مهارت زبانی تقسیم شدند. واژگان از دو طریق ریشه شناسی و ارائه واژه های مترادف به آنها تدریس شد. نتایج این بررسی نشان دهنده تأثیر قابل توجه ریشه شناسی واژه ها در افزایش دانش واژگانی در حافظه کوتاه مدت و بلندمدت زبان آموزان سطح پیشرفته مهارت زبانی است.
مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر: بررسی ای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
87 - 109
حوزه های تخصصی:
این پژوهش توصیفی- تحلیلی به ایجاد و بررسی مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر پرداخته است. بدین منظور معانی این واژه های چند معنا با استفاده از فرهنگ روز سخن و فارس نت و کتاب های دیجیتالی ژانرهای مختلف، وبلاگ های فارسی و یا مشاهدات پژوهشگر از گفتار روزمره افراد استخراج شد. آن گاه این معانی مقوله بندی گردید و با توجه به ارتباطات مطرح شده راجع به مجموعه های شعاعی به نقل از لواندوسکا تومازسیک (2007) به بررسی معانی این واژه ها در مقوله های یافت شده پرداخته شد. ارتباطات مطرح شده شامل استعاره مفهومی، مجاز، علاقه و طرحواره تصویری بودند که به ایجاد مقوله های شعاعی که به صورت نمودارهایی متجلی گردید، منجر شد. این پژوهش علاوه بر ایجاد مقوله های شعاعی یاد شده، به دنبال پاسخگویی به این سئوالات بود: آیا با توجه به ارتباطات میان سرنمون و واژه های بسط یافته از آن، امکان مقوله بندی و تشکیل مقوله های شعاعی مفاهیم چند معنای اندام های حوزه سر وجود دارد؟ تبیین چه عباراتی حاوی این اندام ها با کمک این ارتباطات میسر نیست؟ آیا تبیین های ارائه شده می توانند در فرهنگ نگاری و آموزش زبان مفید باشند؟ پس از تحلیل داده ها، نتیجه حاصل نشان داد این ارتباطات در تشکیل مقوله های شعاعی برای واژه های یاد شده کارایی لازم را داشته اما در مورد اصطلاحات حاوی این واژه ها زیاد مفید نبودند. به نظر می رسد با وجود این که می توان با توجه به معنای کلی اصطلاحات آنها را مقوله بندی نمود اما ساز وکارهای معرفی شده در مورد مقوله های شعاعی نمی تواند به آسانی این مقوله بندی را تبیین نماید. همچنین یافته ها حاکی از این بود که مقوله های شعاعی حاصل در آموزش زبان و فرهنگ نگاری نوین قابل استفاده می باشند.
بررسی طرح و اره های موجود در ضرب المثل های شمال خوزستان در گویش دزفولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
111 - 138
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، استعاره های رایج در پیکره ضرب المثل های شمال خوزستان، در چارچوب معنی شناسی شناختی بر اساس مدل انتخابی «طرحواره های تصویری گرین و ایوانز» (2006) بررسی می شوند. ثبت و ضبط کردن زبان ها و گویش ها یکی از عوامل حفظ و انتقال صحیح زبان از نسلی به نسلدیگر است. یکی از علل فراموشی تدریجی زبان های محلی را می توان در نبود متون ادبی آنها دانست. در این راستا، ضرب المثل ها می توانند به عنوان بخشی از فرهنگ هویت ملی، هویت فردی و اجتماعی نقش عظیمی را در انتقال و شناخت مفاهیم و مطالعات زبانی ایفا کنند. نقش ضرب المثل ها و کشف ساختار نظام شناختی آنها در راستای ارتباط با محیط پیرامون خود، تأثیربسزایی بر چگونگی انتخاب عناوین و پردازش هدفمند آنها در گویش های مختلف ایرانی دارند. از این رو انجام این تحقیق در قالب معنی شناسی شناختی اهمیت پیدا می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی- استقرایی انجام گرفته و بخشی از داده های جمع آوری شده از طریق روش میدانی از گویشوران بومی منطقه بوده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تعامل تجربه و محیط پیرامون در شکل گیری طرحواره ها و استعاره های مفهومی نقش ارزشمندی را در کاربرد مفاهیم شناخته شده در گفتمان مخاطبان ایفا می کند؛ همچنین انواع کلی طرحواره های مشخص شده در مدل گرین و ایوانز (2006) ازجمله طرحواره فضا، طرحواره حرکتی، طرحواره ظرف (حجم)، نیروی متقابل، طرحواره اتحاد و طرحواره موجودیت، در ضرب المثل های شمال خوزستان در گویش دزفولی یافت می شود.
آموزش استراتژی های مورد نیاز آزمون سرنوشت ساز به دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
7 - 24
حوزه های تخصصی:
نتایج آزمون های سرنوشت ساز همچون کنکور نقش مهمی در زندگی آتی امتحان دهندگان ایفا می کنند. این تحقیق به بررسی تأثیر آموزش استراتژی های مورد نیاز آزمون بر عملکرد آزمون زبان انگلیسی کنکور می پردازد. تعداد 293 دانش آموز در این تحقیق شرکت کردند که پس از بررسی اولیه، 260 نفر به دو گروه تجربی و گواه تقسیم شدند. پس از شرکت در پیش آزمون، هر دو گروه در دوره آموزشی شرکت کردند که به گروه تجربی بسته آموزشی استراتژی های مورد نیاز آزمون به همراه تمرین نمونه سئوال های کنکور آموزش داده شد اما گروه گواه فقط نمونه سئوال های کنکور را تمرین کردند. بعد از اتمام دوره، دو گروه در پس آزمون شرکت کردند و در نهایت همگی آنها یک ماه بعد در آزمون کنکور شرکت کردند. داده های این تحقیق با استفاده از آزمون نمونه های جفت شده و ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. نتایج، بیانگر عملکرد بهتر گروه تجربی نسبت به گروه گواه بود. بنابراین به نظر می رسد تلفیق چنین استراتژی هایی در برنامه درسی تمامی دانش آموزان نتایج ارزشمند و سازنده ای دارد .
نظریه ذخایر فرهنگی زوهر و بررسی راهبردهای ترجمه ریزفرهنگ ها: مورد پژوهشی رمان دایی جان ناپلئون در برابر ترجمه انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیش رو به ارتباط میان فرهنگ و ترجمه می پردازد. نظریه ذخایرِ فرهنگی ایون زوهر (ابن زهر) مبنای این کار قرار گرفته، و رمان فارسی دایی جان ناپلئون در برابر ترجمة انگلیسی آن به عنوان نمونه انتخاب شده است. این رمان به عنوان پیکره، ۴۶۲ صفحه و بالغ بر ۲۳۰ هزار کلمه است. ابتدا ریزفرهنگ ها در متن مبدأ به همراه ترجمه شان در مقصد استخراج شدند. با استفاده از تئوری داده بنیاد، نمودار درختی ذخایرِ فرهنگ ایرانی به دست آمده است. راهبردهای مترجم افزایش، انتقال عینی، بومی سازی، حذف، تفصیل و فرهنگ زدایی بوده اند. گروه های ریزفرهنگ ها و راهبردهایشان، به همراه فراوانی آن ها و درصد راهبرد هر گروه ریزفرهنگ تهیه شد. به علاوه، برای هر راهبرد هم مقایسه گروه ها انجام گرفت. نمودار کلی راهبردها در ترجمه نیز تهیه شد که با بررسی آن مشخص شد، مترجم بیشترین راهبردش در قبال ریزفرهنگ های ایرانی ابتدا فرهنگ زدایی و سپس بومی سازی بوده است.
نقش پژوهش و دراماتورژی در (باز)ترجمه: نگاهی به ویرایش و بازترجمة آثار ایبسن به قلم بهزاد قادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاظر با بررسی ترجمه پنج نمایش نامه هنریک ایبسن شامل مرغابی وحشی، جن زدگان، روسمرسهولم، وقتی ما مردگان سربرداریم و آیوُلف کوچولو، به قلم بهزاد قادری، می کوشد نقش «پژوهش» و «دراماتورژی» را در این ترجمه ها نشان دهد. بدین منظور، پس از مروری بر کردار نگارشی و پژوهشیِ مترجم، تقسیم بندی مشخصی در سه سطح پیرامتنیت، بینامتنیت و متنیت صورت گرفته، مصادیقِ هر یک ارائه شده و با تحلیل تفصیلی داده های منتخب، این دو ویژگی در ترجمه های قادری کندوکاو شده است. یافته های مقاله مبین آن است که پیرامتن را در آثار این مترجم می توان به سه عنصر مقدمه ، نقد و پانویس تقسیم کرد. توسل مترجم به مناسبات بینامتنی از یک سو به منظور تحلیل ادبی آثار و از سوی دیگر برای معادل یابیِ مناسب صورت گرفته است. ارزیابی ترجمه های قادری در سطح متنیت نیز توفیق نسبی او در ضبطِ محاوره در رسانه نوشتار توأم با رویکردی متعادل و متوازن، بازآفرینیِ گوناگونی بیان در دو سطح «کاربر» و «کاربرد» زبان و گرایش به ترجمه های اصطلاحی را نشان می دهد. تأکید همیشگی بر ارجحیت وجه «اجراییِ» متون نمایشیِ مقصد بر وجه ادبیِ آن ها نیز از دیگر ویژگی های ترجمه های قادری ا ست.
بررسی مقوله های تصریفی اسم در بلوچی سرحدّی گرنچین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
79 - 111
حوزه های تخصصی:
گویش بلوچی سرحدّی زیرشاخه ای از بلوچی غربی (رخشانی) است. پژوهش حاضر درصدد است تا مقوله های تصریفی یا ساخت واژی- نحوی اسم شامل: شمار، جنس دستوری، معرفگی، حالت و مالکیت را در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین مورد بررسی قرار دهد. این مطالعه هم زمانی بر اساس پیکره زبانی گردآوری شده از طریق کار میدانی در منطقه گرنچین واقع در 35 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان خاش انجام شده است. داده های زبانی از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 10 گویشور از ساکنین بومی منطقه گرنچین شامل 5 مرد و 5 زن بی سواد با محدوده سنی 50 - 80 سال گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بلوچی سرحدّی در مقوله شمار از تمایز شمار مفرد و جمع برخوردار است. این گویش فاقد نشانه ای ساخت واژی برای مقوله جنس دستوری است. به علاوه، اسم در مقوله معرفگی با استفاده از نشانه های نحوی و ساخت واژی متنوع صرف می شود. نظام حالت در این گویش نظام فاعلی- مفعولی است و حالت به صورت حالت فاعلی و حالت غیرفاعلی تحقق می یابد. در این راستا، حالت غیرفاعلی، به نوبه خود، به صورت حالت رایی/ برایی، اضافی/ ملکی، ندایی، مکانی، به ای، ازی و بایی کاربرد دارد؛ با این وجود، این گویش از نظام ساخت کنایی دوگانه در نظام گذشته فعل نیز استفاده می کند. مالکیت، علاوه بر استفاده از حالت اضافی/ ملکی، به کمک فعل ربطی، حروف اضافه، فعل /dɑʃt-en/ و عبارت های قرضی از فارسی نیز بیان می شود.
تحلیل معناشناسی پیش وند پیش- در زبان فارسی: رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
137 - 166
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم اصلی در رویکرد زبان شناسی شناختی، این است که هر واحد زبانی شبکه ای از معانی است. لانگاکر (Langacker, 1991) معتقد است که «تکواژ، مقولات، و ساخت های دستوری همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند»، از این نظر وندها نیز معنای خاص خود را دارند که آن معنا را به پایه میزبان می افزایند و در نهایت معنای مشتق شکل می گیرد. یک پیش وند، همانند مقولات واژگانی، مقوله ای را تشکیل می دهد که همه معانی خود را که حول یک معنای مرکزی گرد آمده اند، رده بندی می کند. بنابراین می توان گفت مشتقات پیش وند «پیش-» نیز مقوله ای چندمعنا با یک ساخت درونی نظامند است. در این پژوهش برای تحلیل معناشناختی این پیش وند، معانی مشتقات آن را از منظر شناختی به دست آوردیم و در نهایت با مشخص کردن شبکه شعاعی این وند، دو خوشه معنایی مرکزی تعیین شد که دیگر معانی از این دو گره معنایی منتج می شوند: ترتیب زمانی، ترتیب مکانی. از بین این دو معنی، یکی به عنوان معنای اصلی وند مذکور است. برای تشخیص این معنای اصلی از معیارهایی که تایلر و ایوانز (2003) پیشنهاد کرده اند، بهره گرفته شد و مشخص شد که مفهوم مکانی این وند چندمعنا، به عنوان معنای اولیه می باشد که دیگر معانی حول این معنای مرکزی قرار می گیرند.
چشم اندازی تعاملی و پویا از انگیزش زبان دوم در جریان انجام تکالیف در بازه های زمانی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگیزش لازم برای یادگیری یک زبان جدید تأثیری صفر و صدی ندارد. این انگیزش در طول زمان به تدریج شکل می گیرد و مدام تغییر می یابد و هریک از بازه های زمانی دارای سطوح مختلفی از تأثیرگذاری بر روی تلاش فرد برای یادگیری یک زبان است. در زمان حاضر، اندیشمندان بر این باورند که بازه های زمانی مختلف در جریان شکل گیری زبان دوم با یکدیگر تعامل دارند و چنین تعاملی ماهیتاً غیرخطی، پیچیده و پویاست (دی بات 1، 2015). هدف از انجام این تحقیق بررسی پویایی انگیزشی موجود در گروهی از فراگیران زبانی در جریان بازه های زمانی طولانی است، که خود این بازه ها متشکل از تعدادی از تکالیف هستند که در بازه های زمانی کوتا ه تر انجام می گیرند. به منظور یافتن تعامل موجود میان عناصر انگیزشی مختلف، تعداد ده نفر شرکت کننده در آغاز دوره آموزشی، در حین انجام تکالیف و در پایان دوره مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها حاکی از وجود نوسانات مقطعی در میزان انگیزش شرکت کنندگان بود. به علاوه، نتایج تحقیق از این حقیقت پرده برداشت که عناصر انگیزشی در جریان دوره و در هنگام انجام تکالیف به یک اندازه کارآمد نبودند. برای مثال، عوامل بیرونی و سطح مهارت زبانی به عنوان دو عامل انگیزشی آغازین به تدریج و در طول ترم با عوامل درونی و لذت یادگیری زبان جایگزین شدند. در عین حال، اهداف شخصی در یادگیری زبان دوم در طول این بازه های زمانی به یک اندازه تأثیرگذار بودند. علاوه بر این، انگیزش شرکت کنندگان متشکل از مجموعه ای از عوامل پویا و به هم وابسته بود که طی بازه های زمانی مختلف نوسان داشتند. در پایان، تلویحاتی تحقیقی از یافته های این مطالعه حاصل شدند.
نام دهی و طبقه بندی کنشگران اجتماعی در داستان «آل» بر اساس الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی ون لیوون (2008) تحت عنوان «بازنمایی کنشگران اجتماعی»، الگویی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، و ابزاری برای پژوهشگران است تا کشف کنند کارکردهای اجتماعی که در لایه های زیرین گفتمان لانه گرفته اند، چگونه در لایه های زبرین بازنمایی می شوند. در این پژوهش، داستان «آل» نوشته محمد بهمن بیگی، به عنوان گفتمانی مربوط به عشایر کشورمان، در چهارچوب الگوی یاد شده بررسی می شود. در این مسیر معلوم می شود که نویسنده چگونه از نام دهی و طبقه بندی کنشگران اجتماعی برای بیان دیدگاه های خود استفاده کرده و آیا نام دهی و طبقه بندی کنشگران می تواند دیدگاه عشایر را در دوره ای که هنوز سواد آموزی به ایل راه نیافته بود، نسبت به آنان روشن کند؟ نتایج پژوهش نشان داد که بازنمایی کنشگران در داستان «آل» هدفمند و در جهت کنترل دیدگاه های اجتماعی است. نویسنده با استفاده از مؤلفه های نام دهی و طبقه بندی، دیدگاه خود را با شیوه ای پوشیده بیان کرده و ستم جامعه به زن را به تصویر کشیده است. نویسنده از طرفی با بازنمایی های عام، زنان ایل را به عنوان کنشگرانی درگیر در معضلات اجتماعی یکسان بازنمایی می کند و از طرف دیگر با بازنمایی خاص، آن ها را با هویتی مستقل و متمایز نشان می دهد. ارزش دهی مردان ایل مثبت و بیانگر دیدگاه عشایر نسبت به جنس مذکر است، اما ارزش گذاری زنان با توجه به موقعیت اجتماعی حاکم بر متن، سیال است. نویسنده با استفاده از مؤلفه هویت درهمی، شخصیت اصلی داستان را زنی درگیر در فعالیت های متضاد معرفی می کند تا هنجارهای اجتماعی را به چالش کشد.