این پژوهش توصیفی- تحلیلی به ایجاد و بررسی مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر پرداخته است. بدین منظور معانی این واژه های چند معنا با استفاده از فرهنگ روز سخن و فارس نت و کتاب های دیجیتالی ژانرهای مختلف، وبلاگ های فارسی و یا مشاهدات پژوهشگر از گفتار روزمره افراد استخراج شد. آن گاه این معانی مقوله بندی گردید و با توجه به ارتباطات مطرح شده راجع به مجموعه های شعاعی به نقل از لواندوسکا تومازسیک (2007) به بررسی معانی این واژه ها در مقوله های یافت شده پرداخته شد. ارتباطات مطرح شده شامل استعاره مفهومی، مجاز، علاقه و طرحواره تصویری بودند که به ایجاد مقوله های شعاعی که به صورت نمودارهایی متجلی گردید، منجر شد. این پژوهش علاوه بر ایجاد مقوله های شعاعی یاد شده، به دنبال پاسخگویی به این سئوالات بود: آیا با توجه به ارتباطات میان سرنمون و واژه های بسط یافته از آن، امکان مقوله بندی و تشکیل مقوله های شعاعی مفاهیم چند معنای اندام های حوزه سر وجود دارد؟ تبیین چه عباراتی حاوی این اندام ها با کمک این ارتباطات میسر نیست؟ آیا تبیین های ارائه شده می توانند در فرهنگ نگاری و آموزش زبان مفید باشند؟ پس از تحلیل داده ها، نتیجه حاصل نشان داد این ارتباطات در تشکیل مقوله های شعاعی برای واژه های یاد شده کارایی لازم را داشته اما در مورد اصطلاحات حاوی این واژه ها زیاد مفید نبودند. به نظر می رسد با وجود این که می توان با توجه به معنای کلی اصطلاحات آنها را مقوله بندی نمود اما ساز وکارهای معرفی شده در مورد مقوله های شعاعی نمی تواند به آسانی این مقوله بندی را تبیین نماید. همچنین یافته ها حاکی از این بود که مقوله های شعاعی حاصل در آموزش زبان و فرهنگ نگاری نوین قابل استفاده می باشند.