فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۶۱ تا ۴٬۹۸۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر نظریه ویگاتسکی در مورد حوزه رشد تقریبی و استعاره وی در مورد کمک تدریجی و مبانی هویت اجتماعی فرهنگی نورتون را به عنوان اساس نظری استفاده می کند. این تحقیق به بررسی دقیق مکانیسم های کمکی اجتماعی فرهنگی اتخاذ شده در مشارکت های بین دانشجویی و دانشجو و معلم می پردازد. این بررسی تغییرات رفتاری فرهنگی اجتماعی زبان آموزان و همچنین چگونگی شکل گیری هویت اجتماعی فرهنگی آنان از طریق مشارکت در نگارش راهنمایی شده را مورد مطالعه قرار می دهد. برای این منظور معیار درجه بندیلیدز برای تعیین دقیق گفتمان های کمک کننده به هویت فرهنگی اجتماعی استفاده شده است. این گفتمان ها بین 32 دانشجوی سال دوم زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز صورت گرفته است که در نگارش گروهی مشارکت کرده اند. تحلیل گفتمان کمکی صورت گرفته در این مشارکت ها اطلاعات مفیدی را در رابطه با چگونکیشکل گیری هویت اجتماعی فرهنگیزبان آموزان آشکار می سازد. نتایج این تحقیق به طور ویژه حاکی از آن است که گفتمان های صورت گرفته بین زبان آموزان و معلم که ازابزارهای زبانی بهره برده انداساسی ترین نقش را در شکل گیری هویتی جدید و رسیدن به استقلال یعنی تکامل هویت اجتماعی فرهنگی ایفامی کند که برخی از این ابزارها عبارتند از: رفتارهای عمدی و هدفمند، توجه مشترک، مشارکت عاطفی، چرخ ارتباطی، واکنش وابسته، رفتار میان-فردی، و استفاده از زبان اول در تکالیف نگارشی مشترک.
EFL Learners’ Deployment of Motivational Self-Regulatory Strategies and their Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Self-regulation of learning has been extensively investigated in second language (L2) learning. Many studies have focused on the strategies that language learners employ to regulate their own learning processes. However, motivational self-regulation is considerably less explored. The aim of this study was to investigate the relationship between motivational self-regulatory strategies (MSRSs) and academic achievement. A motivational self-regulation questionnaire was administered to 64 male and female adult Iranian EFL learners to measure their choice of various strategies. The quantitative data was analyzed by applying correlational and multivariate analyses. The results demonstrated that there was a strong relationship between motivational self-regulatory strategy use and academic achievement. However, no difference was found between male and female learners in their use of the strategies. Further examination revealed that higher-achieving students differed from lower-achieving participants in their preference for strategies. The article concludes that while all learners use extrinsic rewards to self-regulate their motivation, more successful learners tend to manipulate learning tasks to make the tasks intrinsically interesting and pleasant. Also, more successful learners set both long-term and short-term goals to motivate themselves. The results underscore the importance of students’ personal interests, needs and goals, and suggest that teachers foster learners’ command of the strategies through instruction and cooperative activities.
زبان پارســـی: نگرش نحوی ـ معنایی به گروه قیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به فرایند واژه گزینی اصطلاحات پایه ای راداری زبان روسی به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اصطلاحات پایه ای راداری در زبان روسی و معادل های آن ها در زبان فارسی اختصاص یافته است. علی رغم حجم بالای ارتباطات متقابل نظامی بین ایران و روسیه، به خصوص در حوزه علوم راداری، لغت تخصصی ای در این حوزه برای استفاده مترجمان و متخصصان وجود ندارد و بر همین اساس، هدف این پژوهش ارائه روشی مناسب برای تحلیل مجموعه های واژگانی جهت استفاده در مراحل معادل یابی اصطلاحات است. بررسی معادل های موجود اصطلاحات و اختصارات راداری با استفاده از نه منبع گوناگون (فرهنگ های توصیفی گوناگون، فرهنگ های دوسویه انگلیسی روسی، روسی فارسی، انگلیسی فارسی، مجموعه اصطلاحات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و نظرهای متخصصان) انجام می پذیرد. معادل های مناسب برای اصطلاحات از این منابع انتخاب شده است و در صورت فقدان، پژوهشگران سعی کردند معادل مناسبی پیشنهاد کنند. نتایج پژوهش گواه بر این است که منابع موجود حتی برای یافتن معادل اصطلاحات پایه ای حوزه مذکور با احتساب معادل های وام گرفته شده حداکثر می توانند تا 50 % مفید باشند و با توجه به فرضیه مؤلفان در 70 % از اصطلاحات معادل سازی شده از روش ترکیب کلمات، 20 % تکواژه، و 10 % از تشریح و اقتباس استفاده شده است.
The Relationship between Spiritual Intelligence, Multiple Intelligences, and Language Learning Strategies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study is an attempt to extend our current knowledge by exploring the relationship between spiritual intelligence (SI) and multiple intelligences (MI) on one hand and the relationship between spiritual intelligence and language learning strategies (LLS) on the other hand among 30 MA TEFL learners of a state university in Tehran. To this end, King's Spiritual Intelligence Self-Report Inventory, Oxford's Language Learning Strategy Inventory, and Multiple Intelligences Inventory developed by McKenzie were utilized to gather data. The obtained results revealed a moderate positive correlation between some subscales of SI and MI including: personal meaning production and musical intelligence, and also between existential intelligence, intrapersonal intelligence and critical existential thinking. Furthermore, a moderate positive correlation was found between conscious state expansion and metacognitive strategies as two subscales of SI and LLS. Based on the results, implications for further research are discussed.
Critical Pedagogy in the Context of Iran: Exploring English Teachers’ Perceptions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Three decades ago, the theory of education took a critical turn. From this perspective, classroom is no longer a public sphere of cultural assimilation but a site for identity struggle. The basic argument underlying such an approach is that education cannot be studied in isolation from an analysis of wider social and cultural influences. In such a context, this study investigated Iranian EFL teachers’ perceptions of the basic tenets of critical pedagogy. To this end, a mixed method approach was adopted and the data were gathered through in–depth interviews and questionnaires developed by the researchers. The participants of this study included 21 Iranian EFL teachers at the qualitative phase and 127 teachers at the quantitative phase. Qualitative data analysis included in-depth content analysis of oral data obtained from semi-structured interviews. Quantitative data analysis involved descriptive statistics and independent sample t-tests. The results indicated that Iranian EFL teachers were supportive of the basic tenets of critical pedagogy altogether. Also, mixed findings were obtained concerning their views according to their level of education and field of expertise. Based on the findings, several suggestions are made for classroom management, materials development, and teacher training programs.
روش های ترجمه آواختنی آهنگ ها در دوبله فارسی پویانمایی لوراکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه آهنگ گونه ای از ترجمه است که در آن دو بعد زبانی و موسیقایی با هم درآمیخته اند و این آمیختگی بر سختی آن می افزاید. ترجمه آهنگ به عنوان زیرشاخه ای از ترجمه دیداری شنیداری در سال های اخیر در ایران روند روبه رشدی داشته است و مورد توجه و استقبال شرکت های دوبلاژ فیلم هم قرار گرفته است. در این نوع ترجمه، غیر از ترجمه محتویات زبانی، ابعاد موسیقایی نیز باید مورد توجه قرار گیرند که در این پژوهش بر آن تأکید شده است. مترجمان در دوبله آهنگ های پویانمایی ها با دشواری های متعددی روبه رو هستند، زیرا باید موسیقی و ترانه را هماهنگ کنند تا محصول نهایی، ترجمه ای آواختنی باشد و در عین حال با مضمون ترانه مبدأ و فضای آهنگ نیز هم خوانی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن روش های ترجمه آواختنی آهنگ بر پایه مدل فرانزون (2008) با در نظر گرفتن بُعد موسیقایی دوبله پویانمایی موزیکال لوراکس (قِنو و بالدا، 2012) است. در ترجمه آهنگ های پویانمایی دوبله شده لوراکس بنا بر مدل فرانزون (2008) از یک روش محض ترجمه ای استفاده نشده بود. از مجموع پنج قطعه آهنگ این پویانمایی، در چهار قطعه آهنگ، موسیقی مبدأ بدون تغییر حفظ شده بود و ترانه ها برای هماهنگی با موسیقی مبدأ بازنویسی یا ترجمه شده بودند؛ این یعنی تلفیق روش سوم و پنجم فرانزون (2008) و در یک قطعه آهنگ، موسیقی مبدأ عوض شده بود و ترانه ها نیز برای هماهنگی با موسیقی بازنویسی شده بودند که بنابر مدل مذکور یعنی از تلفیق روش سوم و چهارم استفاده شده بود. در انتها، کاربردهای آموزشی و پژوهشی یافته ها بحث شده اند.
بررسی مقایسه ای میزانِ عدمِ تحققِ قواعدِ اصلِ مشارکتِ گرایس در یک نمایشنامه فارسی و یک نمایشنامه انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در چارچوب مبانی نظری فرضیه مشارکتِ گرایس [1]که مبتنی بر منظور و معناست، سعی شده است با اتخاذ روش تحلیلی توصیفی، به تجزیه وتحلیلِ دو متنِ محاوره ای(یک نمایشنامه به زبان فارسی و یک نمایشنامه به زبان انگلیسی) پرداخته شود و با ارائه جداول توزیعِ فراوانیِ عدمِ تحققِ هریک از قواعدِ اصولِ مشارکت میزان تخطی از هر قاعده مشخص و همچنین به روش ها و انگیزه هایی که سببِ تحقق نیافتنِ این قواعد در هرکدام از نمایشنامه ها می شود اشاره شود. درنهایت نتایجِ کمّی و کیفیِ حاصل از بررسیِ این دو نمایشنامه با هم مقایسه شده است تا تفاوت هاو شباهت هایی را که این دو به لحاظِ عدمِ رعایتِ قواعدِ اصلِ مشارکتِ گرایس و دلایل و انگیزه های آن دارند مشخص شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین نحوه رعایت و عدم رعایت قاعده های اصل مشارکت بین سخنگویان فارسی زبان و انگلیسی زبان تفاوتهای معناداری وجود دارد که از تفاوتهای فرهنگی موجود در جوامع مذکور نشأت می گیرد. نتایج این تحقیق می تواند هم در آموزشِ زبان فارسی و انگلیسی به عنوان زبانِ دوم و هم در امر ترجمه از فارسی به انگلیسی یا بالعکس مورد استفاده قرار گیرد.
چندمعنایی نظام مند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.
گورانی، هَورامی و کُردی: یک بررسی زبان شناختی در پاسخ به چمن آرا (1390) و بامشادی و همکاران (1393، 1394، 1395، 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط زبان شناختی میان گورانی، هَورامی و کُردی در پاسخ به چمن آرا (1390) و بامشادی و همکاران (1393، 1394، 1395، 1396) است. برای این منظور، از دیدگاه صاحب نظران در این زمینه، شواهد زبان شناختی، ادبی و مشاهدات و شم زبانی نگارنده بهره برده شده است. بررسی همه این موارد نشان می دهد که گورانی و هورامی دو دال دارای یک مدلول زبان شناختی واحد، مستقل و متمایز از کردی اند: خلاف تصور عامه، گورانی یا هورامی گونه ای کردی نیست، بلکه زبانی مستقل و مجزا متعلق به شاخ ه غربی شمالی زبان های ایرانی است که خود دارای گویش هایی است. آنچه سبب شده است گورانی/ هورامی گونه ای کردی تلقی شود، صرفاً سکونت زبان وران این دو گونه در منطقه جغرافیایی خاصی، اختلاط آن ها و تشابهات زبانی بین آن ها، به ویژه واژگانی و ساخت واژی، ناشی از تأثیر گورانی/ هورامی بر کردی است که تا نیمه دوم قرن نوزدهم زبان رسمی، ادبی و درباری به اصطلاح کردستان بوده است. شکل گیری جنبش های ملی گرای کردی در دهه های اخیر مبتنی بر مفهوم «دولت ملت» و به تبع آن «یک ملت یک زبان» نیز مزید بر علت بوده است که به همگونی زبانی بیشتر گوران ها/ هورام ها منجر و مانع خودآگاهی زبانی آن ها شده است.
مقایسه افعال حرکتی در دو زبان فارسی و انگلیسی از دیدگاه شناختی و رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
223 - 246
حوزه های تخصصی:
مقوله «حرکت» در زبان های گوناگون، می تواند با استفاده از فعل های حرکتی بیان شود که نحوه رمزگذاری آن در زبان های گوناگون تفاوت دارد. هدفِ پژوهش حاضر، مقایسه فعل های حرکتی در دو زبان فارسی و انگلیسی است. در این راستا، از دیدگاه شناختی و رده شناختی تالمی (Talmy, 2000b) در پیوند با زبان های فعل- محور و قمر- محور بهره گرفته شده است. به باور وی، ﻗﻤر، ﻣﻘﻮله دﺳﺘﻮریِ هر سازه ای، ﻏیﺮ از متمم گروه اﺳﻤی یﺎ ﮔﺮوه ﺣﺮف اﺿﺎﻓﻪایِ ﻫﻤﺮاهِ ﻓﻌﻞ است کﻪ ﺑﺎ ریشه ﻓﻌﻞ راﺑﻄﻪ ﺧﻮاﻫﺮی دارد. به این منظور، بر اساس پیکره مرتب شده افعال حرکتی ازکیا (Azkia, 2012) 360 فعل حرکتی گردآوری شدند که 180 فعل به فارسی و 180 فعل به انگلیسی، تعلق داشتند. این فعل های حرکتی با استفاده از فرهنگ های دوزبانه و یک زبانه (آریان پور، آکسفورد، و عمید) در بافت جمله بررسی و ترجمه شدند. سپس از جنبه فعل- محور یا قمر- محور بودن، نحوه تقسیم بندی عناصر معنایی و قمر غالب با یک دیگر مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان دادکه زبان فارسی بر خلاف زبان انگلیسی، گرایش بیشتری به سوی قمر- محور بودن دارد. قمر غالب در زبان فارسی، قمرِ حالت و در انگلیسی، قمرِ جهت است. در نهایت، عناصر معنایی زبان فارسی به نسبت زبان انگلیسی، قمر- محورتر عمل می کنند و هر یک از این دو زبان، دسته بندی ویژه خود را در ارتباط با نظریه تالمی دارند.
تحلیل گفتمان انتقادی مکتوبات حلّاج بر مبنای الگوی لاکلائو و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تفاوت دو گفتمان شریعت محور و طریقت محور در روزگار حلاج، پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل گفتمان انتقادی ناظر بر مکتوبات فارسی و عربی حلاج بر مبنای الگوی لاکلائو و موف بپردازد. هدف اصلی این پژوهش معرفی گفتمان حلاج به عنوان نمایندة یک گفتمان برخاسته از قشر اجتماعی عرفاست. پژوهش بر پایة این پرسش شکل گرفته که چه گفتمان هایی در پسِ آثار حلاج نهفته است و نزاع این گفتمان ها بر سر تعریف چه دال هایی است؟ بررسی ها نشان می دهد که در مقابل گفتمان شریعت محور آن دوره، گفتمان طریقت محور حلاج درصدد برمی آید تا با انتساب مدلول هایی تازه به دال شناور «انسان» و «شیطان»، به ساخت شکنی از سلطة آن ها و درنتیجه کل گفتمان مزبور بپردازد. حلاج برای نشان دادن اتحاد انسان با خداوند، با بیان عبارت معروف «أنا الحق» به ساخت شکنی دال مرکزی گفتمانِ شریعت محور نیز پرداخت و در نظام معنایی خود این مدلول را جایگزین «أنا العبد» گفتمان متشرعان کرد. او از طریق ساخت شکنی احکام شریعت اسلام و افشای اسرار الهی سعی کرد گفتمان شریعت محور را به حاشیه براند و گفتمان خود را در مقامی بالاتر بنشاند و برجسته کند.
واکاوی مقایسه زبان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر یافتن تفاوت بین واکاوی توصیفی و واکاوی پژوهشی در مطالعات مقایسه زبان هاست. مقایسه زبان ها روالی در زبان شناسی به شمار می آید که در آن زبان ها برپایه برخی از معیارها برای اهداف خاصی با یکدیگر مقایسه می شوند. به عبارتی دیگر، در مقایسه زبان ها با واکاوی دو یا چند زبان مواجه ایم که به اعتبار برخی از معیارها همانند و یا متفاوتند. به طور کلی مقایسه زبان ها با سه شیوه متفاوت و با اهداف معینی واکاوی می شوند: 1- هدف زبان شناسی تاریخی و تطبیقی این است که خانواده های زبانی را بازشناسی نماید، یعنی گروه زبان هایی که از نظر تاریخی خویشاوندند و از یک زبان اولیه مشترک انشقاق یافته اند. 2- هدف رده شناسی زبان تعیین انواع زبان ها، یعنی تعیین گروه زبان هایی است که دارای ساختار دستوری مشابهی می باشند. در این راستا یافتن الگوی این ساختار ها نیز حائز اهمیت است. گاهی نتایج مقایسه نشان می دهد که زبان ها با توجه به برخی از معیارها از یکدیگر متفاوت نیستند که این مضمون در چارچوب قواعد جهان شمول زبان واکاوی می شود. 3- هدف زبان شناسی مقابله ای این است که تفاوت های ساختاری دو یا چند زبان را شناسایی کند که در آموزش زبان خارجی نیز تأثیرگذارند. وانگهی می توان زبان ها را از منظر درزمانی (تاریخی) و همزمانی (ساختاری) مقایسه نمود، اما فقط زبان-شناسی تاریخی و تطبیقی از شیوه مطالعات درزمانی بهره می گیرد. نتیجتاً واکاوی حاضر حاوی ماهیت کاملاً پژوهشی در زمینه مقایسه زبان هاست.
زبان آموزی وشناخت در کودکان کم توان ذهنی خفیف: مطالعه ای مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه توانایی های زبانی کودکانِ کم توان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کم توان ذهنی با ضعف آن ها در فعالیت های شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرح شده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آن هاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، 20 کودک عادی و 20 کودک کم توان ذهنی خفیف از دانش آموزان پایه اول و دوم دبستان های شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقوله ها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آن ها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از دو روش آماری توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون های کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج هر دو دسته تحلیل، تفاوت های چشمگیری را میان دو گروه آزمودنی ها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درون گروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقوله ها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقوله ها، در طبقه ای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمون ها صحت فرضیه مطرح شده را تأیید می کند.
بررسی و تحلیل قاعده افزایی در شعر عرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
29 - 58
حوزه های تخصصی:
فرایند قاعده افزایی، مشتمل است بر توازن در وسیع ترین مفهوم خود. این توازن، به وسیله «تکرار کلامی» به دست می آید. در این شگرد، قواعدی به قواعد زبان معیار افزوده می شود که سبب برجسته سازی در متن ادبی می شود. قاعده افزایی، منجر به ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد. بهره گیری از قاعده افزایی، نمایانگر تواناییِ شاعر در استفاده از گنجایش های زبانی است که برای ناآشناساختن و برجستگی زبان به کار گرفته می شود. از این رو، صورت گرایان روس، آن را عاملِ شکل گیری اثر ادبی دانسته اند. در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر مصطفی وهبی التل (Wahabi al-Tal, 1973) معروف به «عرار» بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است سبب برجسته سازی در شعر او شود. یکی از ویژگی های برجسته شعر وی، قاعده افزایی است. بر اساس این ویژگی، شاعر با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در پیوند با قاعده افزایی به عادت زدایی دست می زند تا سبب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود شود. این پژوهش، با روش توصیفی– تحلیلی به واکاوی برجسته سازی و قاعده افزایی در سطح های آوایی و واژگانی می پردازد و در پی آن است تا زیبایی شعر عرار را برای مخاطب نمایان سازد.
دستاوردهای رویکرد ارتباطی در بهره وری بیشتر واحد مکالمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واحد دانشگاهی مکالمه با توجه به زمان بسیار محدود و تعداد زیاد دانشجو در یک کلاس، برای حصول نتیجه، برنامه ای بسیار دقیق و حساب شده می طلبد. در واقع، این واحد درسی بر خلاف آنچه گاهی تصور می شود تنها زمانی برای تمرین صحبت به زبان خارجه نیست بلکه فرصت ایجاد و تقویت یک سری عادت های زبانی و آموزشی در میان دانشجویان و ارائه راهکارهایی است که باید در سایر واحدهای درسی تمرین و دنبال شود. با الهام از رویکرد ارتباطی، اتخاذ برنامه ای دقیق بر اساس اولویت های آموزشی این واحد، با به کارگیری فنونی مانند کار گروهی و انجام «کار» و فعالیت های معنادار به عنوان تمرین که غالباً به صورت گروهی انجام می شود و گسترش فعالیت ها به خارج از محیط کلاس و عوامل آن، می توان بازدهی این واحد را چندین برابر کرد و از نتایج مطلوب آن در دیگر کلاس ها استفاده نمود.
EFL Classroom Discourse in Iranian Context: Investigating Teacher Talk Adaptation to Students’ Proficiency Level(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
How language teachers talk is a key factor in organizing and facilitating learning specifically in language classrooms where the medium of instruction is also the subject matter. This study aimed to examine the extent and ways of teacher talk adaptation to students’ proficiency levels in the Iranian EFL context. Two EFL teachers who were teaching three different proficiency levels were observed and recorded. They were also interviewed to see if they would make any conscious effort to adapt to their students’ proficiency level. Furthermore, the students of the same classes were interviewed for the comprehensibility of their teachers’ talk. Data were analyzed for four major areas of adaptation including speech rate, vocabulary, syntax, and discourse. The results showed that teachers’ adaptation to students’ level does happen clearly for elementary students, but the adaptation boundary between the intermediate and advanced levels is fuzzy. The findings also indicated that in spite of what they think, teachers’ talk is not tuned to elementary students’ understanding.
Task Difficulty and Its Components: Are They Alike or Different across Different Macro-genres?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Task difficulty across different macro-genres continues to remain among less attended areas in second language development studies. This study examined the correlation between task difficulty across the descriptive, narrative, argumentative, and expository macro-genres. The three components of task difficulty (i.e., code complexity, cognitive complexity, and communicative stress) were also compared in the four macro-genres. The design included the administration of short reading texts with comparable length and readability indices based on the four macro-genres followed by task difficulty questionnaire. The macro-genre-based reading textsalong with the task difficulty questionnaire were administered to 50 EFL students in the University ofLorestan, Iran. Task difficulty questionnaire explored the learners’ perceptions of task difficulty in the code complexity, cognitive complexity, and communicative stress domains. The results revealed that there were no significant differences among the task difficulty components in the four macro-genre-based text types. The findings also showed that there was no significant correlation between task difficulty of each macro-genre with those of the other genres except thoseofthe narrative and expository genres.The findings hold implications for the use of macro-genres with different task difficulty indices in task-oriented programs, teacher training, and testing.