فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
محمول های مرحله ای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعل هایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آن ها مطرح می شوند. در این راستا، ساخت هایی را که در آن ها محمول مرحله ای وجود دارد، «ساخت مرحله ای» نام می نهیم و به بحث و یررسی آن ها می پردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساخت های مرکب دارد می تواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا می پردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساخت های مرحله ای در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگی های محمول ها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساخت های مرحله ای نیز در قالب الگوریتم های پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.
اشراف چندگانه در ساختار کافت در زبان های فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، ساختار کافت در دو زبان ایرانی پیش از اسلام؛ زبان فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی با استفاده از رویکرد ادغام متقارن و اشراف چندگانه تحلیل و بررسی می شود. بدین منظور، نخست ساختار کافت و ویژگی های آن معرفی می شود و سپس به بررسی کافت در زبان فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی بر اساس رویکرد چیتکو (ب 2011 و 2012) پرداخته می شود. بر اساس این پژوهش، بررسی نمونه های زبانی جمع آوری شده از زبان فارسی باستان که دارای ساختار کافت هستند، نشان می دهد که نوع حذف ساختاری مشاهده شده در این زبان با تعریف کافت متفاوت است. در ساختار کافت وجود دو هم پایه در جمله لازم است اما در نمونه های زبانی یافت شده از فارسی باستان، شاهد وجود یک جمله هستیم که در آن قلب نحوی مشاهده می شود به گونه ای که ساختاری که حذف سازه در داخل آن انجام شده است، خود یک سازه واحد (گروه اسمی مفعول) است. بررسی نمونه های زبانی از فارسی میانه زردشتی که دارای ساختار کافت هستند، نشان دهنده این است که یکسان بودن زمان، جهت، نمود فعل و همچنین فعل واژگانی در همپایه ها در ساختار کافت و عدم امکان وجود ارزش های مختلف برای این مشخصه ها در هم پایه ها می تواند دلیلی بر ادغام متقارن هسته زمان، هسته نمود، هسته فعلی کوچک و هسته فعل واژگانی و اشتراک آن ها بین هم پایه ها در ساختار کافت در زبان فارسی میانه باشد.
بررسی پاسخ های آوایی گویشوران دو گونه تهرانی و اصفهانی به فشار زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان ها و گونه ها محل دقیق همترازی نقاط گذار F0 با ساخت زنجیره ای گفتار متفاوت است (Ladd, 2008). تفاوت های بین زبانی و بین گونه ای آنقدر کوچک و جزئی است که نمی توان بازنمود زیرساختی را مشخص ساخت. هدف از پژوهش حاضر بررسی راهکارهایی است که گویشوران دو گونه (اصفهانی و تهرانی) در واکنش به فشار زمانی ناشی از کاهش رسایی پایانه در چارچوب واج شناسی خودواحد وزنی نظریه پیرهامبرت (1980) استفاده می کنند. بدین منظور از 20 گوبشور اصفهانی و20 گوبشور تهرانی خواسته شد که سه واژه تکیه بر که همراه با کاهش رسایی پایانه بودند را در جایگاه تکیه زیروبمی هسته دو بار تکرار کنند. در بررسی و تحلیل داده ها سه پارامتر نوایی دیرش رسایی پایانه حاوی تکیه زیروبمی، زمان بندی یا همترازی و الگوی منحنی آهنگ عمدتاً مدنظر بود. نتایج نشان داد که گویشوران گونه اصفهانی در تولید منحنی افتان-خیزان زمان بیشتری را بکار گرفته اند و از راهکار زیرهدف استفاده کرده اند. پدیده زیرهدف، منجر به وقوع زودهنگام با دامنه زیروبمی کمتر بر روی واحدهای واجی گشته است. در حالی که در گونه تهرانی، گویشوران در تولید منحنی افتان از پدیده تراکم استفاده کرده اند. بدین معنی که گویشور در تولید منحنی سریع تر عمل کرده و حرکت F0 به طور کامل ولی در مدت زمان کوتاهی انجام گرفته است. بنابراین منحنی آهنگین الگوی افتان به طور کامل و با سرعت بالا تولید گشته است. گویشوران هر دو گونه اصفهانی و تهرانی در تولید منحنی خیزان، از پدیده کوتاه سازی یا ترخیم استفاده کرده اند، بدین معنی که حرکت F0 کوتاه گشته و تنها نسخه ناقصی از منحنی آهنگین تولید شده؛ ولی سرعت حرکت F0 تغییر نکرده است. بنابراین، درمجموع می توان گفت که تنوع در انتخاب راهکارهای گویشوران دو گونه در پاسخ به فشار زمانی، مسئله ای زبان ویژه و گونه ویژه است.
توزیع الگوهای وزن مورایی در انواع واژه های سه هجایی: نظریۀ مورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توزیع الگوهای وزن مورایی در انواع واژه های سه هجایی فارسی اعم از بسیط، مشتق، مرکب و مشتق-مرکب در چارچوب نظریه مورایی می پردازد. الگوی وزنی یک واژه عبارتست از وزن هجاهای موجود در آن واژه و بر تمایز میان هجاهای سنگین و سبک استوار است (Carr, 2008:172). در نظریه مورایی هجاهای سنگین تر مورای بیشتری نسبت به هجاهای سبک تر دارند.(Hayes, 1989:356) برای مطالعه و مقایسه الگوهای وزنی انواع واژه های سه هجایی، دو فرهنگ لغت 60000 واژه ای دهخدا (1385) و 40000 واژه ای مشیری (1388) مطالعه و تعداد 32 هزار واژه سه هجایی شناسایی شدند. سپس، این واژه ها با استفاده از نرم افزار اکسل و براساس اطلاعاتی مانند ریشه زبانی، نوع واژه، صورت واجی، ساخت هجایی و وزن هجای اول تا سوم دسته بندی شدند و انواع الگوهای وزنی استخراج گردید. همچنین، برای بررسی مفهوم تناوب وزن هجاها، انواع الگوهای وزنی متناوب و نامتناوب مشخص شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد در مجموع 49 الگوی وزنی بالفعل در واژه های سه هجایی دیده می شود و بیشترین فراوانی متعلق به توالی هجا های یک و دومورایی است. ازطرفی، هجاهای سه و چهارمورایی، به ویژه در مجاورت یکدیگر، بسامد بسیارکمی دارند. این نکته نشان می دهد که واژه های سه هجایی به توالی هجاهای کوتاه گرایش دارند. الگوهای نامتناوب شبه یکنواخت در انواع این واژه ها غالب است. به علاوه، توالی های یک و دومورایی رویه مطلوب واژه های بسیط است و هیچ واژه بسیط سه هجایی با هجای چهارمورایی در جایگاه غیرپایانی و پایانی یافت نشد، بجز موارد اندکی که همگی وام واژه بودند. ازطرفی، واژه های مشتق نسبت به واژه های بسیط به لحاظ وزنی، سنگین تر و نسبت به واژه های مرکب سبک تر هستند.
Praxis-Based Grammar Instruction Using Social Media Networking: Mediational Feedback within ZPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Recent second or foreign language (L2) research has shown that integration of form-focused instruction into collaborative, communicative activity is highly influential. Sociocultural theory (SCT) provides a praxis-oriented educational ecosystem wherein L2 grammatical knowledge and practical use can be effectively linked. This SCT-inspired study examined the effects of praxis-oriented grammar instruction and mediational feedback within the social media networking (SMN) platform (i.e., Telegram) on L2 learners’ microgenetic development of grammatical knowledge. Participants were 30 EFL learners that were assigned to three different instructional conditions: (i) conventional teacher-fronted instruction as the comparison group, (ii) collaborative instruction attuned to learners’ Zone of Proximal Development (ZPD) in an actual classroom as the first experimental group, and (iii) ZPD-based instruction in virtual Telegram space as the second. The groups were pre- and posttested on a grammar test targeting subject-verb non-inversion in embedded WH-questions, which poses cross-linguistic challenges to Persian L2 learners of English. Collaborative whole-class, dyadic, or triadic talk-in-interactional activities were employed to engage learners in co-constructing educational praxis and providing contingent, ZPD-sensitive graduated mediation in both virtual and face-to-face settings. The results indicated that the two ZPD groups outperformed the comparison group. No significant difference was, however, found between the ZPD groups despite witnessing a developmental trend in favor of the virtual SMN setting. Post-intervention interviews revealed learners’ positive attitudes towards using Telegram affordances for praxis-oriented grammar instruction. Further theoretical and pedagogical implications are discussed.
Causes of EFL Learners’ Procrastination: A Classical Grounded Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In the long process of learning English as a foreign language, learners may become exhausted and, if not treated properly, decide to give up learning temporarily and even permanently. Therefore, it seems necessary to explore the reasons for their temporal delays and consider them appropriately to avoid permanent give-ups. As an attempt to determine the reasons for English as a Foreign Language (EFL) learners’ delays, the researchers in the present study explored their contributing factors through application of a classical grounded theory approach which led to the development of Language Learning Procrastination (LLP) theory. The research data were collected through semi-structured interviews from 43 EFL learners in Tabriz, Iran, and were coded in open, selective, and theoretical coding stages through a Constant Comparative Method. The emerged theory involved a core category (i.e., Dilatory Behavior) indicating that EFL learners mostly procrastinate in five domains of doing exercises, preparation for exam, submitting projects, starting up speaking, and learning spelling. Furthermore, three major categories of Learners’ Characteristics, Environmental Conditions, and Task Features as the causes of Dilatory Behavior emerged during the iterative data collection and analysis procedures. The results of the study indicated that both EFL learners’ own characteristics and external factors related to the learning environment and language tasks are significant in shaping the EFL learners’ procrastination. The theory of LLP can be applied in EFL settings to recognize the learners’ sources of Dilatory Behavior and devise appropriate solutions for them.
نقش مقوله دستوری گروه اسمی درونی در پردازش بندهای موصولی فاعلی و مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
93-118
حوزه های تخصصی:
ساخت موصولی از جمله ساخت های پیچیده نحوی است که برحسب رده های زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبان های مختلف نشان داده اند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسان تر و سریع تر است. در برخی از پژوهش های پیشین، فرضیه مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح شده است، اما بر پایه این فرضیه اگر ضمیر شخصی گروه اسمیِ درونیِ بند موصولی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولیِ مفعولی کاهش می یابد. در پژوهش حاضر، با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایش های برخط در حوزه روان شناسی زبان است، سرعت پردازش جملات موصولیِ فاعلی و مفعولیِ دارای گروه اسمیِ کامل و گروه اسمیِ ضمیری در زبان فارسی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روال اجرای آزمایش به صورت نمایش غیرانباشته خطی، پنجره متحرک و خواندن بخش به بخش جمله بود. هر یک از 16 محرکِ جمله ای این آزمایش چهار صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن از 40 آزمودنی 20 الی 30 ساله فارسی زبان ثبت شد. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخش های درونی بند موصولی، یعنی بخش های گروه اسمیِ درونی و فعل بند موصولی، به ترتیب در بندهای موصولیِ مفعولیِ ضمیری، فاعلیِ ضمیری، فاعلیِ کامل و مفعولیِ کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف جمله های موصولی اندکی متفاوت بود. یافته ها همسو با نتایج برخی پژوهش های انجام شده در دیگر زبان ها بیانگر تأیید فرضیه مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
A Cross-cultural CMC-Based Study of Speech Act of Criticism in Response to School Reopening during COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this cross-cultural CMC-based study is to investigate how the speech act of criticism is realized in the Instagram comments by Persian and English-speaking users in response to an announcement in Fall 2020 about school reopening during COVID-19. To this end, 400 Persian and English comments were collected in Fall 2020 from the Instagram pages of Iran and the U.S Secretaries of Education where they posted about the students’ return to school during the pandemic. The data were then analyzed based on Nguyen’s (2013) model of speech act of criticism. The findings show that both Persian and English-speaking users tended to use direct criticism over indirect criticism with an explicit expression of dislike and an explicit expression of disapproval as the most frequently used direct criticism strategies. Moreover, with regard to indirect strategies, Persian speaking users employed more request for change strategies while English speaking users outperformed hint strategies. Also, the uses of supportive moves and internal modifiers were similar in the two corpora. The findings of this naturally occurring observational study partially confirm the results obtained by elicited-based research method. The results showed that despite the similarities between the corpora, teaching criticism strategies and mitigating devices can help language learners perform the act of criticism more appropriately and avoid non-native like language use.
کارکرد نشانه شناختی عناصر و جانداران طبیعت در شعر سپهری با تکیه بر رویکرد سوسور و پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان القایی نشانه های زبانی شعر برگرفته از انواع صنایع شعری و هنرمایه های ادبی است که عامل القاء پیام هستند. شعرا از این قابلیت نشانه شناختی در خلق آثار خود بسیار بهره برده اند. سهراب سپهری از جمله شعرای معاصر است که توانسته با بهره گیری از عناصر طبیعت و شگردهای زبانی الهام گرفته از اختیارات شاعری، به شعر خود عمق معنایی بخشیده و آن را اثرگذار نماید. بر همین اساس، پژوهش حاضر با استناد به داده های برگرفته از آثار سهراب از جمله «هشت کتاب» که به روش کتابخانه ای جمع آوری گردیده، به روش توصیفی و تحلیل محتوی در قالب رویکرد نشانه شناختی سوسور و پییرس، به بررسی نشانه شناختی و رمزگشایی معنایی عناصر طبیعت در شعر سهراب پرداخته است تا فرآیند خلاقیت معنایی حاصل از بهره گیری نشانه های طبیعت در لایه های معنایی شعر وی آشکار گردد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سهراب با به کارگیری عناصر گوناگون طبیعت (باد، آب، خاک، باران، نباتات، حیوانات، ...) درصدد بوده تا ارزش های اخلاقی و هم زیستی مسالمت آمیز را به انسان ها انتقال دهد. او از عناصر طبیعت، درس تلاش و تکاپو را آموخته و همه آنها را زیبا و جلوه ای از ذات خداوند می بیند.
مقایسه رویکردهای مفهوم سازی غم، در اشعار محمدجواد محبت و یدالله بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های بدیعی که در دهه های گذشته برای بررسی استعاره از جانب معناشناسان شناختی، در قالب استعاره مفهومی و طرح واره های تصوری به دست داده شده است، تمایز آشکاری با شیوه های سنتی بررسی استعاره دارد. در این سازوکار، احساسات بشری ب ه مثاب ه اجسام تصویر می شوند؛ به گونه ای که مفهوم انتزاعی حس در قالب پدیده ای واجد هستی تجلی می یابد. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد آن است تا ابزارهای بیان استعاری مفهوم غم را در قالب تجلیات عینی در اشعار یدالله بهزاد و محمدجواد محبت تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاضر که با روش توصیف و تحلیل به انجام رسیده است، نشان می دهد که عینی سازی مفهوم غم در آثار هر دو شاعر با استفاده از جاندارانگاری، مکان مندی، عناصر طبیعت و اشاره به پدیده های قابلِ خوردن و آشامیدن صورت گرفته است. همچنین، وجود دو طرح واره اختصاصی «زمان» و «آفت» در شعر بهزاد، مؤید این مسئله است که وی غم را با تنوع بیشتری تجربه کرده است. استعمال طرح واره های مشترک در آثار هر دو شاعر نیز می تواند از اشتراکات فکری و زبانی کسانی حاکی باشد که در بطن یک فرهنگ پرورش یافته اند. بنابراین، نتیجه می گیریم که مشابهت و تنوع در آثار ادبی، نتیجه اشتراکات و تفاوت های محیط، فرهنگ، دین و ویژگی های شخصی و شخصیتی سراینده های آن هاست.
رویکرد رده شناختی به ساخت ملکی در گویش سُرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش راهبردهای ملکی سازی در گویش سُرخی را بررسی می کند و بر مبنای دسته بندی انواع راهبردهای غالب صرفی- نحوی ملکی سازی مطرح شده در رویکرد رده شناختی کرافت (2003) رده زبانی این گویش را آشکار می سازد. پژوهش پیش رو همچنین بر مبنای راهبرد غالب به کار گرفته شده برای ملکی سازی، آرایش سازه ها، روش پیونددهی میان دارنده (مالک) و داشته (مملوک)، اندازه آمیختگی این دو سازه و تمایز ملکیت انتقال پذیر و انتقال ناپذیر در این گویش را بررسی می کند. گویش سُرخی از گروه زبان های ایرانی غربی-جنوبی است که در منطقه کوهمره سُرخی واقع در استان فارس بدان سخن می گویند. یافته های به دست آمده از بررسی داده ها نشان می دهد که راهبرد غالب ملکی سازی در گویش سُرخی از دیدگاه رده شناختی بهره گیری از پیونده و وندافزایی است. این گویش در سطح جمله، از دو ساخت «داشتن» و «متعلق بودن» بهره می گیرد که به لحاظ آرایش سازه ها، شناخته یا ناشناخته بودن (معرفه و نکره) دارنده و داشته و انتقال پذیری و انتقال ناپذیری با هم متفاوت هستند.
بررسی حرکت فراگیر پرسش واژه در کردی سنندجی: بر اساس رویکرد ادغام موازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی حرکت فراگیر پرسش واژه در ساخت هم پایگی در کردی سنندجی، با استفاده از رویکرد سیتکو (2005) بر مبنای ادغام موازی در ساختار اشراف چندگانه می پردازد. در بررسی داده های گونه کردی سنندجی، شواهد حاکی از آن است که پرسش واژه های موضوعی که حاوی اطلاعات ضروری هستند و در جایگاه های موضوع به عنوان متمم فعل قرار گرفته اند، رفتار ابقایی دارند و بدون حرکت به گستره دامنه خود، در جای اصلی باقی می مانند؛ در این حالت حرکت فراگیر نمی تواند پرسش واژه منفرد در جایگاه مفعولی را تحت تأثیر قرار دهد. در کردی سنندجی، پرسش واژه ها در شرایطی که بین دو بند هم پایه به اشتراک گذاشته شده باشند، می توانند به حاشیه چپ ساخت هم پایه، پیشایند سازی شوند. از طرفی، داده هایی که بندهای شامل آن، خوانش تک جفتی دارند نیز نمی توانند فرض مطلق پرسش واژه در جای اصلی در کردی سنندجی را خدشه دار سازند؛ زیرا در این حالت حرکت پرسش واژه اختیاری است و از این نظر نیز نمی توان ادعا کرد که پرسش واژه ها در کردی سنندجی رفتار آمیخته ای را از خود نشان می دهند. همچنین در داده هایی حرکت فراگیر پرسش واژه از تأثیر تطبیقی تأثر می پذیرد و خلأ موجود در ساخت هم پایه با آن منطبق است. داده ها نشان می دهند که حرکت پرسش واژه افزوده ای در کردی سنندجی به حاشیه چپ، محصول مبتدا شدگی و کانونی سازی است. همچنین، عبارت پیشایند سازی شده، در جایگاه مشخص گر در داخل فرافکن گروه کانون فرود می آید و حرکت پرسش واژه افزوده ای در ساخت هم پایگی، در این گونه زبانی، اختیاری است و در صورت منطقی انجام می پذیرد.
معرفی الگوی روایت محور هَیَجامَدی در بازنگری کتاب های تاریخ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
155 - 188
حوزه های تخصصی:
یکی از نکته های مهمی که باید در تهیه و تدوین کتاب های درسی به آن توجه شود، در نظر گرفتن ویژگی ها و نیازهای دانشجویان است. از جمله این ویژگی ها، توجه به تمایلات عاطفی آنان است. برای بهره گیری از این ویژگی می توان ابزار روایت را به کار گرفت، زیرا به نظر می رسد روایت سبب افزایش انگیزه دانشجویان در یادگیری می شود. از سوی دیگر، هیجانات از جمله نیازهای اجتناب ناپذیر در فرآیند آموزش و یادگیری است. از این رو، برای پوشش این نیاز و افزایش هیجانات مثبت دانشجویان می توان از الگوی هَیَجامَد در کنار روایت در طراحی کتاب های درسی استفاده کرد. هَیَجامَد تلفیقی از دو واژه (هیجان و بسامد) است که به هیجانات متأثر از استفاده حواس گوناگون در یادگیری توجه می کند و متشکل از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری و لمسی-حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) است. در پژوهش حاضر برای بازنگری محتوای آموزشی کتاب های تاریخ زبان فارسی و بهبود وضعیت موجود، الگوی روایت محور هَیَجامَدی به عنوان الگوی پیشنهادی برای تهیه و تدوین کتاب های تاریخ زبان فارسی معرفی شده است. بر مبنای این الگو، محتوای درس در قالب داستان گنجانده می شود و در طول داستان برای بهره گیری از حواس مختلف شنیداری، دیداری، لمسی-حرکتی و تولید هیجانات ناشی از بهره گیری از این حواس از لوح فشرده و نرم افزارهای صوتی، تصاویری مرتبط با موضوع و فعالیت های عملی به کار برده می شود. به نظر می رسد با بهره گیری از الگوی روایت محور هَیَجامَدی در بازنگری کتاب های تاریخ زبان فارسی بتوان به دانشجویان در یادگیری و یادسپاری مطالب تاریخ زبان فارسی کمک کرد.
تأثیر مداخله فراشناختی از طریق تعامل محاوره ای بر مهارت شنیداری چندرسانه ای و آگاهی فراشناختی زبان آموزان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
193 - 223
حوزه های تخصصی:
اخیراً مهارت شنیداری توجّه محقّقان و نیز متخصّصان را در سراسر دنیا به خود جلب کرده است و پژوهش درخصوص استفاده از راهبردهای مهارت شنیداری زبان دوم، بر راهبردهای فراشناختی متمرکز شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مداخله فراشناختی از طریق تعامل محاوره ای بر مهارت شنیداری چندرسانه ای زبان آموزان فوق میانی ایرانی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و آگاهی فراشناختی آنان در مهارت شنیداری می پردازد. داده ها از طریق 720 زبان آموز مذکر و مؤنث ایرانی با سطح فوق میانی و در محدوده سنی بین 15 تا 23 سال در سه گروه جمع آوری شد. دو گروه اوّل به تعداد 480 نفر از گروه آزمایش توسط برنامه مداخله سازمان یافته با تمرکز بر آموزش فراشناختی از طریق تعامل محاوره ای و آموزش فراشناختی به مدّت 15 جلسه آموزش داده شدند. زبان آموزان گروه آزمایش دو بار در هفته و هر بار به مدّت 60 دقیقه تمرین داده شدند. گروه سوم، با عنوان گروه گواه، به تعداد 240 نفر از طریق فعّالیّت های شنیداری روتینِ کلاسی بدون دریافت برنامه مداخله سازمان یافته تمرین داده شدند. آزمون های شنیداری چندرسانه ای و پرسشنامه آگاهی فراشناختی شنیداری برای پیگیری درک مطلب و آگاهی فراشناختی دانش آموزان با سطح فوق میانی به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که آموزش فراشناختی از طریق تعامل محاوره ای باعث بهبود مهارت شنیداری چندرسانه ای و همچنین آگاهی فراشناختی زبان آموزان با سطح فوق میانی می شود.
معرفی «زینتگری زبانی»: رویکردی نوین فراتر از توانش ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی استفاده از واژگان در ارتباط با مخاطب یکی از مؤثرترین راه های تقویت مکالمه موفق است. واژگانی که سخنگو در مکالمه خود انتخاب می کند، نقش آغازگر رابطه را با مخاطب دارد. چنان چه سخنران این واژگان را با آگاهی انتخاب کند و آنان جذابیت و کاربرد لازم را داشته باشند، می توانند تأثیر شگرفی بر مخاطب بگذارند. بنابراین، هرچه واژگان با ظرافت، خلاقیت و متناسب با موضوع و نوع مخاطب گزینش و تزیین شوند، احتمال موفقیت سخنران بیشتر است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مفهوم زینتگری زبانی به عنوان رویکردی میان رشته ای در برقراری ارتباط مؤثر مطرح شده است. منظور از زینتگری زبانی، تزیین کردن کلام به لحاظ محتوایی و معنایی برای تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب در حین مکالمه است؛ درحقیقت زینتگری زبانی و تزیین کلام، هویت و شخصیت افراد را که در هوش کلامی آنان ریشه دارد، نشان می دهد و با تأکید بر کارکرد اصلی زبان، باعث جذاب شدن کلام می شود. عطف به اهمیت هیجانات، فرهنگ و حواس در مکالمه موفق و درنظرگرفتن مفهوم پساتأثیر در گامی فراتر از توانش ارتباطی، نگارندگان در پژوهش حاضر راهکارهای تزیینات ادبی، روانی، فرهنگی و حسی را در زینتگری زبانی پیشنهاد داده اند و معتقدند افراد با استفاده از فکرآمیزی، هیجان آمیزی، فرهنگ آمیزی و حس آمیزی می توانند کلام خود را آراسته کنند و شاهد ارتقای کیفیت تعاملات و ارتباطات روزمره باشند.
کاربرد خلاق رویکرد شناختی در تسهیل آموزش زبان انگلیسی برای کودکان فارسی زبان در سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت در انتخاب راهبردها و شیوه های کارآمد جهت طراحی های آموزشی برای کودکان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی، در پژوهش کاربردی نظری حاضر، نظریه دستور شناختی لنگاکر به عنوان یک روش خلاق در آموزش زبان انگلیسی مورداستفاده قرار گرفت. هدف از تحقیق حاضر کاربرد خلاق دستور شناختی در آموزش است که سبب ساده سازی، یادگیری بهتر و توانمندی زبانی می شود که برای رسیدن به آن پرسش های زیر موردتوجه قرار گرفته است: 1. بعد از گذراندن «دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله»، افزایش تعداد واژگانی که با استفاده از ویژگی «مشخص بودگی» در بافت متنی معنادار توسط گروه های کنترل و آزمایش به کاربرده شدند، به چه میزان می شود؟ 2. چگونه می توان از ویژگی «ترکیب های هم نشینی» جهت آسان سازی آموزش ساخت «واحدهای پیچیده زبانی» درجمله ها استفاده کرد؟ در این راستا، بعد از آموزش خلاق به شیوه شناختی از بین 160 نفر، متن 46 نفر از فارسی زبانان به کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. [1] توصیف کیفی و کمی شدند. درنتیجه با کاربرد دوره های خلاق دستور شناختی لنگاکر، زبان آموزان توانستند با روش صحیح ترکیب و هم نشینی واژگان، به ساخت جملات خوش ساخت زبانی اقدام کنند. گروه آزمایش بعد از گذراندن دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله، توانست از تعداد کل واژگان کتاب درسی 98 درصد واژگان را گسترش دهد و در متون خود بگنجاند. گروه کنترل نیز بدون گذراندن دوره خلاق توانست 44 درصد از کل واژگان را در متون خود به روش صحیح ترکیب و هم نشین کند. از نمودارهای شبه شناختی نیز جهت آسان سازی آموزش استفاده شد. [1] SPSS
Teachers' Conceptions of Language Assessment: Theoretical Knowledge and Attitudinal Dimensions of Language Assessment Literacy Model
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۲, Issue ۱, Winter and Spring ۲۰۲۲
82 - 102
حوزه های تخصصی:
The contemporary era of learning-oriented assessment demands for teacher professional efforts to appropriately and accurately assess learners' attainment and use the assessment results for the enhancement of learning. In second/foreign language (L2) teaching discipline, this has recently brought language assessment literacy (LAL) to the forefront, with an increasing emphasis on teachers' professionalism of this concept. Given this, L2 teachers' mastery of practical and technical skills, as prescribed by the exiting LAL models, could not be entirely complete nor enhanced without their conceptions of assessment and beliefs system. To illuminate these dimensions, the present study aimed to develop and validate a LAL scale which could have relevance to L2 localized contexts. Exploratory and confirmatory analyses of data from a sample of L2 teachers (N=213) provided empirical evidence supporting the utility and validity of the scale. The paper concludes with the importance of teachers' conceptions of LAL and implications of the findings.
بازنمایی گفتمانی آینده مطلوب در سخنرانی مراسم تحلیف ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیش رو قصد دارد با اتخاذ رویکردی گفتمان پژوهانه، محتوای آینده مطلوب و راهبردهای مشروعیت بخشی به آن را مطالعه کند. در این پژوهش، چارچوب نظری-تحلیلی «آینده های جایگزین در گفتمان های سیاسی» به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. همچنین، گزیده هایی از متن سخنرانی مراسم تحلیلف ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی به عنوان داده های پژوهش انتخاب شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که در این گفتمان محتوای معنایی آینده مطلوب در چهار محور مبانی ارزشی – اخلاقی، مسائل و دغدغه های فرهنگی-اجتماعی، وضعیت اقتصادی و معیشتی، و سیاست بین الملل تظاهر می یابد. تحلیل ها نشان می دهند که فضای آینده مطلوب در قالب وجه استمراری و به مدد عناصر واژ-دستوری به صورت امتداد معرفت شناختی زمان حال مفهوم سازی شده است. همچنین، با استفاده از فعل «خواستن» و قرار دادن هستار اسمی «مردم» در جایگاه فاعل این فعل، محتوای زمان آینده مطلوب به عنوان مطالبه و خواست مردم بازنمایی شده است. نیز نشان دادیم که علی رغم امتداد معرفت شناختی حال به آینده، زمان حال با بی عملی در رابطه با محقق ساختن این مطالبات مفهوم سازی شده است. در راستای ایجاد تقابل ایدئولوژیک بین حال و آینده، این گفتمان دغدغه مندی دولت جدید درباره مطالبات را جایگزین بی عملی زمان حال می کند. در این گفتمان، پیوستگی و امتداد فکری و عقیدتی-معرفتی، بازنمایی منبع مشروعیت بخش (جامعه مدنی) به عنوان مطالبه گر تحقق فضای آینده و عبور از بی عملی به دغدغه مندی نسبت به مطالبات مردم، برنامه ها و سیاست های آینده را مشروعیت بخشی می کند.
بررسی ساختی و کاربردشناختی جملات پرسشی جهت مند در مکالمات زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه کاربرد ماهیتی جملات پرسشی، طرح سؤال است؛ اما این جملات می توانند کاربردهای متعدد دیگری را نیز در سطح کلام برجسته کنند. در این میان، گونه پرسش های سوی مدار بله-خیر که دربردارنده پرسش های بلاغی، تأکیدی، ضمیمه ای و جهت مند است نشان دهنده تمایل ضمنی پرسشگر به یکی از جواب ها است. مطالعه حاضر ضمن اشاره به برخی از تمایزات میان انواع پرسش های سوی مدار، به توصیف پرسش های جهت مند از منظر ساختی و کاربردشناختی در مکالمات روزمره فارسی پرداخته است. بررسی حاضر نشان داد که از منظر ساختی کلمات قطبی مثبت (مانند ترکیبات بعضی) و ساخت های ویژه (مانند ضمیمه های همپایگی یا چیز دیگه ای، یا همچین چیزی) و پاسخ های ضمیمه شده به انتهای پرسش از جمله عوامل جهت مندی مثبت به شمار می روند. از منظر کاربردشناختی، پرسش های جهت مند برای درخواست تأیید، بیان تعجب، انتقاد، مقدمه سازی و بیان اطلاعات، عنوان پیشنهاد یا درخواست کمک و درخواست توافق مفید واقع می شوند. این مطالعه نشان داد که انواع جهت مندی معرفتی، ایجابی و تمنایی در پرسش های فارسی وجود دارد و اینکه ساخت های مخصوص در کنار کاربرد مشخص در بافت موجب تبلور قطبیت یکسان یا معکوس میان پرسش و پاسخ آن خواهند شد.
ساختار موضوعی اسم فعل: بررسی موردی زبان کردی (گونه ی سنندجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترسیم مختصات شیوه نگاشت نحوی موضوع ها به شکلی فراگیر که قابل تعمیم به ساختار موضوعی انواع محمول ها اعم از فعلی و غیرفعلی باشد، یک غایت مطلوب نظری در رویکردهای زایشی به ساختار موضوعی است. در این مقاله، ساختار موضوعی اسم فعل به عنوان محمولی غیرفعلی، در زبان کردی، گونه سنندجی بررسی و کنکاش می شود. با توجه به محدودیت های فضای نحوی گروه معرف (DP) در زبان کردی سنندجی (به دلیل حضور ساخت اضافه[1])، مسئله نحوه نگاشت موضوع های اسم فعل و محدودیت های حاکم بر ساختار موضوعی آن اهمیت می یابد. بر پایه مشاهدات تجربی، اسم فعل ها به چهار دسته پادکنایی، پادمفعولی، دو ظرفیتی و سه ظرفیتی تقسیم می شوند. در اسم فعل های پادکنایی موضوع بیرونی به شکل اضافه به اسم فعل می پیوندد و قابلیت انضمام ندارد. در خصوص اسم فعل های پادمفعولی، نشان داده می شود که موضوع درونی هم به صورت اضافه و هم انضمامی می تواند حضور داشته باشد. اسم فعل های متعدی دو صورت را به نمایش می گذارند: موضوع درونی می تواند به صورت اضافه حضور یابد و موضوع بیرونی قابلیت حضور ندارد؛ یا اینکه موضوع بیرونی در حالت اضافه و موضوع درونی انضمامی است. در آخرین دسته از اسم فعل های کردی سنندجی، موضوع درونی هدف به صورت گروه حرف اضافه است و قابلیت بازبینی مشخصه EPP و ارتقا به جایگاه فاعل را ندارد. با مفروض پنداشتن رویکرد برون-اسکلتی بورر (2005 a, b)، استدلال خواهد شد که ویژگی ها و محدودیت های منحصربه فرد ناظر بر نگاشت موضوع های اسم فعل تابعی از اصول و فرایندهای عام و مستقل حرکت هسته-به-هسته، بازبینی حالت، اصل گسترش ریشه و اصل فرافکنی گسترده هستند.
[1] ezafe construction