فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۴۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مقالۀ حاضر حالت در زبان روسی و مشکلات فراگیری آن برای فارسی زبانان بررسی شده است. در زبان روسی پیوند بین اعضای جمله با انتخاب درست حالت بیان می شود. این پیوند ممکن است بین اجزای مختلف کلام (فعل، اسم، صفت، قید و عدد) برقرار شود.در مقایسه با زبان روسی، در زبان فارسی مقولۀ حالت وجود ندارد و پیوند بین واژگان در جملات و ترکیب واژه ها به کمک حروف اضافه، نشانه های اضافه، ترتیب اجزای کلام یا حروف ربط برقرار می شود. حالت های زبان روسی معمولاً چند معنایی هستند. هر نوع حالت دارای مجموعه ای از معانی لغوی است. با توجه به مفهومی که هر حالت در زبان روسی دارد، به صورت معینی به زبان فارسی بیان می شود. بنابر این، بین نوع حالت در زبان روسی و ساختارهای نحویِ زبان فارسی رابطۀ یک به یک کاملی وجود ندارد. همچنین در این مقاله تلاش شده است ضمن بیان نحوۀ این گونه روابط و حالت های مختلف به زبان فارسی، به یافتن قوانین، قواعد کلی و بیان مشکلاتی که برای زبان آموزان ایرانی در فراگیری حالت زبان روسی وجود دارد اشاره و علل به وجود آمدن این گونه خطاها برای فارسی زبانان را با رویکردی تحلیلی بررسی کنیم.
تحلیل نحوی حالت دهی کنائی در منتخبی از زبانهای ایرانی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
77 - 108
حوزه های تخصصی:
بررسی حاضر، به صورت بندی حالت دهیِ کنائی در زبان های تاتی، تالشی و وفسی بر پایه چارچوبی کمینه گرا می پردازد. انطباق در زبان های مورد اشاره دوگانه است. به این مفهوم که در بندهای لازم و بند متعدیِ زمانِ حال، فاعل در حالت مستقیم بوده و فعل با فاعل مطابقه می کند. این در حالی است که در بندهای متعدی زمان گذشته، فاعل در حالت غیرفاعلی بوده و فعل با فاعل مطابقه وندی ندارد. در عوض، واژه بست، وظیفه ارجاع به فاعل متعدی را بر عهده دارد. در این راستا، پس از معرفی دیدگاه های مطرح در پیوند با حالت دهی کنائی نشان خواهیم داد که این نوع حالت دهی در زبان های ایرانی نوعی حالت دهی ساختاری است و در قالب حالت دهی ذاتی، قابل صورت بندی نیست. در این راستا، مبانی نظری مارک بیکر (Baker, 2015) که با تکیه بر مفاهیم نحوی، نسخه جدیدی از نظام حالت دهی وابسته (Marantz, 1991) را ارائه می دهد، به کار گرفته شده است. این رویکرد، قادر است بر پایه نظریه فازها به نحو کمینه ای، حالت دهی کنائی در بندهای متعدی زمان گذشته را صورت بندی کند.
«اصطلاح شناسی و کاربردهای آن» کارگاه دکتر گالینسکی و سفرش به ایران
حوزه های تخصصی:
ترجمه فارسی تابوی های زبانی فیلم پالپ فیکشن: مقایسه ترجمه دانشجویی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه آموزش ترجمه در مطالعات ترجمه دیداری شنیداری تا حد زیادی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است، اما پژوهش های نسبتاً کمی به راهکارهای ترجمه نمودهای زبان تابو در آموزش ترجمه دیداری شنیداری پرداخته اند. از این رو، در پژوهشی توصیفی، از دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی خواسته شد فیلم پالپ فیکشن (تارانتینو، 1994) را به زبان اصلی تماشا کنند و سپس متن فیلم را به فارسی ترجمه کنند. به لطف وجود نسخه دوبله حرفه ای این فیلم، راهکارهای به کاررفته توسط دانشجویان در مواجه با نمودهای زبان تابو با ترجمه حرفه ای و رسمی آن قابل مقایسه و بررسی بود. نتایج نشان می دهد که شرکت کنندگان با حذف اغلب نمودهای زبان تابو مانند ترجمه حرفه ای، از راهکارهای ترجمه حرفه ای و رسمی ترجمه دیداری شنیداری استفاده می کنند. هرچند، دومین راهکار استفاده شده از نظر میانگین تعداد کاربرد در میان دانشجویان، جانشینی نمود زبان تابو با زبان غیرتابو است، ترجمه رسمی سعی کرده با کاهش اثر نمود زبان تابو ، آن را حفظ کند. پیشنهاد می شود از آنجایی که ترجمه مؤثر نمودهای زبان تابو می تواند نقش مهمی در موفقیت محصولات دیداری شنیداری ایفا کند، از نتایج مقاله حاضر برای افزایش آگاهی بیشتر دانشجویان در ترجمه آن ها استفاده شود.
The Relationship between Iranian EFL Students’ Personality Characteristics and their Assertiveness: A Case of Postgraduate Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۲, No.۲۴, Spring & Summer ۲۰۱۹
169 - 190
حوزه های تخصصی:
Various studies suggest that it is important to determine students' personality charecteristics and assertiveness and make them aware of these differences in order to improve learning process and outcomes. This study aimed to find out how much of the variance in postgraduate students’ assertiveness is explained by five personality characteristics (i.e., Openness, Neuroticism, Extroversion, Agreeableness, and Conscientiousness) and which one of these characteristics significantly predicts the students’ assertiveness. To this end, 66 postgraduate students within the age range of 22 to 35 participated in this descriptive correlational study. They were majoring in English language teaching at Islamic Azad University,Tabriz Branch, Tabriz, Iran. The College Self-expression Scale (CSES) and Big-Five Personality Inventory were used to assess the students’ level of assertiveness and their personality characteristics, respectively. In order to answer the research questions, a multiple linear regression analysis was carried out. The results revealed that about 14 percent of the postgraduate students’ assertiveness is explained by five personality characteristics and out of them, only Extroversion has a significant contribution to their assertiveness. The pedagogical implications are presented for teachers, students, syllabus designers, and materials writers.
بررسیِ واج های گونه براهوییِ رودبارِ جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.8779.1197
حوزه های تخصصی:
براهویی، زبانی غیرایرانی و از خانواده زبان های دراویدی است که محل اصلی رواج آن، کشور پاکستان است اما در ایران نیز گویشورانی دارد. گروهی از براهویی های ایران با جمعیت کمتر از دو هزار نفر در جنوب کرمان زندگی می کنند که بخشی از آنها در روستای تُم مِیری شهرستان رودبار جنوب و بخشی درشهرستان فاریاب ساکن اند و علاوه بر براهویی، به فارسی و نیز گویش رودباری که گویش مسلط منطقه است تکلم می کنند. دو قرن مجاورت و همزیستی با بومیان منطقه، باعث به وجود آمدن گونه ای جدید از زبان براهویی شده است که آن را می توانیم براهوییِ رودبار جنوب بنامیم. موضوع این مقاله، بررسی واج های این گونه زبانی، و هدف از آن، استخراج و توصیف آوایی واج ها و نیز بررسی و شناخت منشأِ واج های این گونه زبانی است. منطقه پژوهش، روستای تم میریِ شهرستان رودبار جنوب است. داده ها به شیوه میدانی و با مصاحبه با گویشوران مرد و زن، از سطوح مختلف سنی و تحصیلی گردآوری شده است.
English Needs Analysis in the Workplace: The Case of Engineers in Esfahan Steel Company
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۷, Autumn ۲۰۱۹
41-58
حوزه های تخصصی:
Nowadays, English language plays an important role in the job of engineers and it is necessary to become familiar with engineers’ objectives, attitudes, and expectations in order to have an appropriate course design. The purpose of this study was to explore the needs analysis of English learning of engineers in Esfahan Steel Company (ESCO). This study aimed at investigating the required level of language skills in performing their jobs effectively, the employees’ attitude towards their English professional courses, their professional needs, their language skills and tasks, and the difficulties they face while studying a language. A questionnaire consisting of 25 items was distributed among the engineers working at ten sections of ESCO. In addition, interviews and observations were done in order to increase the reliability of the research. Time, financial resources, and worker expectations ask for more reliable methods to provide a better situation in the workplace. Based on the findings obtained from this study, it can be concluded that receptive skills were perceived as a bit more important than the productive skills to perform the job effectively and the revision of the current professional training programs seems to be necessary to offer appropriate ESP course curriculum.
Semantic Adequacy in Translation: Strategies employed in the English renderings of Sa'di's wittical remarks of The Rose Garden (Golistan)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۷, Autumn ۲۰۱۹
147-160
حوزه های تخصصی:
Translating literary works is a difficult task, especially when it comes to cultural elements. It gets more difficult when words have ambiguities and multiple layers of meaning. The present study sought to examine the adequacy of witticism in the English renderings of Sa'di's clever remarks in Golistan (The Rose Garden). To this purpose, the researchers selected three English translations of Golistan by different translators; namely, Rehatsek (1964), Gladwin (1806), and Ross (1890). A sample of 20 anecdotes containing wittical elements were randomly taken from Golistan and compared with their English translations. The collected data were then analyzed based on Delabastita's (1993) hierarchy of pun translation strategy model. The obtained results revealed that the three translations were at best similar in terms of the applied strategies, i.e. in all the translations, the most frequently used strategies were: Pun/Non-Pun translation strategy, Non-Pun/Pun strategy, and Pun/Related Rhetorical Translation strategy, respectively. Moreover, it was indicated that all the three translations used the strategies to the same extent, though slight differences were found among them in terms of the overall use of the strategies. Since adequacy in Delabastita’ framework (1993) is hierarchically defined, it can be concluded that higher level strategies lead to more adequate translations. Generally, it was observed that the three translations were the same in terms of semantic and humorous adequacy; i.e. they transferred the source text effect in translating wittical elements of the Golistan. The findings of the study would have implications for translation students as well as translators of literary works.
بررسی نظام مطابقه در کردی ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها از سه سازوکار برای بازنمایی نقش های دستوری استفاده می کنند که عبارت اند از ترتیب سازه ها، حالت نمایی و مطابقه. در پژوهش حاضر نظام مطابقه و عوامل مؤثّر بر آن در کردی ایلامی بررسی شده است. برای انجام این کار، از روش توصیفی، مصاحبه و ضبط صدای گویشوران بومی به منظور استخراج داده های لازم استفاده شده است. عوامل مؤثّر بر مطابقه که گیون (2004) آن ها را بیان کرده است و همچنین روش کار دبیرمقدم (1392) به عنوان دو منبع مهم مورد استناد قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در کردی ایلامی از نظام مطابقه فاعل مفعولی برای بازنمایی روابط دستوری فاعل و مفعول استفاده می شود؛ همچنین مشخّص شد که نظام مطابقه در کردی ایلامی گذرایی محور و زمان محور نیست. دستاورد دیگر این است که در کردی ایلامی، مطابقه ابزار مهمّی برای بازنمایی فاعل دستوری است ولی کاربرد مطابقه برای بازنمایی مفعول هم اختیاری است و هم متأثّر از چندین عامل. ازجمله عوامل مؤثّر بر مطابقه پی بست های مفعولی با مفعول می توان به عوامل معرفگی - نکرگی، ارجاعی - غیر ارجاعی بودن، مبتدایی - غیر مبتدایی بودن، انضمامی - غیر انضمامی بودن اشاره کرد؛ در حالی که این عوامل در مطابقه مفعولی در کردی ایلامی تأثیرگذار هستند، امّا در صورت بندی فاعل مؤثّر نیستند. سرانجام اینکه در کردی ایلامی، نمود جملات و نقش های معنایی در نحوه مطابقه وندها و پی بست های نشانه مطابقه، عوامل تأثیرگذاری نیستند.
برطرف کردن التقای واکه ها در ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی راهکارهای واجی زبان ترکی آذربایجانی برای برطرف کردن التقای واکه ها می پردازد. از آنجا که زبان ترکی، جزء زبان های پیوندی محسوب می شود، در این زبان ها، افزودن وندها به دنبال هم امری طبیعی است؛ بنابراین در حین افزودن وندهای مختلف به ستاک و همچنین افزودن پسوند ها به دنبال هم و ایجاد واژه های مرکب، ممکن است التقای واکه ها صورت بگیرد. برای تحلیل این فرایند، داده های متناسب از زبان ترکی آذربایجانی (گویش مشگین شهری) گردآوری شده است و در چارچوب رویکرد واج شناسی بهینگی مورد تحلیل قرار گرفته است. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان برای برطرف کردن التقای واکه ها، روش های متفاوتی بر اساس شرایط واژی، واجی و معنایی بکار بسته می شود. در فرایند واژه سازی از نوع ترکیب، حذفV1، در حین افزودن پسوند متشکل از یک واج (یک واکه) به ستاک یا پسوند قبلی، فرایند درج همخوان میانجی، در حین افزودن پسوند متشکل از چند واج با واکه دارای مشخصه ]+افراشته[ حذف V2(واکه پسوند) و در نهایت با افزودن پسوند متشکل از چند واج با واکه دارای مشخصه]-افراشته[ درج همخوان میانجی صورت می گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در این زبان جایگاه آغازه ستاک نسبت به پایانه برجسته محسوب می شود. بنابراین حذف از جایگاه آغازه ستاک مجاز نیست و همچنین اگر پسوند متشکل از یک واج (یک واکه) باشد، برای حفظ ویژگی های معنایی و دستوری حذف واکه پسوند صورت نمی گیرد.
ارتباط زبان های ترکی و مغولی و خطا در تشخیص واژه های دخیل ترکی و مغولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
7 - 20
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان، اغلب، زبان های دنیا را در قالب خانواده های بزرگِ زبانی تقسیم بندی کرده اند. در مورد پیوند زبان های ترکی و مغولی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ یکی از دیدگاه ها، بیانگر هم خانواده بودن این دو زبان بوده و دیدگاه دیگر، با نپذیرفتن نگرش نخست، به پیوندی بینازبانی میان این دو زبان معتقد است. پیروان دیدگاهِ نخست، بر این باورند که دو زبان ترکی و مغولی در گذشته های دور از یک زبانِ واحد منشعب شده و به مرور زمان به صورت دو زبان مستقل، پدیدار شده اند. پیروان دیدگاه دوم، نیز معتقدند که دو زبان ترکی و مغولی خویشاوند نبوده، بلکه پیوند عمیقی با یکدیگر داشته اند. با نگاهی به فرهنگ لغت های فارسی، درمی یابیم که گاهی فرهنگ نویس های ایرانی، در شناساییِ واژه های ترکی و مغولی دچار اشتباه گردیده اند. این مقاله، بر آن است تا پیوند میانِ زبان های ترکی و مغولی را به طور کلی بررسی کرده و میزان تفاوت این دو زبان را از جنبه های گوناگون نشان دهد.
شرح و تصحیح «چهار مقاله» در بوته ی نقد
حوزه های تخصصی:
کتاب «چهارمقاله» حجم کمی دارد؛ ولی به دلیل قدرت نمایی نویسنده ی آن در حیطه ی دو سبک نثر مرسل و نثر فنی ازلحاظ ادبی بسیار باارزش است. افزون براین، اطلاعات باارزشی که این کتاب از چهار حرفه ی دبیری، شاعری، منجمی و طبابت به دست می دهد، بر ارزش این کتاب افزوده است. همچنین این کتاب ازجهاتی نوعی تذکره نیز به حساب می آید و این ویژگی کم نظیر آن را نباید ازنظر دور داشت. لذا تردیدی نیست که دریافت و فهم زیبایی های متن این گنجینه ی ادبی و بهره مندی از آن، وابسته به درک صورت و معنای صحیح متن آن است. ازآنجاکه پس از تصحیح عالمانه ی کتاب «چهار مقاله» توسط علامه محمد قزوینی، تنها استاد محمد معین، اقدام به شرح این اثر باارزش کرده اند و درضمن شرح این کتاب، پیشنهادهایی را درخصوص تصحیح مجدد برخی از واژگان آن بیان کردند، لذا در این جستار کوشش شده است برخی از کاستی های این شرح موجود نشان داده شود و درادامه نیز پیشنهاد دکتر معین مبنی بر تصحیح مجدد برخی از واژگان این کتاب، به بوته ی نقد کشیده شود و تلاش شده است که باتکیه بر متن «چهار مقاله» و قراین دورن متنی و برون متنی و همچنین دیگر منابع مرتبط، معنایی صحیح تر و تصحیحی سازوارتر ارائه گردد.
چندمعنایی حروف ربط در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند معنایی از موضوعات مهم و سنتی مطالعات معنی شناسی و روابط واژگانی است. واژه چند معنا واژه یا تک واژی است که دارای چند معنای مرتبط است. مطالعه چند معنایی حروف ربط در زبان فارسی می تواند گامی در جهت شناخت پیچیدگی های آن و کمک در جهت تبیین صحیح ساخت زبان فارسی باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی چند معنایی دو حرف ربط هم پایه «اما» و «ولی» در زبان فارسی بر اساس انگاره چند معنایی اصول مند (انگاره چما) (ایوانز و گرین، 2006) است. ماهیت روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است. پیکره انتخاب شده از مصاحبه با سخنوران فارس زبان، استفاده از روزنامه ها ی کثیر الانتشار و کتب دستور زبان فارسی به دست آمده و با استفاده از رویکرد شناختی تحلیل شده است. نگارندگان برای معانی متمایز این دو حرف ربط، به دلیل محدودیت حجم مقاله، تنها به ذکر نمونه هایی از هر مفهوم بسنده و هر یک را جداگانه در یک شبکه معنایی ترسیم کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مفهوم اولیه «اما» ، «ولی» است و در شبکه معنایی آن سیزده معنای متمایز و دو خوشه معنایی وجود دارد. همچنین مفهوم اولیه «ولی» ، نیز «اما» است و در شبکه معنایی آن هشت معنای مجزا و دو خوشه معنایی وجود دارد.
دستیابی به مهارت بیان شفاهی بدون نیاز به دانش صریح زبانی: بر اساس یک روش آموزش زبان با عنوان رویکرد عصب زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلود ژرمن و یوان نِتِن در سال ۱۹۹۷ در کانادا، با تکیه بر علوم اعصاب و نظریه عصب شناسی زبان و نظریه عصب زبان شنا سی در دوزبانگی میشل پارادی، روش نوینی در حوزه یاددهی/ یادگیری زبان خارجی با نام رویکرد عصب زبان شناختی ابداع کردند. این روش پس از کسب موفقیت در کانادا از سال 2011 تاکنون در کشور های دیگر نظیر چین، ژاپن، اسپانیا و فرانسه کاربرد یافت. بر اساس این رویکرد، یادگیری قواعد دستوری در ابتدای یادگیری سبب کندی و یا اختلال در مهارت بیان شفاهی می شود. از این رو، در این رویکرد اولویت اصلی کسب مهارت بیان شفاهی در زبان آموزان بدون فراگیری قواعد دستوری است. در این مقاله که مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی است ضمن معرفی رویکرد مذکور در پی پاسخ به این پرسش هستیم: چگونه مهارت بیان شفاهی بدون فراگیری دانش صریح (قواعد دستوری) در این رویکرد شکل می گیرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش، فرایند یادگیری زبان خارجی طبق رویکرد مذکور بررسی می شود. پرسش دیگر این تحقیق این است که رویکرد عصب زبان شناختی زبان تا چه اندازه می تواند در کسب مهارت بیان شفاهی در زبان فرانسه نزد زبان آموزان ایرانی مؤثر باشد؟ برای یافتن پاسخ، یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش انتخاب شد. مطالعه تجربی مقایسه ای (تحلیل کمی) و نظرسنجی ( تحلیل کیفی) انجام گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، زبان آموزانی که با رویکرد مذکور زبان فرانسه را یاد گرفته اند، نتایج بهتری از نظر میزان دقت در بیان شفاهی کسب می کنند، حین مکالمه اشتباهات زبانی کمتری را مرتکب می شوند و خود تصحیحی نیز در میان این زبان آموزان بسیار زیاد است.
ساخت واژه در دیوان حافظ
منبع:
رخسار زبان سال سوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
۲۲-۵
حوزه های تخصصی:
التقای واکه ها و رفع آن در کردی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو نویسندگان به روش توصیفی - تحلیلی پدیده التقای واکه ها و راهکارهای اصلاح آن را در کردی میانی بررسی و داده های گردآوری شده پژوهش را در چهارچوب نظریه واج شناسی بهینگی تحلیل کرده اند. تحلیل داده ها که مشتمل بر حدود هشتاد کلمه ساده، صرفی و ترکیبی است، نشان داد که معمول ترین راهکاری که گویشوارن کردی میانی به این منظور به کار می برند، فرایند غلت سازی است. افزون بر غلت سازی، فرایند حذف واکه نیز تنها در مواردی که دو واکه افتاده در مجاورت هم واقع می شوند، به دلیل غیر مجازبودن غلت سازی از واکه های افتاده، استفاده می شود. درنهایت، محدودیت های حاکم بر غلت سازی به صورت *OCP » IDENT-F(ROUND) » IDENT و محدویت های حاکم بر حذف نیز به صورت*OCP » GF(+LOW), M.MAX » IDENT تعیین و مرتبه بندی شدند
بررسی اصل فرافکن گسترده در چند زبان ایرانی پیش از اسلام براساس دستور زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برمبنای تبیین های فراهم شده برنامه کمینه گرا، جایگاه فاعل را در جمله های زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه براساس اصل فرافکن گسترده بررسی کرده است. شواهد به دست آمده از این زبان ها نشان می دهد که مشخّصه اصل فرافکن گسترده در آن ها قوی است. در این زبان ها هسته نقشی زمان پس از ارزش گذاری مشخّصه حالت گروه اسمی موجود در جایگاه مشخّص گر گروه فعلی کوچک و دریافت ارزش مشخّصه های فی خود از همان گروه اسمی، نیاز دارد که این گروه اسمی از جایگاه مشخّص گر گروه فعلی کوچک به جایگاه مشخّص گر خود حرکت کند تا بدین وسیله ویژگی اصل فرافکن گسترده خود، را بازبینی و حذف نماید. این حرکت بیان گر قوی بودن مشخّصه اصل فرافکن گسترده در این زبان ها است که باعث می شود فاعل نتواند به صورت ابقایی در گروه فعلی کوچک باقی بماند. براساس اصل تیغ اوکام و بررسی شواهد زبانی، در جمله های درونه گیری شده این زبان ها، ترتیب بی نشان آرایش واژگانی زبان فارسی به صورت فاعل + مفعول + فعل باقی می ماند، امّا در جمله های پایه، سازه های جمله براساس نوع خوانش نشان دار و یا بی نشان می توانند تحت فرایند قلب نحوی قرار گیرند و برای کسب خوانش معنادار به موقعیت های دیگری در جمله حرکت کنند.
تأملی بر تعامل شکل و معنا در شکل بندی متن ادبی «چند روایت معتبر درباره عشق» در نگاهی سمازیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف نقد، از جمله نقد ساختارگرایانه متون در ادبیات را، می توان ردیابی اجزای موجود در متن و تحلیل آن ها برشمرد. از سوی دیگر، در علم زبان شناسی نگاه سمازیولوژیک مبتنی بر حرکت پردازشی - خوانشی از فرم به طرف معنا در متن است. مطالعات ساختارشناختی بر آثار ادبیات فارسی کم شمار نیستند؛ اما کماکان نیاز است ارتباط بین رویکردهای نقد ادبی و روش های تحلیل زبان شناختی تبیین شود. این پژوهش در نشان دادن روند پیدایش معنا در یک پیکره مطالعاتی در زبان فارسی تلاش می کند. با این پرسش که چگونه، در نگاهی سمازیولوژیک، اجزای فرمی پیکره مطالعاتی، به تنهایی، در ارتباط با هم و نیز با نگاه به مفهوم انسجام در چارچوب متن یک شکل بندی معنایی را به دست می دهند. داستان کوتاهِ « چند روایت معتبر درباره عشق » نوشته مصطفی مستور، پیکره مطالعاتی این پژوهش است. هدف این مطالعه، مشاهده روند شکل بندی متن و معنا در داستان کوتاه مستور با تکیه بر رویکرد ساختارگراست. از مهم ترین نتایج این بررسی، نمایاندن معانی نهفته در متن با استفاده از روش سمازیولوژیک و رویکرد ساختارگراست. آنجا که فراز و فرود یک احساس رمزآلود درونی و عشق، از پسِ ساختارهای متن (واژگان، آواها، جمله بندی و روایت سازی) و تحلیل آن ها، تا حد زیادی نمایان می شود. واژه های کلیدی : ساختارگرایی، شکل، معنا، رویکرد سمازیولوژیک، مصطفی مستور. nce textuelle
انواع تناوب های دوسویه در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
143 - 178
حوزه های تخصصی:
هر تناوب به عنوان جفت جملاتی با ساختارهای کمابیش متفاوت تعریف می شود که معنی یکسانی دارند. محدودیت هایی که تناوب ها بر افعال اعمال می کنند به ویژگی های معنایی افعال حساس اند. ازاین رو، تناوب ها را می توان به عنوان معیاری برای طبقه بندی افعال به روشی مؤثر به کار گرفت. لوین با معرفی 79 تناوب موضوعی و بررسی آن ها بر 3024 فعل انگلیسی، افعال انگلیسی را به 49 طبقه معنایی گسترده و 192 ریزطبقه دسته بندی کرد. به اعتقاد لوین، افعالی که طبق رفتار مشترک شان در تناوب ها در یک طبقه قرار می گیرند، مؤلفه های معنایی مشترکی دارند. این مقاله به بررسی یکی از انواع تناوب های معرفی شده توسط لوین با عنوان تناوب های دوسویه پرداخته است که خود شامل چندین نوع تناوب می شود. یکی از این تناوب ها با عنوان «تناوب مفعول دوسویه قابل درک» در دسته بندی لوین در زمره تناوب های گذرایی معرفی شده است. تناوب های گذرایی شامل تناوب هایی می شود که گذرایی فعل در دو ساخت تناوبی تغییر می کند. انواع دیگر تناوب های دوسویه که لوین معرفی کرده است، تناوب هایی اند که بدون تغییر در گذرایی فعل رخ می دهند. این تناوب ها عبارتند از «تناوب دوسویه ساده»، «تناوب دوسویه باهم» و «تناوب دوسویه ازهم». با بررسی تناوب های لوین بر پیکره ای بالغ بر 3070 فعل فارسی اعم از افعال مرکب و ساده دریافتیم که همه انواع این تناوب ها در فارسی نیز وجود دارند. در ادامه به بررسی تناوب هایی پرداختیم که نگارندگان باتوجه به ویژگی های برخی از افعال فارسی شناسایی و معرفی کرده اند. این تناوب ها عبارتند از «تناوب دوسویه زنجیری» و «تناوب دوسویه اشتراکی».
Pragmatic Criteria in the Holistic and Analytic Rating of the Disagreement Speech Act of Iranian EFL Learners by Non-native English Speaking Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Conveying a strong message within a language stems from not only a linguistically appropriate utterance but also a pragmatically appropriate discourse. Broadly considering various facets of pragmatics, pragmatic assessment has not been potentially brought into perspective. To address this discourse gap, this study, guided by the principles of mixed-method design, pursued three purposes: to inspect the matches and mismatches, to explore rating variations, and to assess the rater consistency between the holistic and analytic rating methods of disagreement speech acts in L2 by non-native English teachers. As a result, 12 different pragmatic situations for disagreement DCTs accompanied by EFL learners' responses to each situation were rated by 50 non-native English teachers. Initially, they were asked to rate it holistically, incorporating both ratings and providing comments. The content analysis of raters' comments indicated sixteen disagreement criteria. The descriptive statistics also revealed variations across different situations. Moreover, the teachers were asked to rate it analytically based on the assessment rubrics adopted from Ishihara and Cohen (2010). The findings of intra-class correlations implied that respondents were more consistent in analytic rating. Moreover, the results indicated that there was a convergence between the two rating methods suggesting that the raters adopted the same level of leniency and severity in rating. Overall, the results accentuated the significance of pragmalinguistic and sociopragmatic aspects of language for EFL raters. Finally, the results of the present study place a premium on the importance of pragmatic assessment training as well as cultural awareness.