فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ترتیب و چینش سازه ها در گویش لری ممسنی از زبان های ایرانی جنوب غربی از منظر رده شناسی براساس الگوی گرینبرگ (۱۹۶۳) و الگوی اصلاح شده درایر (۱۹۹۲) است. داده های پژوهش به صورت کمی و کیفی از طریق مصاحبه حضوری با ۴۵ نفر از گویشوران بومی، بدون در نظر گرفتن جنسیت در قالب ۶۵ ساعت گفتار آزاد و ۴۵ پرسشنامه گردآوری شد. تحلیل داده ها نشان داد که لری ممسنی در مقایسه با گروه زبان های اروپا-آسیا و همچنین در مقایسه با گروه زبان های جهان، به زبان های فعل میانی قوی گرایش بیشتری دارد. این گونه زبانی با وجود شباهت بسیار در الگوی کلی ترتیب واژه با فارسی معیار درخصوص حروف اضافه و عناصر نحوی و توالی قید حالت و فعل تفاوت هایی با فارسی معیار و سایر داده های رده ای جهانی دارد. برخی از حروف اضافه در لری ممسنی دارای تکواژگونه های مختلفی هستند که قبل و بعد اسم واقع می شوند. همچنین گروه حرف اضافه و قید حالت قبل و بعد از فعل واقع می شوند که مغایر با فارسی معیار است
سبک شناسی روایت (سبک روایت حکایت های حلاج، بر اساس نظریه سیمپسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آن است که انواع مؤلفه های سبک شناسی روایت را در چند حکایت بررسی کند. این پژوهش بر روی سه حکایت منظوم عرفانی از عطار با محوریت شخصیت حلاج انجام شده است. پرسش های بنیادین پژوهش این است: الف) مؤلفه های سبکی روایی مبتنی بر کدام سازو کارهای سبک شناسی روایت تبیین می شود؟ و ب) این مؤلفه ها چگونه در گفتمان روایی نمود پیدا می کند؟ این پژوهش به روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی است و از متدلوژی سیمپسون در کتاب سبک شناسی بهره گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با تحلیل فرایندها، میزان مشارکت شخصیت های داستان مشخص می شود. درخصوص زاوی ه دید زمانی نیز چون هر سه حکایت حول محور شخصیت حلاج است، به زمان خاصی اشاره نمی شود. درنگ توصیفی مثال دیگری از این زاویه دید است و تداوم متن در حکایات طولانی تر از تداوم داستان است. البته، در حکایت دوم روایت خلاصه و فشرده بیان می شود. طبیعتاً از منظر زاویه دید مکانی و روانی اشاره به مکان چندان موضوعیت ندارد؛ چون تبیین جایگاه و مقام حلاج مدنظر نویسنده است. وجهیت در حکایات حلاج چند ویژگی دارد: اول، چون راوی با گفتار مستقیم احساسات و حالات حلاج و شخصیت عاشق را روایت می کند، وجهیت مثبت است. این موضوع را می توان با الگوی فالر آسپنسکی تبیین کرد. درخصوص گویش فردی، واژگان به کار رفته عکس العمل عاشق بعد از رویارویی با خاکستر معشوق (حلاج) و یافتن نشانی از او را بیان می کند که بسیار با بافت عارفانه داستان هم خوانی دارد. هر سه حکایت حلاج در قالب «ساختار متنی» لباو قابل بررسی است. درخصوص بینامتنیت نیز دو حکایت «حلاج بر سر دار» و «حلاج با سر بریده در خواب» در متون دیگر نقل شده اند.
فرایند تکرار در آثار نمایشی ساروت، پویایی زبان کلامی یا ایستایی آن؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
237 - 256
حوزه های تخصصی:
ناتالی ساروت، از پیشگامان رمان نو در فرانسه است. وجه تمایز اصلی وی با دیگر نویسندگان، در نگاه تازه ای است که به مبحث زبان و مشکلات آن دارد. تکرار را می توان نمونه ای از بروز جریاناتِ تروپیسمی ساروتی در زبان بیرونی دانست. تروپیسم، در حقیقت همان واکنش یا تحریکات ایجاد شده در اثر حضور دیگری است. این حضور، دنیای درونِ شخصیت های ساروت را دچار دگرگونی کرده و تأثیر آن در رفتار و گفتارشان نمود می یابد. به بیان دیگر، خود را در حضور دیگری یافتن، به معنایِ درکِ لزومِ ارتباط و خودابرازی (سخن گفتن و برقراری ارتباط) است. این در حالی است که در دنیای ساروت خودابرازی مساوی با محدود کردنِ معنا و احساس است. به محض سخن گفتن، زبان قراردادی یا بیرونی شکل می گیرد، اما زبانِ نامحدود درونی که مکانِ احساسات ناب و غیرقابل بیان ها است، خدشه دار می شود. چرا که نمی تواند کامل و بی نقص به مرحله تولید زبان برسد. از این رو، زبان نزد ساروت بیش از آنکه انتقال دهنده معنا باشد، بازتاب کننده و برانگیزنده احساس است. هر چند، مشاهده و تفکیکِ قطعی زبانِ برانگیخته شده و ملتهب از احساس امری غیرممکن است، اما نشانه هایی از این ناآرامی در قالب های کلامی قابل رویت و قابل ارزیابی چون تکرار تجلی می یابد. مطالعه این فرایندِ زبانی، از این رو اهمیت دارد که در متن ساروتی بارها استفاده شده و بخش مهمی از نقشِ تشدیدِ ارتباط کلامی (ارتباطی که در قالب گفتار شکل می گیرد) را بر عهده دارد. در آثار داستانی ساروت، زبان متزلزلِ راوی از مهم ترین ابزارها و مکان های جلوه تروپیسم به شمار می آید. این در حالی است که در آثار نمایشی، روایتِ حذف شده با دیداسکالی های کوتاه و گزیده جایگزین شده است. این مسأله بر اهمیت و قدرت گفتار شخصیت ها یا مکالمه می افزاید. این مقاله، در تلاش است با نگرشی جدید به بررسی اجمالیِ مسأله زبان در آثار نمایشیِ این نویسنده « سرهیچ و پوچ ، او آن جاست ، زیباست ، ایسما ، دروغ ، سکوت » بپردازد. همچنین پژوهش حاضر بر آن است نقش تکرار به عنوان فرایندی کلامی در پویایی یا ایستاییِ متن و چگونگی تجلیِ تروپیسم ساروتی یا احساس در کلام را تبیین کند.
ماهیت دوگانه در مفهوم سازی استعاری عشق در زبان فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
309 - 331
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسیِ ماهیتِ دوگانه در مفهوم سازیِ استعاریِ عشق، در دو حوزه عواطف و روابط انسانی در زبان فارسی با رویکردی شناختی- و با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی- می پردازد. به این منظور، 15 رمان فارسی از پایگاه دادگان زبان فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انتخاب شدند. در انتخاب کلیدواژه های مرتبط با مفهوم عشق، به جستجو در پیکره پایگاه فارس نتِ آزمایشگاهِ پردازشِ زبانِ طبیعیِ دانشگاه شهید بهشتی و فرهنگِ طیفی ِزبان فارسی پرداخته شد. پس از استخراج واژه های مرتبط با عشق، سه واژه پربسامدترِ عشق ، محبت و علاقه به عنوان کلیدواژه برای جستجو در پیکره انتخاب شدند. در نهایت، 63 حوزه مبدأ برای مفهوم سازی استعاری عشق به دست آمد. برای مقایسه این حوزه های مبدأ با حوزه های مبدأ روابط انسانی، کلیدواژه ازدواج ، به عنوان یک رابطه انسانی پیش نمونه، در کل پیکره پایگاه دادگان زبان فارسی جستجو شد. پس از بررسی پاره گفته های استعاری، 26 حوزه مبدأ برای مفهوم سازی استعاری ازدواج به دست آمد. مقایسه حوزه های مبدأ عشق و ازدواج نشان داد که سه حوزه ویژه روابط انسانی یعنی پیوند ، جنگ و قرارداد ، بخشی از حوزه های مبدأ مشترک میان مفهوم عشق و ازدواج هستند. این موضوع، ماهیت دوگانه عشق را در زبان فارسی تأیید می کند. سپس، این حوزه ها با حوزه های مبدأ عواطفِ بنیادینِ خشم در اثر زورورز و همکاران (Zoorvarz et al., 2014) و شادی در اثر صراحی و عموزاده (Sorahi, & Amouzadeh, 2014) مقایسه شدند. یافته ها نشان داد که این سه حوزه در میان حوزه های مبدأ آن عواطف قرار ندارند و احتمالاً ماهیت دوگانه در بین عواطف، ویژه عشق است.
گویش سنجی رایانشیِ تنوعاتِ آوایی گویش تالشی در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سنجی، گرایشی نوین و برآمده از گویش شناسی کلاسیک است که در آن تفاوت ها و تمایزات گویش های یک ناحیه به صورت آماری محاسبه و با نقشه ها و اطلس های گویشی بازنمایی می شود. در پژوهش حاضر کوشیده ایم براساس روش تحلیل انبوهه داده های گویشی و با بهره گیری از بسته نرم افزاری گویش سنجی و نقشه نگاری RuG/L04، چشم اندازی از تنوعات آوایی زبان تالشی را ارائه دهیم. جامعه آماری این پژوهش ساکنان آبادی های تالش زبان 5 شهرستان تالش، رضوانشهر، ماسال، فومن و شفت است. از هر شهرستان 10 روستایِ بالای 100 خانوار انتخاب، و روستای تالش زبان «عنبران» از شهرستان نمین استان اردبیل نیز اضافه شد و جمع روستاها به 51 رسید. از هر روستا سه گویشور در رده سنی نوجوان، میان سال و سالمند انتخاب، و با آنها مصاحبه حضوری انجام شد. ابزار پژوهش، از پرسشنامه های زبانی سُوادِش و لایپزیک بود که مشتمل بر 65 واژه در 10 مقوله واژگانی بود. نتایج پژوهش نشان داد که در تمام گونه های تالشی تشابهات و تنوعات آوایی وجود دارد که در حوزه های تناوب آوایی و تنوعات در همخوان ها و واکه ها بررسی گردید.
منجیات در کیمیای سعادت بر اساس سبک نویسنده
منبع:
رخسار زبان سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
68-51
حوزه های تخصصی:
ادغام متقارن در نحو زبان فارسی براساس شواهدی از جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
7 - 36
حوزه های تخصصی:
رابطه عدمِ تقارنِ میانِ سازه های جمله، بخش آوایی زبان را قادر می سازد که بر پایه «اصل تناظر خطی»، اجزای جمله به ترتیب تلفظ شوند. در جمله هایی که توسط نظام محاسباتی زبان ایجاد شده اند، ساختارهای گوناگونی وجود دارند. همچنین تحلیل های گوناگونی درباره این ساختارها- مانند جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، ارائه شده اند. این دو مسئله، احتمال وجود رابطه عدمِ تقارن بین سازه های این جمله ها را تقویت کرده است. در این پژوهش، ویژگی ها و روابط نحوی میانِ سازه های جمله های هم پایه پرسش واژه ایِ دارایِ حرکتِ موازی، بر پایه شواهد نظریِ ادغامِ متقارن بررسی می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد که یک گروه اسمی، گروه بیشینه متمم نما، گروه بیشینه زمان و گروه بیشینه فعلی کوچک بین دو هم پایه مشترک هستند. این نتیجه گیری، بر پایه شواهدی- مانند هم زمان بودنِ حرکتِ گروه اسمی از هر دو هم پایه- یکسان بودنِ نظام ِحالتِ گروه اسمی مشترکِ میانِ دو هم پایه و عدم امکان استفاده از موضوع های مختلف یک محمول در هم پایه ها به دست می آید. پذیرفتن اشتراک این سازه ها در جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، سبب ارائه تحلیلی ساده و باصرفه در پیوند با این جمله ها می شود.
رابطه دانش واژگان زبان آموزان ایرانی و تماس خارج از کلاس آنان با محتوای خوانشی، شنیداری، و صوتی تصویری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
484 - 497
حوزه های تخصصی:
درحالی که بخش بزرگی از یادگیری خارج از فضای آموزشی اتفاق می افتد، پژوهش های کمی به میزان و نوع فعالیت های زبان آموزان در خاج از کلاس پرداخته اند. این مطالعه برآنست تا میزان تماس خارج از کلاس زبان-آموزان ایرانی با محتوای خوانداری، شنیداری، و صوتی تصویری انگلیسی را بررسی کرده و رابطه آن با دانش واژگان زبان آموزان را بسنجد. به این منظور 88 دانشجوی سال اول کارشناسی رشته آموزش زبان انگلیسی به سوالات یک آزمون دانش واژگان و پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی هر دو ابزار نیز محاسبه و تایید شد. نتایج حاکی از این بود که زبان آموزان بیشترین زمان را به تماشای محتوای انگلیسی اعم از فیلم، سریال، و ویدیو های اینترنتی اختصاص می دهند و گوش دادن و خواندن در جایگاه های بعدی قرار می گیرند. نتایج همبستگی پیرسون نیز نشان داد که تماشا کردن و گوش دادن به محتوی انگلیسی با دانش واژگان زبان آموزان همبستگی مثبت دارد. همچنین مشخص شد که عدم استفاده از زیرنویس و استفاده از زیرنویس انگلیسی در حین تماشا کردن دارای همبستگی مثبت با دانش واژگان زبان آموزان است. برای خواندن متون و استفاده از زیرنویس فارسی اثر معناداری یافت نشد. یافته های این مطالعه نشان دهنده محبوبیت و پتانسیل رسانه های صوتی تصویری برای گسترش واژگان و حاکی از اهمیت استفاده برنامه های آموزش زبان از این ابزار و همچنین تشویق و هدایت زبان آموزان به استفاده گسترده از آن است.
Collaborative Writing Practice through Online Learning: Insights from Iranian EFL Learners’ Perceptions
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۲۹, Spring ۲۰۲۰
165-184
حوزه های تخصصی:
This study investigates the benefits of e-collaborative and collaborative writing tasks on the perception of Iranian EFL learners in a process-oriented approach. The study involved 74 intermediate Iranian EFL students at Islamic Azad University, Isfahan Branch. They were divided into three groups by random assignment as two experimental groups and one control group. The experimental groups were required to perform their tasks in collaboration; only one of these two groups had access to the Telegram Application outside the classroom. The control group, however, followed the conventional method of learning how to write. The participants were required to write two journals during the course. They were asked to write about their understanding, attitude, and experience on the writing activity. There were 136 diary entries to be analyzed in order to discover the themes in them. These themes were literally the emerging concepts in the diary entries related to research question of the study about the participants’ perception. After the identification of these dominant themes, content analysis was performed to interpret the data. According to the results of the study, a high percentage of students’ satisfaction showed positive perceptions of e-collaborative activities, and they reported that the instructional implementation of an e-collaborative writing project with a five-stage writing process did assist EFL learners to accomplish a collaborative writing task.
افسانه گردانی در بوف کور
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
5-17
حوزه های تخصصی:
پیشوند فعلی bI- با معنایی واژگانی و کهن در گویش کهکدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Evaluation of Culture Representation in Vision English Textbook Series for Iranian Secondary Public Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study evaluated the cultural content of Vision textbook series that are currently in use in Iranian public secondary school system. The aim was to find the most frequent cultural references as well as the most-frequently-represented cultural senses. For this purpose, frequency counts were used to collect the data and the culture categorization framework (Adaskou et. al., 1990) and cultural reference framework (Cortazzi & Jin, 1999), modified by Tajeddin and Teimournezhad (2014), were used to analyze the data. Results of the frequency counts indicated that the Vision ELT textbooks contained the most cultural content associated with Persian as the source culture. Similarly, the focus was primarily on the esthetic sense of culture, followed respectively by semantic, sociological and sociolinguistic (pragmatic) senses. The study ends up with implications for EFL stake-holders in Iranian context as well as the ELT enterprise in general.
فروپاشی حالت نمایی ساختواژی اسم در عربی محلی ایران و لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عربی قدیم (کلاسیک) تقریباً تمامی اسم ها در همه نقش های دستوری (اعم از موضوعی، متممی و قیدی) پسوند حالت می گرفتند. این مقاله به بررسیِ سرنوشت این نظام غنیِ حالت نمایی در دو گونه امروزی زبان عربی یعنی عربی خوزستان (ایران) و لبنان می پردازد. داده های پژوهش ازطریق مصاحبه حضوری و در مواردی تبادل فایل صوتی با شش سخنگوی این گونه ها (سه سخنگو از هرکدام) گردآوری شده است. ابزار اصلیِ گردآوری داده ها دو پرسشنامه (جمعاً شامل 101 سؤال) و توصیف 14 عکس بوده که پیکره ای بالغ بر حدود 800 جمله فراهم کرده است. تحلیل داده های پیکره نشان می دهد هیچ تکواژی که بیانگر تمایز حالت در تقابل با تکواژه ای دیگر باشد، در این دو گونه دیده نمی شود. دو سازوکار عمده در فرایند فروپاشیِ حالت نمایی در این گونه ها دخیل بوده است: ساییدگی آوایی و تلفیق حال ت ها. محصول عملکرد این دو سازوکار در اسم های مفرد، جمع مکسر و جمع مؤنث، حذف هر سه واکه کوتاهِ حالت نما (حالت های فاعلی، مفعولی و مضاف الیهی) بوده و محصول عملکرد سازوکار دوم در اسم های جمع مذکر سالم، تعمیم نقشیِ نشانه حالت غیرفاعلی به حالت فاعلی، و درنتیجه، ناپدیدشدنِ تمایز حالت نمایی بوده است. در مقابل، داده های پژوهش حاضر نشان می دهد که در دو گونه امروزی، ثبات آرایش واژگانی و غنای نظام مطابقه نسبت به عربی قدیم بیشتر شده است. با این حال، براساس داده های گونه های امروزی نمی توان این دو پدیده دستوری را لزوماً پیامد فروپاشی حالت نمایی دانست.
Using Graphic Markers to Highlight Syntactic and Emphatic Prosody and its Impact on ESP Readers' Foreign Language Reading Anxiety and Fluency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The study aimed at examining the effects of scaffolding ESP readers, by using graphic markers and highlighting syntactic and emphatic prosody, on their Foreign Language Reading Anxiety (FLRA) and fluency. A mixed-methods research design was used for a deeper understanding of the obtained data. An experimental design was planned with a control and an experimental group including 38 students of two fields, museum studies, and conservation of historic buildings in Shiraz University of Arts. Participants of the experimental group were scaffolded to develop reading fluency with different graphic markers, while members of the control group had their usual ESP classes. The participants’ FLRA and reading fluency levels were assessed prior to the study and after it ended. Statistical analysis of the results proved that scaffolding the students with graphic markers had the potential to lower their FLRA. Also, the results of fluency assessment frameworks including Words Read Correctly per Minute (WCPM), Multidimensional Fluency Scale (MDFS) and National Assessment of Educational Progress (NAEP) confirmed the effectiveness of scaffolding the readers with graphic markers. For a deeper understanding, the data were explored using qualitative data classification and analysis by the NAEP framework. The qualitative analysis of the observations showed while graphic cues can scaffold the learners to notice their shortcomings toward an optimum level of fluency, they could not be the sufficient condition for achieving the goal. It was also concluded that online decoding, sight-word reading, and sensitivity to stress and intonation are pre-requisites of fluent and prosodic reading with expression.
تحلیل تعامل نشانه- معناشناختی میان کلام و کارتون: توسعه دامنه مفهومی اصطلاحات زبانی و کاربرد خلاق آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف ارزیابی تأثیر تعامل کلام و کارتون در روند آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی به فارسی زبانان گردآوری شده است. مسئله این پژوهش این است که چگونه کارتون در تعامل با اصطلاحات زبانی، فضای معناسازی را از یک فضای معنایی غیر قابل پیش بینی به فضایی خلاق تغییر می دهد و چگونه این تعامل، فضایی خلاق را برای توسعه مفهومی اصطلاحات زبانی رقم می زند. برای ارزیابی فرضیات این پژوهش، با استفاده از رویکرد نشانه معناشناسی دیداری و روش تحلیل گفتمانی، تأثیر قرارگیری کارتون در کنار اصطلاحات زبانی در مورد جامعه آماری این پژوهش که شامل 60 زبان آموز در سطح متوسط زبان انگلیسی و بالاتر، شامل 30 دختر و 30 پسر از مناطق شمال و جنوب شهر تهران بودند بررسی شد. فرضیات این پژوهش عبارت اند از اینکه کارتون می تواند از طریق تعامل فضای نشانه ای، تزریق شناختی جدید و گسترش دامنه تخیل، توسعه معنایی اصطلاحات زبانی را درپی داشته باشد و کلام و کارتون می توانند از طریق ایجاد فضای ارجاعی، ورود به ابعاد گفتمانی و توسعه بازی زبانی در فضای بین نشانه ای، سبب کاربرد خلاق اصطلاحات زبانی شوند.
ترجمه و تولید زبانی در دوزبانگی از منظر نئوتنی زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان تعریف شده در دوزبانگی، مالکیت خود را در سوبژکتیویته کاربرِ دو زبانه از قبل به تثبیت رسانده است؛ ولی زبانِ در حال تعریف، خارج از سوبژکتیویته است. از بدو تماس زبانِ در حال تعریف در غشای ذهنی، تأثیر پذیری از زبانِ تعریف شده، اجتناب ناپذیر می شود. در شروع دوزبانگی، زبانِ در حال تعریف کاملاً متأثر از زبانِ تعریف شده است. لذا، تداخل های زبانی که ایجاد می شود، به استفاده و یا تأثیرپذیری از مدلول های موجود در زبانِ تعریف شده منجر می شود. در این مقاله خواهیم دید که این روند چگونه سبب افزایش ترجمه از زبان تعریف شده و پایین نگه داشته شدن میزان تولید زبانی در زبانِ در حال تعریف می شود. بدین منظور، باید دید که کاربر در کدام قسمت از تبدیل زبانِ در حال تعریف به زبانِ تعریف شده، از نمایش معنایی مشترک و در کدام قسمت از نمایش معنایی مستقل خود بهره می برد و این موضوع سنجش میزان تولید و یا ترجمه در زبانِ در حال تعریف و رابطه مستقیم آن با میزان ورود در سوبژکتیویته را برای ما آشکار می سازد.
بررسی درک کنایه از دیدگاه فرضیه برجستگی تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی فرضیه برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین 3 متغیر نوع بافت (تحت اللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم زمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونه های کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحت اللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه به وجود آمد. از نرم افزاری برای انجام آزمایش صفحه متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارت ها را داشت. نتایج نشان داد، نمونه های کنایه، فرضیه برجستگی تدریجی را به طور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیه برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی می گرفت و در درک تأثیر می گذاشت و این دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که معنای برجسته هم در عبارت های تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارت های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت های تمثیلی ناآشنا معنای تحت اللفظی و معنای تمثیلی است. واژه های کلیدی: زبان تمثیلی، زبان شناسی شناختی، فرضیه برجستگی تدریجی، کنایه. Salience Hypothesis
برجسته سازی زبانی در تاریخ بیهقی بر اساس نظریه جفری لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهمی که درباره تاریخ بیهقی می توان بررسی کرد، بررسی زیبایی ها و ویژگی های زبانی است که سبب شده است، تاریخ بیهقی علاوه بر جنبه های تاریخی از نظر مسائل زبانی نیز دارای اهمیت باشد. با مطالعه تاریخ بیهقی از این منظر شاهد شاخصه های زبانی پربسامدی هستیم که در ایجاد ادبیت این کتاب نقش مهمی دارند و برجستگی زبانی پدید می آورند. منظور از برجسته سازی، برهم زدن قواعد مرسوم زبان است که به آشنایی زدایی منجر می شود و یکی از عوامل ایجاد متن ادبی است. زبان شناسان دو عامل هنجارگریزی (قاعده کاهی) و قاعده افزایی را سبب برجسته سازی زبان می دانند. در این مقاله بر اساس نظریه جفری لیچ ، برجستگی های زبانی تاریخ بیهقی در هفت حوزه واژگانی، نحوی، سبکی، معنایی، زمانی، آوایی و گویشی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هنجارگریزی های نحوی در گسترده ترین شکل ممکن، ساخت ترکیبات جدید، استفاده از ساخت های کهن افعال، تصویرپردازی و استفاده از صور خیال، کاربرد شواهد قرآنی و ادبی و استفاده از انواع توازن، سبب برجسته سازی زبانی در تاریخ بیهقی شده و این متن را به نثری ادبی تبدیل کرده است.
بررسی تأثیر آموزش صریح و ضمنی بر پردازش نحو زبان خارجی: آزمون قضاوت گرامری زمان دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث هایی که همواره در حوزه فراگیری زبان دوم مطرح بوده، این است که آیا می توان صورت های زبانی را از طریق یادگیری آگاهانه قواعد فراگرفت و یا اینکه باید در محیط استفاده معنادار زبان یاد گرفته شود. از یک سو، برخی محققان از امکان وقوع یادگیری بدون آگاهی انتقاد می کنند و از سوی دیگر، برخی این بحث را مطرح می کنند که آیا یادگیری صریح می تواند مبنای بازیابی آنی و خودکار دانش را فراهم آورد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر روش های آموزش صریح و ضمنی بر سرعت پردازش نحو در فارسی زبانانی است که زبان فرانسه را به منزله زبان جدید فرامی گیرند. 32 دانشجوی تحصیلات تکمیلی که هیچ گونه آشنایی قبلی با زبان فرانسه نداشتند، در این مطالعه شرکت کردند. آزمون قضاوت دستوری زمان دار متشکل از 60 جمله دستوری و 60 جمله غیردستوری که در آن خطای نحوی وجود داشت به منزله محرک انتخاب و با استفاده از نرم افزار Pschtoolbox ارائه شد. شرکت کنندگان قضاوت خود در مورد درست یا غلط بودن جملات را با فشردن کلید راست یا چپ اعلام می کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تست و تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. نتایج نشان داد، سرعت پردازش نحو زبان خارجی از شرایط آموزشی تأثیر چندانی نمی پذیرد و عملکرد یادگیرندگان هر دو گروه آموزشی صریح و ضمنی تفاوت معناداری نداشت. به علاوه، تحلیل های مجزا بر روی زمان واکنش دو گروه در انواع پاسخ ها به محرک نشان داد زبان آموزان در هر دو گروه در زمان تشخیص «درست» بودن جملات دستوری و یا «غلط» بودن جملات غیردستوری واکنش سریع تری از خود نشان داده اند که گواه این مسئله است که هر دو گروه به دانش ضمنی نحو زبان جدید دست یافته اند.
نظریه بهینگی لایه ای و کاربرد آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحقیقی توصیفی تحلیلی در باب کاربرد نظریه بهینگی لایه ای در زبان فارسی محاوره ای است. از آنجا که نظریه بهینگی موازی، قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی واجی نیست، در این تحقیق برای نخستین بار لایه های میانی در فرایندهای واژ واجی زبان فارسی در نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شده است. نمونه های این مقاله مبتنی بر زبان فارسی است که با استفاده از پایگاه داده های زبان فارسی و منابع مکتوب، انتخاب شده اند. نظریه بهینگی لایه ای انگاره ای جدید از ترکیب نظریه بهینگی موازی و صرف واج شناسی واژگانی است و شامل چندین نگاشت است که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. لایه های میانی در نظریه بهینگی لایه ای، ترتیب انجام فرایندهای صرفی واجی را بازنمایی می کند. در این مقاله، رخداد فرایندهای کشش جبرانی، درج و حذف بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از لایه های میانی در جریان اعمال فرایندهای واژ واجی زبان فارسی ارائه می دهد.