فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
ساختار مالکیت به عنوان بخشی از مکانیزمهای حاکمیت شرکتی که نشان دهنده روابط مالکان و چهارچوب مالکیت می باشد بر مدیریت و نحوه نگرش مدیران تاثیر گذار است. در رسوایی های مالی اخیر نظیر آدلفیا و انرون در آمریکا و پارمالات در اروپا، معاملات اشخاص وابسته به عنوان یکی از کانون های نگرانی تبدیل شده است، به طوری که استفاده هدفمند از این معاملات از عوامل سقوط شرکت ها بوده استاز این رو هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا ساختار مالکیت رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود را تعدیل می کند؟ برای بررسی این موضوع با استفاده از 118 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1394 تا 1398 با استفاده از رگرسیون خطی به بررسی و تجزیه و تحلیل این موضوع پرداخته شد که نتایج آزمون نشان داد معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود رابطه معناداری دارند همچنین در دیگر نتایج آزمون فرضیه ها مشاهده شد که ساختار مالکیت رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود را تعدیل می کنند.
تحلیل شبکه روابط گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
274 - 295
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ساختار ارتباطی بین گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران است.
روش: روش پژوهش، بر مبنای نوع داده های جمع آوری و تحلیل شده، کمّی از نوع تحلیل شبکه است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران را دربرمی گیرد. در پژوهش حاضر، اطلاعات در دسترس اعضای هیئت علمی گروه های حسابداری تا پایان شهریور سال 1399 بررسی و در نهایت، 44 دانشگاه برای نمونه انتخاب شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، در ساختار ارتباطی گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی، نابرابری نامتعارفی به چشم می خورد؛ اما بعضی از دانشگاه ها در موقعیت مناسب تری قرار دارند. توزیع پارتو نشان می دهد که بین گروه های حسابداری، چولگی تقسیم قدرت 78 – 22 است؛ یعنی 78درصد اعضای هیئت علمی، دانش آموخته 22درصد دانشگاه ها و 22درصد باقی، دانش آموخته 78 درصد دانشگاه ها هستند. علاوه بر این، بر اساس نتایج قانون بردفورد، توزیع قدرت بین گروه های حسابداری، تقریباً از یک تابع نمایی تبعیت می کند و عدد اختلاف بین فراوانی گروه های مختلف حدود 266/3 است. دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و علامه طباطبائی، دانشگاه های گروه 1 بردفورد هستند. دانشگاه تهران نیز در ساختار روابط گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی، اصلی ترین دانشگاه است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، موقعیت مناسب بعضی دانشگاه ها در ساختار ارتباطی، باعث شده است که این دانشگاه ها برای دسترسی به سایر دانشگاه ها، با واسطه های کمتری مواجه شوند، دسترسی آنها به منابع موجود ساده تر باشد و در به دست آوردن اطلاعات مؤثر از اعضای شبکه، توانایی بیشتری داشته باشند. بنابراین، می توان ادعا کرد که در ساختار حاکم، این دانشگاه ها می توانند نقش بازیگران کلیدی را ایفا کنند.
رابطه نگهداشت وجه نقد، سرمایه در گردش و پرداخت سود سهام با سیاست های سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
وجه نقد یکی از مهمترین نیازهای هر واحد برای انجام فعالیت می باشد زیرا می تواند بر عوامل مختلف اثرگذار بوده و در نهایت فعالیت شرکت را افزایش داده و بازدهی برای سهامداران کسب کند. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه نگهداشت وجه نقد، سرمایه در گردش و پرداخت سود سهام با سیاست های سرمایه گذاری می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، سه فرضیه تدوین و 110 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 7 ساله بین 1392 تا 1398 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری استاتا نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد بین نگهداشت وجه نقد و سیاست های سرمایه گذاری رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایه در گردش و سیاست های سرمایه گذاری رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. ولی بین پرداخت سود سهام و سیاست های سرمایه گذاری رابطه ی یافت نشد.
مطالعه تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین همزمانی قیمت و نقدشوندگی سهام
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش نقدشوندگی در کشف قیمت دارایی ها، توزیع ریسک مالی و کاهش هزینه معاملات، شناخت عوامل مؤثر بر آن اهمیت دارد. هدف این مطالعه تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین همزمانی قیمت و نقدشوندگی سهام است. بدین منظور دو فرضیه تدوین که در این فرضیه ها به ترتیب عدم تقارن اطلاعاتی متغیر تعدیل گر، همزمانی قیمت متغیر مستقل و نقدشوندگی سهام متغیر وابسته می باشد. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل 133 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1394 تا 1398 است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و از نظر ارتباط بین متغیرها علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ رخداد، پس رویدادی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی، داده های تابلویی و مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از فرضیه ها نشان می دهد که همزمانی قیمت با نقدشوندگی شرکت رابطه مثبت و معناداری دارد. عدم تقارن اطلاعاتی بر نقدشوندگی تأثیر منفی و معناداری دارد. عدم تقارن اطلاعاتی بر همزمانی قیمت تأثیر منفی و معناداری دارد و در نهایت برای فرضیه چهارم نیز حاکی از تأثیر منفی و معنادار عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین همزمانی قیمت و نقدشوندگی سهام در سطح خطای 5 درصد دارد و متغیر کنترلی اندازه شرکت با نقدشوندگی سهام رابطه منفی و معناداری دارد و متغیر اهرم مالی با عملکرد مالی رابطه منفی و معناداری دارد.
ارتباط بین فعالیت های تامین مالی خارجی، هموارسازی سود و ریسک سقوط قیمت سهام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین فعالیتهای تامین مالی خارجی، هموارسازی سود و ریسک سقوط قیمت سهام می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 120 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 6 ساله بین سال های 1391 تا 1396 مورد تحقیق قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورتهای مالی شرکت ها جمع آوری شده و در اکسل محاسبات اولیه صورت گرفته سپس برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین هموارسازی سود و ریسک سقوط قیمت سهام رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. ولی بین فعالیتهای تامین مالی خارجی ریسک سقوط قیمت سهام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، فعالیتهای تامین مالی خارجی بر رابطه بین هموارسازی سود و ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر مستقیم و معناداری دارد.
تأثیر حاکمیت شرکتی بر ارتباط بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 111 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی هفت ساله بین سال های 1392 الی 1398 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار ایویوز نسخه 9 و از رگرسیون چندگانه مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ارتباط مثبتی بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی برقرار است بدین معنی که با افزایش پاداش مدیران، حق الزحمه حسابرسی افزایش خواهد یافت؛ علاوه بر این، حاکمیت شرکتی بر رابطه بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی تأثیرگذار است.
نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) و ریسک سقوط قیمت سهام
حوزه های تخصصی:
به استناد پژوهش جبران و همکاران (2019)، یکی از عواملی که می تواند ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهد، فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) است که تاکنون در ادبیّات پژوهشی مالی و حسابداری، به این موضوع توجّه نشده است. مدیران شرکت های مستقر در محیط کُنفُوسیوس گرایی، بیشتر تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی قرار می گیرند و آنها اخبار بد را به موقع منتشر می-کنند و در نتیجه رویکردهای غیراخلاقی مدیریتّی (مخاطرات اخلاقی) مهار شده و حتّی لازمه این امر به ایمن سازی رفتارهای مدیریّتی خواهد انجامید، منجر به تنزّل ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها می شود و همچنین مالکیّت نهادی به عنوان مکانیزم حاکمیّت شرکتی می تواند ارتباط منفی فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تضعیف نماید. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام می باشد. برای انجام این پژوهش، اطّلاعات صورت های مالی 116 شرکت بورسی در بازه زمانی 1388 تا 1398 جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیّه های پژوهش، از مدل رگرسیون لاجیت و چندمتغیّره با داده های تابلویی به روش های اثرات ثابت و تصادفی استفاده شده است. برای اندازه گیری فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی از معیار موقعیّت جغرافیایی از مدل دو (2015) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین فرهنگ کُنفُوسیوس-گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام ارتباط وجود ندارد. همچنین، مالکیّت نهادی موجب تضعیف ارتباط منفی بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها نمی شود. ریسک سقوط قیمت سهام متوجّه پیامدهای فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی نمی گردد که این موضوع به شرایط حاکم در بازار سرمایه ایران برمی گردد و همچنین، متغیّر فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی یک موضوع جدید بوده و مبانی نظری آن و نیز میزان اهمیّت آن عملاً برای مدیران، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت ها قابل لمس و یا مشهود نبوده است. در شرکت های ایرانی، مالکیّت نهادی نیز نتوانسته است در تبیین ارتباط فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام نقش مؤثّری ایفا نماید.
ابعاد رتبه بندی اعتباری بانک های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
63 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین چالش های حال حاضر بازار پول کشور عدم شناسایی، تعیین و افشای ریسک های اعتباری بانک ها می باشد . موسسات رتبه بندی نیازمند الگوهای متفاوت رتبه بندی برای انواع موسسات می باشند . در این پژوهش تلاش شده است با بررسی مدل های مورد استفاده موسسات اصلی رتبه بندی و بررسی پژوهش های مختلف و ادبیات نظری مرتبط با این موضوع و با عنایت به شرایط بومی ،الگویی برای رتبه بندی اعتباری بانک های پذیرفته شده در بازار سرمایه کشور ارائه گردد . این تحقیق در بخش مطالعه تطبیقی عمدتا توصیفی و از لحاظ هدف تحقیق با توجه به اینکه در تلاش برای تعریف الگوی رتبه بندی اعتباری بانکها می باشد از نوع کاربردی و توسعه ای می باشد. گام اول در ارائه این الگو ، شناسایی ابعاد و مولفه ها و شاخص های رتبه بندی می باشد که بعد از مطالعه مبانی نظری حاکم و در قالب سوالاتی مورد نظرخواهی خبرگان قرار داده شده و نظرات ابرازی ایشان با استفاده از تکنیک دلفی و با هدف کسب اجماع مورد ارزیابی قرار گرفت.در نهایت الگوی نهایی بدست آمده شامل 5 بعد به شرح بعد رتبه اعتباری مستقل با 6 مولفه های کیفیت دارایی ،وضعیت تامین مالی و نقدینگی ،وضعیت سود آوری و سرمایه ، وضعیت رقابتی ، وضعیت ریسک و وضعیت مدیریت و 60 شاخص ،بعد سایر ویژگی های کیفی با 10 شاخص ، بعد رتبه حمایت نهادی با 4 شاخص ، بعد رتبه حمایت دولت با 4 شاخص و بعد رتبه اعتباری کشور با دو شاخص می باشد
بررسی ضرورت پذیرش و بکارگیری استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی برای واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
113 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ضرورت پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی برای شرکت های کوچک و متوسط جهت دستیابی به تصویری مطلوب از وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد های تجاری کوچک و متوسط در ایران می باشد. این پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان، تهیه صورت های مالی فرضی و انجام نظرسنجی با استفاده از پرسشنامه، به دنبال بررسی این موضوع است که آیا شرکت های کوچک و متوسط در ایران به استانداردهای خاص نیاز دارند یا خیر؟ در این پژوهش با برازش مدل مفهومی، پارامترهای موثر و ضرایب تاثیر آنها، برآورد و هر عامل شناسایی شده نیز به چند شاخص کلی تقسیم بندی گردیده است. پس از تائید مدل نهایی و تعیین عوامل مؤثر، آزمون به منظور بررسی هدف اصلی پژوهش که ضرورت پذیرش می باشد، انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که واحدهای تجاری کوچک و متوسط برای حسابداری و گزارشگری مالی به استانداردهای خاص نیاز دارند. همچنین نتایج نشان دهنده ارتباط معنادار و مثبت بین پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی برای واحدهای کوچک و متوسط در ایران و بهبود ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری(ارائه و افشاء، قابلیت اتکا، شناخت و اندازه گیری و قابلیت مقایسه پذیری) می باشد که نشان دهنده ضرورت پذیرش استانداردهای بین المللی برای واحدهای کوچک و متوسط است.
بررسی تأثیر ساختار سوالات پرس و جو و رابطه بین حسابرس و صاحبکار بر گزارشگری تقلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
215 - 226
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر ماهیت و نوع سوال پرس و جو، و رابطه بین حسابرس و صاحبکار بر گزارش موارد تقلب به حسابرس می باشد. برای این منظور، از طرح تجربی بین گروهی 2×2×2 استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش شامل 235 نفر از مدیران وکارکنان حسابداری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1398 است که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل های رگرسیون لجستیک و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد اجتناب از به کارگیری واژه تقلب در پرس وجو، احتمال گزارشگری تقلب را افزایش می دهد. همچنین، هنگامی که حسابرس از به کارگیری واژه تقلب در پرس و جو خودداری می کند، مشارکت کنندگان جزئیات کلیدی بیشتری در مورد تقلب گزارش می نمایند. نتایج نشان می دهد برقراری تعامل و رابطه مناسب بین حسابرس و صاحبکار، احتمال گزارشگری تقلب را افزایش می دهد و منجر به گزارش جزئیات کلیدی بیشتر در مورد تقلب می گردد. علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که استفاده از سوالات باز در پرس و جو، منجر به ارائه جزئیات کلیدی بیشتر در مورد تقلب می گردد.
تاثیر دوره تصدی مدیرعامل و حسابرس شرکت بر کیفیت حسابرسی
حوزه های تخصصی:
حسابرسی به عنوان راهکاری کارآمد برای محدود کردن اختیارات مدیران در روابط قراردادی محسوب میشود. صورتهای مالی بخش عمدهای از اطلاعات مورد نیاز سرمایه گذاران و اعتباردهندگان شرکت را تأمین میکند. بر اساس چنین سطح اعتمادی به صورتهای مالی، نقش حسابرسان نیز حیاتی است و مدیرعامل به شهرت و اعتبار دست یافت، سعی در حفظ شهرت خود دارد. مدیران پس از اینکه به این سمت منصوب می شوند، به این دلیل که دوره تصدی بلند مدتی را برای خود پیش بینی نمی کنند، صرفا در جهت منافع سهامداران حرکت نمی کنند. بلکه از مدت کوتاهی که در این سمت قرار دارند در راستای رسیدن به منافع خود استفاده می کنند از این رو هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که آیا دوره تصدی مدیرعامل و حسابرسی شرکت بر کیفیت حسابرسی تاثیر دارد یا نه؟ جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1394 تا 1398 و با استفاده از اطلاعات 100 شرکت و روش رگرسیون خطی چند متغیره به آزمون فرضیه پرداخته شد که نتایج آزمون نشان داد دوره تصدی مدیرعامل و حسابرسی شرکت تاثیر معناداری بر کیفیت حسابرسی دارد.
بررسی نقش ریسک مالیاتی و اجتناب مالیاتی
حوزه های تخصصی:
رفتار اجتناب مالیاتی از استراتژی های بااهمیت شرکت ها محسوب می شود. شرکت ها با استفاده از اجتناب مالیاتی می توانند به کاهش بار مالیاتی خود کمک نمایند. همچنین ریسک مالیاتی نیز می تواند به طور خاص از اجتناب مالیاتی نشاءت بگیرد. ریسک مالیاتی، می تواند از استراتژی های برنامه ریزی مالی شرکت که به صورت مستقل از کل ریسک عملیاتی است، به وجود بیاید. شرکت هایی که از اجتناب مالیاتی به خوبی استفاده می کنند، می توانند در سودمندی سهامدارانشان از این طریق نقش داشته باشند. اجتناب از مالیات، از خلاء های قانونی در قانون مالیات ها نشأت می گیرد. اجتناب مالیاتی می تواند ریسک ها را به سمت بدهکاران سوق داده و موجب کاهش توانایی آن ها در پرداخت بدهی هایشان شود. از سوی دیگر، اجتناب مالیاتی می تواند منجر به صرفه جویی پولی بدهکاران شود که این مسائله می تواند قدرت آن ها را در پرداخت بدهی هایشان تقویت کند. ازآنجاکه ریسک مالیاتی پس از کسر مالیات از جریانات نقدی کمتر قابل پیش بینی می شود، طلبکاران می توانند شرکت هایی با ریسک مالیاتی بالا را به عنوان بدهکاران خطرناک تر تشخیص دهند. ارتباط روشنی میان اجتناب مالیاتی و ریسک مالیاتی به صورت یکنواخت در دسترس نیست. از این رو این تحقیق به دنبال بررسی نقش ریسک مالیاتی و اجتناب مالیاتی است.
بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی و ریسک نقدشوندگی سهام شرکت بر نوسانات بازده سهام درشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی شرکت ها، عامل اساسی بقای هر سازمان است. شرکت ها مسئولیت پذیری اجتماعی را نوعی استراتژی تجاری می بینند، که باعث افزایش اعتبار آنها در بازارهای رقابتی می شود و همچنین سهم آن ها را در بازار فزونی می بخشد. ریسک نقدشوندگی و شیوه مدیریت آن به یکی از مهمترین مباحث موجود در سازمان ها تبدیل شده است. تاثیرات بالقوه ای که این شاخه از ریسک می تواند بر عملکرد شرکتها داشته باشد، گاه به حدی گسترده است که به ورشکستگی واحدهای مزبور می انجامد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین مسئولیت اجتماعی شرکت ها، ریسک نقدشوندگی سهام و نوسانات بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1394 تا 1398 پرداخته است. نمونه گیری با استفاده از روش حذفی نظام مند انجام گرفته است ونمونه انتخابی شامل 140 شرکت می باشد و مدل مورد استفاده در تحقیق به پیروی از مطالعه بچتی و همکاران (2015) است. نتایج تحقیق نشان می دهد متغیر ریسک نقد شوندگی بر نوسانات بازده سهام دارای تاثیر مثبت و معنا دار می باشد.بدین معنا که با افزایش ریسک نقد شوندگی میزان نوسانات بازده سهام نیز افزایش می یابد.تاثیر متغیر مسئولیت اجتماعی بر نوسانات بازده سهام منفی ومعنادار می باشد. رشد سالانه فروش ، اندازه شرکت ودارایی ثابت مشهود بر نوسانات بازده سهام دارای تاثیر منفی و معنا دار می باشند. با توجه به نتایج هر دو فرضیه تحقیق در سطح اطمینان 95 درصد تایید می شود.
سناریونگاری آینده بانک های ایران در مواجهه با فین تک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
294 - 328
حوزه های تخصصی:
هدف: سناریوهای همکاری بانک ها و فین تک ها در آینده، به یکی از موضوعات نوین در مطالعات نوآوری و کسب وکارهای فناوری مالی تبدیل شده است؛ با این حال تاکنون پژوهش دقیقی در خصوص سناریوهای همکاری بانک های ایران، به عنوان نهادهای سنتی مالی در مواجهه با رشد شتابان فین تک ها صورت نگرفته است که پژوهش حاضر با همین هدف اجرا شده است.
روش: به منظور تدوین سناریوها از «روش های آمیخته» بهره گرفته شده است. در همین رابطه، نیروهای پیشران، شگفت سازها و نشانه های ضعیف همکاری بانک و فین تک، از طریق مصاحبه با 15 نفر از خبرگان بوم سازگان مالی و به کمک تحلیل مضمون فهرست شدند. سپس عوامل مؤثر در قالب نظرسنجی از 33 خبره با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تأیید و در ادامه، به کمک تاپسیس فازی اولویت بندی شدند. در گام پایانی با مشارکت 144 نفر از مدیران ارشد 16 بانک ایرانی و مبتنی بر روش «شبکه جهانی کسب وکار» سناریوهای همکاری تدوین شد.
یافته ها: دو عدم قطعیت مهم «توسعه گونه های مختلف فین تک» و «احراز هویت دیجیتال یکپارچه» شناسایی شد و بر این اساس، چهار سناریوی اصلی همکاری بانک و فین تک با نام های همانی، سینوسی، براکتی و لگاریتمی تشریح شد. سرانجام، راهبردهای سرویس پلاگین اختصاصی و رابط کاربردی برنامه نویسی، به عنوان راهبردهای پابرجای همکاری به بانک ها معرفی شد.
نتیجه گیری: به منظور اتخاذ سناریوی متناسب و همچنین، اجرایی کردن راهبردهای پابرجا، لازم است که بانک ها اقدام هایی را انجام دهند که این اقدام ها در قالب مضامین راهبردی، در سه محور حکمرانی ملی، شبکه همکاری و مدیریت فناوری دسته بندی شدند. در نهایت با مصاحبه از خبرگان، نتایج به دست آمده به تأیید رسید.
تحلیل فقهی- اقتصادی مبانی، اصول و چارچوب کلان نظام پولی اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، علم اقتصاد ازلحاظ نظری سه سؤال مبنایی و مرتبط با یکدیگر در حوزه پول وجود داشته است که هر نظریه پولی سعی کرده پاسخ های مناسب برای آنها ارائه کند. این سه سؤال عبارت اند از: 1- پول چیست؟- 2- منشأ پول چیست یا چگونه وارد جامعه می شود؟- 3- پول چگونه ارزش به دست می آورد یا آن را از دست می دهد؟؛ در اقتصاد متعارف دو نحله و مکتب پولی «متالیست ها (فلزگرایان[i])» و «چارتالیست ها[ii]»، سعی کرده اند با مبانی و اصول نظری خویش به این سؤالات پاسخ دهند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مبانی، اصول و چارچوب کلان نظام پولی اسلامی از منظر اقتصاد اسلامی به این سؤالات پاسخ داده شود. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش های معتبر فقهی اعم از فقه معاملات و فقه نظام مبتنی بر چارچوب اقتصاد اسلامی، مبانی، اصول و چارچوب کلان نظام پولی اسلام تبیین شده و سپس با توجه به آنها به سؤالات مذکور پاسخ داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نظام پولی اسلامی، اولاً هرآنچه که بتواند وظایف پول را ایفا کند و از نظر مردم (عرف) مورد قبول واقع شود، می تواند نقش پول را در نظام اقتصادی ایفا نماید ولی حکومت اسلامی حسب وظیفه و جایگاهی که دارد، در صورت انحراف مصادیق پول از شروط و موازین شرعی، تأیید و اعتبار خویش را از پول الغا می نماید؛ ثانیاً در خصوص ارزش پول، باید گفت که پول یا باید ارزش ذاتی داشته یا مابه ازاء ارزشمندی در عالم واقع داشته باشد تا با اصول و مبانی نظام پولی تطابق داشته و بتواند در مقام مبادلات و معاملات مورد استفاده قرار گیرد. 1. Metallists 2. Chartalists
تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بر رتبه بندی اعتباری شرکت ها با توجه به نقش تعدیلی نوسان پایین به بالای بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
105 - 121
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه شناسایی عوامل مؤثر بر رتبهاعتباری از نظر مقایسه ریسک اعتباری یک بنگاه اقتصادی با بنگاه های اقتصادی دیگر و هم ازنظر رقابت پذیری بنگاه اقتصادی، اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بر رتبه بندی اعتباری شرکت ها با توجه به نقش تعدیلی نوسان پایین به بالای بازده سهامبه اجرا درآمده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. همچنین در این پژوهش با توجه به نوع داده ها و روش های تجزیه وتحلیل موجود، از روش داده های ترکیبی استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، روش اسناد کاوی و مراجعه به بانک های اطلاعاتی؛ و روش تحلیل داده ها از نوع استنباطی است. در پژوهش حاضر داده های مورد نیاز از نرم افزار ره آورد نوین، صورت های مالی شرکت ها و سندکاوی و همچنین سایت کدال استخراج شده است.جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1389 تا 1398 است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی داده های ترکیبی استفاده شد. یافته ها:نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد کهمسئولیت پذیری اجتماعی، اثر مثبت و معناداری بر رتبه بندی اعتباری شرکت دارد. به عبارت دیگر افزایش سطح اهمیت شرکت به مقوله مسئولیت پذیری اجتماعی موجب افزایش رتبه اعتباری شرکت نزد اعتباردهندگان می گردد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، نوسان پایین به بالای بازده سهام بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی با رتبه بندی اعتباری شرکت تأثیر منفی و معناداری دارد.بدین ترتیب زمانی که شرکت ها نوسان پایین به بالای بازده سهام بالایی داشته باشند، انجام بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر چندانی بر نظر مساعد اعتباردهندگان نخواهد داشت و اعتباردهندگان اقدام به کاهش رتبه اعتباری شرکت ها می نمایند؛ بنابراین افزایش نوسان پایین به بالای بازده سهام منجر به کم رنگ شدن رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی با رتبه اعتباری شرکت ها می گردد. نتیجه گیری: سرمایه گذاران و اعتباردهندگان علاقه دارند به شرکت های که ابعاد مختلف مسئولیت پذیری اجتماعی را به خوبی اجرا می نمایند، اهمیت بیشتری می دهند. این امر منجر می گردد که این شرکت ها نزد سرمایه گذاران و اعتباردهندگان اعتبار بالاتری به واسطه اجرای بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی بیابند. همچنین با افزایش نوسان پایین به بالای سهام، احتمال بروز ریسک سقوط قیمت سهام نیز افزایش می یابد که این امر می تواند باعث بدبینی اعتباردهندگان به شرکت نسبت به عدم پرداخت تعهدات مالی شان گردد؛ در نتیجه در چنین شرایطی انجام بندهای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر چندانی بر نظر مساعد اعتباردهندگان نخواهد داشت و اعتباردهندگان اقدام به کاهش رتبه اعتباری شرکت ها می نمایند. سرمایه گذاران و اعتباردهندگان با استفاده از نتایج این پژوهش می توانند دست به انتخاب شرکت های مناسب جهت سرمایه گذاری بزنند. همچنین سازمان هایی که اقدام به رتبه بندی شرکت ها می کنند می توانند از نوسان پایین به بالای بازده سهام و مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان دو عامل بسیار مهم و تعیین کننده در رتبه بندی استفاده نمایند.
تاثیر ریسک مالیاتی بر استراتژی شرکت در دوره درماندگی مالی
حوزه های تخصصی:
پیش بینی درماندگی مالی و توجه به سطح نقدینگی برای ارزیابی شرایط و وضعیت مالی سازمان ها و بنگاه های اقتصادی است. استراتژی رقابتی مناسب می تواند به یک مزیت رقابتی منتج شود و برای دستیابی به یک مزیت رقابتی نیز باید یک استراتژی رقابتی تدوین شود. انتخاب استراتژی رقابتی مناسب، کار پیچیده و حتی مخاطره آمیزی است. سهامداران به اندازه ای که از فعالیت های کاهش هزینه مالیات توسط مدیران خشنود می شوند، نگران پیامدهای آن از جمله پرداخت مالیات بیشتر در آینده، جرائم مالیاتی، به خطر افتادن شهرت شرکت و از همه مهمتر ریسک مالیاتی ایجاد شده برای دولت نیستند. از این رو هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که آیا ریسک مالیاتی بر استراتژی شرکت در دوره درماندگی مالی تاثیر دارد یا نه؟ جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1394 تا 1398 و با استفاده از اطلاعات 98 شرکت و روش رگرسیون خطی چند متغیره به آزمون فرضیه پرداخته شد که نتایج آزمون نشان داد ریسک مالیاتی بر استراتژی شرکت در دوره درماندگی مالی تاثیر معناداری دارند.
ارائه مدلی برای پیش بینی عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۳
217 - 243
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای پیش بینی عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. ضمن مروری بر ادبیات موضوعی ریسک سقوط قیمت سهام، در بخش کیفی، تعداد 12 نفر از طریق روش نمونه گیری نظری از میان خبرگان بازار سرمایه انتخاب و سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز بوسیله ابزارهای مراجعه به اسناد و مدارک و مصاحبه به استخراج عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام با بهره گیری از نرم افزار MAXQDA18 پرداخته و برای استخراج مدل پژوهش از مدل معادله ساختاری و از نرم افزار PLS بهره گرفته شده است. جامعه آماری در بخش کمی، نمونه ای متشکل از 100 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1388 الی 1398 انتخاب گردید. نتایج نشان می دهد ارائه مدلی برای پیش بینی عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام امکان پذیر است و به ترتیب مسئولیت اجتماعی در اولویت اول، استراتژی های تجاری در اولویت دوم، متغیرهای کلان اقتصادی در اولویت سوم، توانایی مدیریتی در اولویت چهارم، ارتباطات سیاسی در اولویت پنجم، متغیرهای مالی در اولویت ششم و عدم تقارن اطلاعاتی در اولویت هفتم بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر دارند.
ارزیابی تاثیر سوگیری های روانشناختی فردی و ابعاد شخصیتی حسابرسان بر کیفیت حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور روزافزون پژوهشگران در هر دو رشته روانشناسی و حسابداری به اهمیت سوگیری ها و ویژگی های شخصیتی افراد، خلق و خوی و احساسات در تصمیم گیری اذعان نموده اند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر سوگیری های روانشناختی و ابعاد شخصیتی حسابرسان بر کیفیت حسابرسی است. به منظور اندازه گیری سوگیری های بیش اطمینانی، خوش بینی، تحمل ابهام و ابعاد پنج گانه شخصیت از پرسشنامه های استاندارد روانشناسی و جهت اندازه گیری کیفیت حسابرسی از مدل جونز تعدیل شده استفاده گردید.
جامعه آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ حسابرسان (مدیر/ شریک) مؤسسه های حسابرسی معتمد بورس و شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد که توسط این مؤسسات، حسابرسی شده اند. اطلاعات صورت های مالی این شرکت ها برای سال 1397 بصورت مقطعی مورد بررسی قرار گرفت و هشت فرضیه تعیین گردید. با آزمون جارک برا، غیر نرمال بودن هفت متغیر از هشت متغیر مستقل، محرز گردید ضریب همبستگی، عدم وجود همخطی را نشان داده است. با استفاده از آزمون حداقل مربعات، مدل پژوهش برازش گردید که براساس آن پنج فرضیه تأیید و سه فرضیه رد شده است. سپس آزمون پاگان گادفری، ناهمسانی واریانس را به اثبات رسانده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان می دهد که سوگیری ها اثر قابل توجهی بر کیفیت حسابرسی خواهد گذاشت، اما ابعاد شخصیتی اثر قابل توجهی بر کیفیت حسابرسی نخواهد گذاشت.
Increasingly, researchers in both psychology and accounting have recognized the importance of personality biases and personality traits, moods, and emotions in decision making .The present study aimed to explore the effects of psychological bias and personality dimensions of auditors on audit quality. In order to measure the biases of overconfidence, optimism, ambiguity tolerance and the five dimensions of personality we used standard psychological questionnaires and modified Jones model was used to measure audit quality.
The statistical population of the study consisted of the auditors (directors/partners) in the trusted audit agencies of the Iranian stocks market, besides the listed companieson the stock exchange which were audited by the said audit agencies .The financial statements of these companies for the year 1397 were examined cross-sectionally and eight hypotheses were determined.TheJarkbra test showed that seven of the eight independent variables were abnormal. Using the least squares test, the research model was fitted based on which five hypotheses have been confirmed and three hypotheses have been rejected. Then Pagan Godfrey test proved the variance inequality. The results of hypotheses testing indicated significant effect by psychological bias on the audit quality, but indicated no significant effect by personality dimensions on the audit quality.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر رابطه مدیریت سود و خوانایی گزارش های مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات بین فرهنگی در جوامع نشان داد که توسعه و تکامل حسابداری در هر جامعه تابع عوامل محیطی و اجتماعی آن جامعه می باشد. هر بینشی در مورد اینکه به چه نحوی ارزش ها می توانند از طریق رفتار حسابداری اثرگذار باشند و در نهایت تأثیر افشای مالی برای تضمین قابلیت مقایسه گزارشگری مالی مهم به شمار می رود. به همین دلیل در این پژوهش تأثیر ویژگی های فرهنگ سازمانی بر رابطه مدیریت سود و خوانایی گزارش های مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 90 تا 97 مورد بررسی قرار می گیرد. جهت اندازه گیری متغیر فرهنگ سازمانی از پرسشنامه گلوب، متغیر خوانایی گزارش های مالی از شاخص فوگ و متغیر مدیریت سود از مدل کازینک استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد آینده گرایی، تساوی جنسیتی، قاطعیت، جمع گرایی برون گروهی، جمع گرایی درون گروهی و نوع دوستی بر رابطه مدیریت سود و خوانایی گزارش های مالی تأثیر دارد. اثر متغیر کنترلی اندازه شرکت مثبت و غیر معنادار و اهرم مالی مثبت و معنادار بوده است.
Intercultural research in societies showed that the development and evolution of accounting in any society depends on environmental and social factors of that society. Any insight into how values can be impacted through accounting behavior and ultimately the impact of financial disclosure is important to ensure comparability of financial reporting. For this reason, in this study, the effect of organizational culture characteristics on the relationship between profit management and readability of financial reports in companies listed on the Tehran Stock Exchange during the years 2011 to 2018 is investigated. To measure the organizational culture variable, the Globe questionnaire, the readability variable of financial reports, Fogg index and the profit management variable, Kazink model have been used. The results show that futurism, gender equality, assertiveness, extra-group collectivism, intra-group collectivism and altruism affect the relationship between earnings management and the readability of financial statements. The effect of the control variable was positive and insignificant company size and positive and significant financial leverage.