فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه سازة هوش معنوی از هوش های هیجانی، عاطفی و عقلایی کامل تر است و سایر هوش ها را تحت تأثیر قرار می دهد، پژوهش حاضر تأثیر این هوش را بر عملکرد ارزیابی می کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوة گرآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعة آماری پژوهش ادارة آموزش وپرورش منطقة شش تهران است که به روش نمونه گیری تصادفی 85 نفر به عنوان نمونه از میان آن ها انتخاب شد. در راستای سنجش شاخص های مربوطه با بهره گیری از نظرهای خبرگان، به هفت شاخص اصلی برای سنجش متغیر هوش معنوی دست یافتیم. ابزار تحقیق پرسشنامه است که پایایی و روایی آن، به ترتیب، از طریق محاسبة آلفای کرونباخ، و روایی محتوا و روایی سازه تأیید شد. داده ها به روش مدل سازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار PLS تجزیه وتحلیل شد. بر اساس نتایج این پژوهش، تأثیر شاخص های خودآگاهی، انعطاف پذیری، شکیبایی، تجربه های معنوی و توانایی حل مسئله بر عملکرد تأیید، و تأثیر دو شاخص هدفمندی و تعالی جویی بر عملکرد رد شد.
بررسی نقش ظرفیت تغییر در شکل گیری آنومی سازمانی با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنومی، در حوزه جامعه شناسی متولد شده وآن را معادل بی هنجاری، تعارض و ابهام هنجاری می دانند. سازمانی که به آنومی دچارمی شود، حداقل هنجارهای کاری مشترک را از دست می دهد. به زعم دورکیم، تغییرات بنیادی، با شکستن چارچوب هنجاری موجود، بسترساز آنومی است و سازمان فاقد ظرفیت تغییر در مواجهه با تغییرات، دچارآنومی می شود. در این پژوهش، روش جمع آوری داده، ترکیبی؛ راهبرد پژوهش، مطالعه موردی و روش تحلیل داده، تحلیل محتواست. داده های کیفی با مصاحبه عمیق و داده های کمّی با پرسشنامه جمع آوری شد. داده های کیفی مربوط به دو متغیر، جمع آوری و برای تأییدپذیری آنها داده کمّی اضافه شد. مورد مطالعه از بزرگترین شرکت ها در صنعت نشر کشور است. یافته های کیفی وکمّی نشان داد که مورد مطالعه از آنومی سازمانی(در هر سه بُعد) رنج می برد. یافته ها نشان داد ظرفیت تغییر در تمامی مؤلفه ها در حداقل است. بنابراین فرضیه ارتباط منفی میان""ظرفیت تغییر""و""آنومی سازمانی""تأیید شد. در مورد مطالعه نظریه دورکیم اثبات شد: اعمال تغییرات بنیادی، منجر به نقض اعتبار هنجارهای کاری قبلی و فقدان ظرفیت تغییر، باعث شد که سازمان، فرایندگذار برای رسیدن به نظام هنجاری نو و متناسب با اقتضائات را بر بخش های مختلف حاکم سازد.
بررسی ارتباط بین هوش معنوی و مهارت های تعاملی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی دربرگیرنده مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت هاست که از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی و انطباق پذیری فرد استفاده می کند، در این راستا، هدف پژوهش حاضر ارتباط بین هوش معنوی و مهارت های تعاملی در بین دیدگاه دانشجویان دانشگاه اصفهان است. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی−پیمایشی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی گروه علوم انسانی دانشگاه اصفهان بوده است. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بوده است و بر طبق فرمول کوکران 305 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه محقق ساخته هوش معنوی و پرسشنامه محقق ساخته مهارت های تعاملی بوده و روایی محتوایی از سوی متخصصان تأیید و پایایی پرسشنامه ها با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 85 و 96 درصد برآورد شده بود. نتایج پژوهش نشان می دهد که: بین تفکر وجودی و مهارت های تعاملی، بین معناسازی شخصی و مهارت های تعاملی، بین آگاهی متعالی و مهارت های تعاملی و نیز بین گسترش خودآگاهی و مهارت های تعاملی، ارتباط معناداری وجود دارد.
سیستم کاری عملکرد بالا و کارآفرینی سازمانی: بررسی نقش قدرت سیستم منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاحب نظران معتقدند سیستم منابع انسانی به دلیل ناملموس بودن و پیچیدگی هایش می تواند به عنوان یک منبع ارزشمند، کمیاب، غیرقابل تقلید و بدون جایگزین موجب کسب مزیت رقابتی شود اما تحقیقاتی که این موضوع را بطور تجربی اثبات کنند بسیار اندک هستند. در این راستا پژوهش حاضر ضمن بررسی رابطه بین سیستم کاری عملکرد بالا و کارآفرینی سازمانی، نقش تعدیل کننده قدرت سیستم منابع انسانی را در این رابطه مورد بررسی قرار داده است. داده های موردنیاز این تحقیق از 242 نفر از کارکنان دانشی پنج شرکت برتر تولیدکننده فرآورده های لبنی در استان مازندران گردآوری شد. روایی سازه بوسیله تحلیل عاملی تأییدی و پایایی ابزار گردآوری داده ها بوسیله آزمون آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. فرضیه های تحقیق با رگرسیون سلسله مراتبی به روش بارون و کنی مورد آزمون قرار گرفتند. طبق یافته های این پژوهش، سیستم کاری عملکرد بالا بر کارآفرینی سازمانی تأثیر مثبت و معنادار می گذارد. نتایج همچنین نشان می دهد قدرت سیستم منابع انسانی رابطه بین متغیر مستقل و وابسته تحقیق را تعدیل می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد صرفاً توجه به محتوای سیستم منابع انسانی کافی نیست بلکه سیستم منابع انسانی باید از قدرت کافی برخوردار باشد تا یک سازمان را از سازمان های دیگر متمایز سازد و موجب کسب مزیت رقابتی شود.
تعیین معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان یک شرکت تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، توسعه یک نظام ارزیابی عملکرد کارکنان است که این قابلیت را دارا باشد تا در راهبرد های مختلف، به ارزیابی عملکرد کارکنان بپردازد. شیوة پژوهشٰ پیمایشی بوده و گروهی متشکل از خبرگان حوزه مدیریت راهبردی منابع انسانی و مدیران ارشد یک سازمان فعال در زمینة تولید فولاد به عنوان نمونه، در تحقیق مشارکت داده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که بر اساس شاخص های نظام ارزیابی عملکرد سازمان مورد بررسی، طراحی شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در راهبرد رهبری هزینه، معیار های رعایت سلسله مراتب کاری، کمیت کار و توانایی تصمیم گیری، بیشترین ضرایب اهمیت را به خود اختصاص دادند، در حالی که در راهبرد تمرکز، معیار های همکاری و شرکت در کار گروهی، قدرت سرپرستی و اداره امور و توانایی تصمیم گیری بیشترین اهمیت را داشتند. در راهبرد تمایز نیز معیار های ابتکار و خلاقیت، کیفیت و ارائه پیشنهادهای سازنده از معیار های دیگر امتیاز بیشتری کسب کردند. در پایان، نظام ارزیابی عملکرد توسعه داده شده به صورت آزمایشی برای ارزیابی عملکرد تعدادی از کارمندان مورد استفاده قرار گرفت.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین و چابکی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کمک سبک رهبری تحول آفرین، بهتر می توان استعداد های انسانی سازمان ها را بالا برد و از ظرفیت ها و انرژی فزاینده ی آنها در حرکت به سمت تحقق هدف ها و دورنمای سازمانی بهره گرفت. نیروی انسانی را نیز باید به عنوان مهم ترین سرمایه ی سازمان دانست که نقش کلیدی و مهمی در دست یابی سازمان به اهدافش دارد. برهمین اساس در این پژوهش سعی برآن شده است که رابطه ی رهبری تحول آفرین و چابکی کارکنان در دانشگاه یزد مورد بررسی قرار گیرد. جامعه ی آماری این پژوهش،کارکنان دانشگاه یزد (غیر از اعضای هیئت علمی) می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 115نفر انتخاب و پرسش نامه بین آنها توزیع شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده، نشان داد که رابطه ای مثبت و معنادار بین رهبری تحول آفرین و چابکی نیروی انسانی وجود دارد. به عبارت دیگر، رهبری تحول آفرین می تواند چابکی نیروی انسانی را افزایش دهد. همچنین ابعاد رهبری تحول آفرین غیر از متغیرهای انگیزش الهام بخش و حمایت رشددهنده، رابطه ای مثبت و معنادار با چابکی نیروی انسانی دارند.
ارزیابی نقش رهبری تحول آفرین در بروز آوای سازمانی"" تحلیلی بر نقش واسطه ای فناوری اطلاعات و ارتباطات
حوزه های تخصصی:
وجود سازمان هایی که در آن به نقش افکار و ایده های تک تک اعضاء اهمیت دهد و اجازه ابراز عقاید و ایده های نو را متناسب با پیشرفت های نوین عصر اطلاعات به کارکنان بدهد؛ نیازمند رهبرانی است که پیشرو این مهم باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین در بروز آوای سازمانی با تحلیلی بر نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد، جامعه آماری کلیه کارکنان سازمان های دولتی شهر سنندج(سایت اداری) بود، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، ابزار اندازه گیری پرسشنامه رهبری تحول آفرین باس و اویلو(2002) ، آوای سازمانی همس(2012) و فناوری اطلاعات اکبری و همکاران (1391) بود. تحلیل عاملی تأییدی روایی سازه پرسشنامه ها و آلفای کرونباخ پایایی آنها را در سطح مناسب ارزیابی کرد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها روش های آماری همبستگی، رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین تأثیر معنی داری بر هر دو متغیر (آوای سازمانی،فناوری اطلاعات) دارد. با این وجود ضریب تأثیر دو بعد انگیزش و حمایت اجتماعی مثبت و بیشتر از سایر ابعاد است، هم چنین میزان تأثیر گذاری رهبری تحول آفرین با واسطه فناوری اطلاعات منفی(20/0-) به دست آمد.
شناسایی عوامل مؤثر بر سازمان حمایت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها به اهمیت منابع انسانی به عنوان مهم ترین منبع کسب مزیت رقابتی پی برده اند.به همین دلیل رقابت زیادی بین سازمان های مختلف وجود دارد که بتوانند برنامه های رفاهی و تسهیلات مناسبی را برای کارکنان فراهم کنند. در این شرایط، شیوه سنتی مدیریت، پاسخگو نیست و به همین علت سازمان ها باید چهرة رفتاری جدیدی به خود گیرند و به سمت حمایت گری پیش روند. هدف این پژوهش طراحی نمونه سازمان حمایت گراست. تحقیق حاضر مطالعه ای توصیفی، پیمایشی است که 945 تن از کارکنان جمعیت هلال احمر کشور در آن شرکت کرده اند. این تعداد به شیوه تصادفی انتخاب شدند. داده ها به روش نمونه یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . نتایج تحقیق حاکی از آن است که حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت سازمانی و حمایت سرپرستان با سازمان حمایت گرا مرتبط است. همچنین پرداخت های مناسب، فرصت ارتقا، استقلال در کار، امنیت شغلی ، نبودن فشار نقش و آموزش شغلی نیز با سازمان حمایت گرا مرتبط اند. ارزش ها و باورهای دینی، همدلی سازمانی و مدیریت مشارکتی از جمله متغیرهای دیگر مرتبط با سازمان حمایت گرا هستند. همچنین سازمان حمایت گرا با پیامدهای فردی نظیر رضایت شغلی و پیامدهای سازمانی همچون تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد، مرتبط است.
بررسی نقش میانجی فضای اخلاقی مثبت در تبیین ارتباط رهبری تحول آفرین با اثربخشی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور و رشد نهادهای ارتباط جمعی، موجب شد تا بسیاری از سازمان های رسانه ای که قادر به انطباق با تغییرات محیطی نبودند، به سرعت از گردانه رقابت حذف گردند. به همین دلیل، سازمان های رسانه ای همواره نیازمند رهبرانی هستند که سازمان ها را با ایجاد توانمندی های بیش تری در کارکنان برای ادامه حیات و ترقی، متحول کنند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر اثربخشی سازمانی در سازمان های رسانه ای با میانجیگری فضای اخلاقی مثبت می باشد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی؛ و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارکنان یکی از سازمان های رسانه ای است که نمونه ای به حجم 192 نفر از آن ها به شیوه تصادفی ساده، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر از طریق نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج حاکی از آنست که بقای سازمان های رسانه ای در گرو انطباق با آینده است و شناخت عمیق محیط و دوراندیشی ساختار مدیریتی سازمان های رسانه ای با بهره گیری از رهبری تحول آفرین و تکیه بر منابع انسانی قدرتمند و مدیران مبتکر می تواند در جهت بقای سازمان های رسانه ای مفید و اثربخش باشد. علاوه بر این در این پژوهش، نقش متغیر میانجی فضای اخلاقی مثبت در ایجاد ارتباط بین رهبری تحول آفرین و اثربخشی سازمانی در رده کارشناسان و مدیران مورد تایید قرار گرفته است.
بررسی تأثیر مؤلفه های مدیریت دانش بر بهره وری نیروی انسانی با استفاده از روش تحلیل عاملی در موسسات مالی و اعتباری شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت موجود در کسب و کار، توجه به بهره وری، رضایتمندی مشتری و انطباق با خواسته های او را بیش از پیش دارای اهمیت ساخته است. در این راستا تلاش سازمانها در جهت مرتفع ساختن این الزام بر بهبود فرایندهای موجود در سازمانها بنا نهاده شده است و فلسفه های بهبود مختلفی نیز مطرح شده اند. در این مقاله نقشه برداری مدیریت دانش به عنوان ابزاری جهت بهبود فرایند با توجه به مفاهیم بهره وری پرداخته شده است. در این مقاله به بررسی رابطه مولفه های مدیریت دانش(فرهنگ، فرایند عمل، سیاست ها و فناوری) و بهره وری پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی و نوع تحقیق کاربردی است، جامعة آماری تحقیق را کارکنان مؤسسات مالی و اعتباری شهرستان تبریز می باشد که از بین آنان 195 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامة جمعیت شناختی، مدیریت دانش و پرسشنامة بهره وری منابع انسانی استفاده شد. جهت بررسی روابط علی بین متغیرها و نحوه ارتباط آنها از مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار اکسل و لیزرل استفاده شده است. نتایج بیانگر میزان رابطه بین دو سازه و یا چگونگی هم تغییری آنها در مدل مفهومی پژوهش است. لذا معناداری روابط بین ابعاد مدیرت دانش تأیید می گردد. در نتیجه، از مجموع هشت فرضیه ارائه شده در مدل پژوهش برای تمامی فرضیه های مطرح شده در مدل پژوهش، در سطح خطای 5%، شواهدی مبنی بر رد آنها به دست نیامده است و تأثیر ابعاد مدیریت دانش بر بهره وری نیروی انسانی تأیید می گردد. بر اساس نتایج، بعد فرهنگ با میزان تأثیر 38/0 دارای بیشترین تأثیر بر بهره وری نیروی انسانی می باشد و ابعاد، فناوری، سیاست ها و فرایند عمل به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند.
الگوی فرهنگ سازمانی سازمان های آموزشی(EOCM) (مورد مطالعه آموزش و پرورش شهر بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مؤلفه های فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش بوده است. این تحقیق از نوع زمینه یابی بوده که در آن از رویکرد استقرایی و روش کیفی نظریه پردازی داده بنیادِ چندگانه، با استفاده از مصاحبه ی مسئله محور با کاربرد الگوی شاین برای سنجش فرهنگ، استفاده گردیده است. پس از تحلیل داده ها، الگوی فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش در سه بُعدِ «انطباق بیرونی» با چهار شاخص یادگیریِ سازمانی، مشتری مداری، چشم انداز، و پیشرو و فعّال؛ «هماهنگی درونی» با چهار شاخص دانش گرایی، مشارکت قانونمند، ارزش های محوری، نگاه سرمایه ای به انسان و «روابط انسانی» با چهار شاخص کرامت ذاتی و اکتسابی، انگیزه، منافع ملی، رشد و تعالی؛ با مرکزیّت آموزه های دینی، «حیات طیّبه» طراحی گردید. برای تأیید این که یافته ها مستخرج از داده هاست، ضمن استفاده مبادی متعدد تولید داده ها، در مراحلِ کدگذاری، یافته ها به مصاحبه شوندگان بازخورد داده شده و عکس العمل و نظرات آنان لحاظ گردیده است. قابلیّت فهم و مفید بودنِ یافته ها از نظر خبرگان و اساتید دانشگاه تأییدگردیده.لذا الگوی ارائه شده از اتکاپذیری لازم برخوردار است.
بررسی تأثیر فرهنگ مبتنی بر دانش بر اشتراک دانش با تعدیل گری نقش گرایش به اعتماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر فرهنگ مبتنی بر دانش بر اشتراک دانش می پردازد. با توجه به این که گرایش به اعتماد، ویژگی ثابت شخصی است که در ارتباط بین فرهنگ مبتنی بر دانش و اشتراک دانش تغییر می کند، نقش تعدیل گری این سازه نیز مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، پرسشنامه هایی که اعتبار و روایی آنها احراز شده بود، توسط 240 نفر از کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد تکمیل شده است. به دنبال آن، الگوی ارتباطی میان سازه های ذکر شده، از طریق معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار پی ال اس، مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد الگوی پیشنهادی، از برازش خوبی برخوردار است. همچنین فرضیه های تحقیق مبنی بر ارتباط مثبت و معنی دار فرهنگ مبتنی بر دانش بر اشتراک دانش و ارتباط مثبت و معنی دار و نقش تعدیل گری گرایش به اعتماد نیز مورد تائید قرار گرفتند. یافته های به دست آمده به سیاست گذاران دانشگاهی و محققان متذکر می شود که با ایجاد و تقویت اعتماد به عنوان یک ویژگی شخصیتی در افراد، زمینه هر چه بیشتر رشد دانش و اشتراک آن را در بستر فرهنگ مبتنی بر دانش فراهم آورند.
ارتباط بین اعتماد سازمانی، حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت در دنیای رقابتی به توانائی توسعه روابط مبتنی بر اعتماد نیاز دارد و کلید اصلی آن به شمار می رود. بر این اساس سازمان ها و کارکنان نیاز دارند که هم خودشان قابل اعتماد باشند و هم به یکدیگر اعتماد کنند. تعهد سازمانی نیز یک نوع نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول چند دهه اخیر مورد علاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی بوده و همچنان وجود دارد. از طرف دیگر حمایت سازمانی ادراک شده به برداشت کارکنان از میزان توجه سازمان به تلاش، سلامتی و آسایش آن ها اشاره دارد. از این رو با توجه به اهمیت این عوامل در سازمان ها، پژوهش حاضر به بررسی رابطه اعتماد سازمانی، تعهد چند بعدی سازمانی و حمایت سازمانی ادراک شده می پردازد. جامعه آماری این تحقیق، کارکنان ستادی معاونت نظارت مالی و خزانه داری کل کشور در وزارت امور اقتصادی و دارایی است که مجموعاً 175 نفر می باشند؛ که از روش تصادفی طبقه ای استفاده شده و از این جامعه، نمونه مورد نظر از طریق فرمول کوکران، 120 نفر به دست آمد. به منظور گردآوری داده های پژوهش، از پرسشنامه استاندارد کلیپ سیوات و همکاران (2012) استفاده شد. همچنین جهت افزایش روایی پرسشنامه از نظرات اساتید متخصص این رشته و کارشناسان وزارت امور اقتصادی و دارایی استفاده شد.. از روش آلفای کرونباخ (0.84) جهت تعیین پایایی پرسشنامه استفاده شد.
در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق ماتریس همبستگی، معادلات رگرسیون چندگانه و ... با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام شده است. یافته ها حاکی از آن است که اعتماد سازمانی ( 0.83) و حمایت ادراک شده (0.653) با تعهد سازمانی ارتباط دارد. همچنین اعتماد سازمانی با حمایت سازمانی ادراک شده(0.75) نیز ارتباط معناداری دارد. سازمان ها با بهره گیری از نتایج حاصله، در دنیای نوینی که پیوسته در حال تغییر و تحول است قادر به پیشی گرفتن از رقبا خواهند شد.
بررسی تأثیر میانجی گرایش کارآفرینانه بر رابطه بین بازاریابی داخلی و تعهد سازمانی (مورد مطالعه: ادارات ستادی شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی با تأکید بر نقش میانجی گرایش کارآفرینانه است. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- علّی و از نظر نوع داده های جمع آوری شده از گونهء کمی (استفاده از پرسشنامه) است. جامعه آماری پژوهش شامل ادارات ستادی شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران، تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی، بازاریابی داخلی بر گرایش کارآفرینانه و در نهایت گرایش کارآفرینانه بر تعهد سازمانی می باشد.
مدل یابیِ ساختاری- تفسیری از عوامل مؤثر بر بدبینیِ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدبینی سازمانی یکی از مهم ترین پدیده های قرن حاضر در مشکلات سازمانی است. عوامل زیادی در پیدایش این بدبینی در سازمان مؤثرند.پژوهش های فراوانی درزمینه بدبینی سازمانی و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است، اما تاکنون پژوهش جامعی که در بر گیرنده کل این عوامل و شناسایی ارتباط بین آنها باشد، ارائه نشده است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر بدبینی سازمانی و طراحی مدلی در رابطه با ارتباطات بین آنها است. پژوهش حاضر، نوعی پژوهش آمیخته اکتشافی و شامل دو بخش کیفی و کیفی-کمّی است. در بخش کیفی، ابتدا با بررسی ادبیات در زمینه بدبینی سازمانی و با استفاده از روش فراترکیب عوامل مؤثر بر بدبینی در سازمان ها (9 عامل) شناسایی شد و در سه دسته عوامل شخصیتی و فردی(عوامل مربوط به شخصیت و عوامل فردی و روانی)، عوامل سازمانی (جو سازمانی بد، بدبینی نسبت به تغییرات سازمانی، درک بی عدالتی، عملکرد ضعیف و درک منفی از اقدامات مدیریت) و عوامل شغلی دسته بندی شدند. در گام بعد، با استفاده از روش تحلیلی مدل سازی ساختاری تفسیری، روابط بین این عوامل تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شد. در بخش مدل سازی از پرسشنامه به منظور استفاده از نظرات 15 خبره رفتار سازمانی استفاده شد؛ این خبرگان به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش، منجر به دسته بندی عوامل مؤثر بر بدبینی سازمانی و طراحی مدل از این عوامل شد. مدل نشان دهنده عوامل و نحوه ارتباط و تعامل این عوامل است. در نهایت، به تفسیر مدل، تجزیه و تحلیل سطوح مدل و ارتباطات بین ابعاد پرداخته شد و راهکارهایی در زمینه جلوگیری از بروز این پدیده در سازمان ها ارائه شد.
آسیب شناسی آموزش ضمن خدمت بر اساس مدل OEM (مورد مطالعه: نواحی آموزش وپرورش استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مطالعة ابعاد مدل OEM در آموزش های ضمن خدمت نواحی آموزش وپرورش استان قم با به کارگیری روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری این تحقیق معلمان شرکت کننده در دوره های آموزش ضمن خدمت است. نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. پایایی پرسشنامه با آلفای معادل 972/0 تأیید شد. جهت بررسی فرضیه ها، آزمون تی تک نمونه اجرا شد. نتایج نشان داد آموزش های ضمن خدمت بر اساس ابعاد مدل OEM مطلوب نیست. ضمناً، ابعاد مدل بر اساس آزمون فریدمن رتبه بندی شد که طی آن، بعد برون دادها از سایر ابعاد نامطلوب تر ارزیابی شد. همچنین، ویژگی های جمعیت شناختی با به کارگیری آزمون کای دو، مقایسه و مشخص شد فراگیرانی که مدرک تحصیلی لیسانس دارند، نسبت به سایر افراد، آموزش های ضمن خدمت را مطلوب تر ارزیابی کرده اند.
تأثیرگذاری عدالت مراوده ای بر انگیزه برای ارائه ی پیشنهاد با تأکید بر نقش میانجی ارزش نظام پیشنهادها (مورد مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سازمانهای امروز، آنچه موجب عملکرد برتر و رقابت جهت بقا در محیط متلاطم می شود قابلیت نوآوری است و دستیابی به این قابلیت، از طریق منابع انسانی امکان پذیر است. مدیریت مشارکتی به عنوان رویکرد نوین در مدیریت که از آن با عنوان انقلاب مشارکت یاد می شود، ازطریق سازوکاری به نام نظام پیشنهادها می تواند سازمان ها رادرتحریک قدرت خلاقیت کارکنان وبهره گیری از سرمایه ی فکری آنها یاری دهد. بنابراین، دراین مقاله پس از بررسی ادبیات نظری تحقیق به بررسی نقش عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها پرداخته شده است. هدف این مقاله، بررسی نقش میانجی ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان عدالت مراوده ای و انگیزه برای ارائه ی پیشنهاد می باشد. اهمیت بررسی نظام پیشنهادها در تحقیقات و مطالعات مختلفی مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. بنابراین، تحقیق حاضر به بهبود وضعیت مشارکت در نظام پیشنهادها با در نظر گرفتن متغیرهای عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها پرداخته است. جامعه ی آماری این پژوهش، کارکنان لیسانس و بالاتر از لیسانس دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل دادند که تعداد آنها 714 نفر بود. برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه ای با طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده، و میان 240 نفر از کارکنان توزیع شد. نتایج تحقیق نشان دادند، عدالت مراوده ای با ارزش نظام پیشنهادها رابطه ی مثبت و معناداری داشت و از آنجاکه رابطه ی مثبت ارزش نظام پیشنهادها با انگیزه برای ارائه ی پیشنهاد نیز معنادار بود، نقش میانجی ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان عدالت مراوده ای و انگیزه برای ارائه ی پیشنهاد مورد تأیید واقع شد. همچنین مشخص شد عدالت مراوده ای به طور مستقیم بر انگیزه ی ارائه ی پیشنهاد تأثیرگذار می باشد.
رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان این واحد دانشگاهی به تعداد 230 نفر می باشد که به روش تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول مورگان تعداد 151 (78 نفر زن و 73 نفر مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش از سه پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت، شادکامی آکسفورد و رضایت شغلی اسمیت استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی، رابطه معناداری وجود دارد و در بین ابعاد هوش سازمانی، مؤلفه های سرنوشت مشترک و روحیه قادر به پیش بینی شادکامی و مؤلفه های چشم انداز استراتژیک، روحیه و میل به تغییر قادر به پیش بینی رضایت شغلی می باشند. ضمن اینکه بر اساس نتایج به دست آمده بین ابعاد هوش سازمانی، بعد روحیه قوی ترین پیش بینی کننده برای شادکامی و رضایت شغلی می باشد.
تحلیل محتوای اساسنامة دانشگاه فرهنگیان جهت بررسی میزان مطابقت اهداف دانشگاه با مؤلفه های کیفیت عمرکاری فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت و نقش سازندة معلمان در تعیین سرنوشت آینده سازان جامعه، تأمین و تربیت آنان را به عنوان اساس و مبنای آموزش وپرورش ضروری می کند. لذا کیفیت عمر کاری فرهنگیان که در برگیرندة نتایجی مانند رضایت مندی شغلی، فرصت های رشد و مسائل روان شناختی برای آنان، و دستاوردهایی مانند مدیریت مشارکتی، غنی سازی شغلی و شرایط مطمئن برای سازمان است، اهمیت می یابد. بدین منظور تحلیل محتوای اهداف بیان شده در اساسنامة دانشگاه فرهنگیان با مؤلفه های کیفیت عمر کاری مد نظر قرار گرفت. با توجه به روش تحلیل محتوا که رویه ای نظام مند، عینی و کمّی دارد، مقوله های موجود در اهداف استخراج، و میزان مطابقت آن با هر یک از پنج مؤلفة کیفیت عمر کاری بررسی شد. از طریق شاخص های آماری فراوانی و درصد فراوانی برحسب تعداد دفعات اشارة هر یک از مقوله های اهداف به هر یک از مؤلفه های کیفیت عمر کاری مشخص شد در اهداف دانشگاه به مؤلفة «پرورش مهارت ها و قابلیت انسانی»، « استقلال در انجام دادن وظایف» و «توسعة قابلیت های کاری و تنوع فعالیت ها» توجهی کامل و جامع شده است، ولی مؤلفه های «حقوق و دستمزد منصفانه» و «انسجام اجتماعی در محیط کار» با اهداف دانشگاه تطابق کمی دارند که توجه خاص سیاست گذاران را می طلبد
تأثیر کار هیجانی بر رضایت مشتری در صنعت هتلداری: نقش میانجی رضایت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه و بررسی تأثیر کار هیجانی بر رضایت مشتری از طریق
نقش میانجی رضایت شغلی در صنعت هتلداری انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق
کارکنان و مشتریان هتلهای چهار و پنج ستاره در شهر تهران بوده که از طریق روش
نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 385 نفر انتخاب شدند . تحقیق حاضر از نظر هدف،
کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، از نوع توصیفی- پیمایشی میباشد. برای تجزیه
و تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد
که رضایت شغلی کارمندان و بازیگری عمقی تأثیر معناداری روی رضایت مشتری دارد .
بازیگری سطحی و بازیگری عمقی نیز، از طریق رضایت شغلی، تأثیر معناداری روی
رضایت مشتری دارد. این در حالی است که بازیگری سطحی، تأثیر معناداری روی
رضایت مشتری ندارد . با در نظر گرفتن این واقعیت که بازیگر ی عمقی دارای یک
مکانیزم متفاوت در تنظیم عواطف نسبت به بازیگری سطحی است . هتل ها باید برای
کارمندان خود برنامههای آموزشی لازم را در راستای تقویت استراتژی بازیگری عمقی
ترتیب دهند تا کارمندان از این طریق قادر به اعمال موثر بازیگری عمقی و در نتیجه
افزایش رضایت مشتریان گردند.