نقد ادبی

نقد ادبی

نقد ادبی سال یازدهم زمستان 1397 شماره 44 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

حاشیه در عرفان: از فراخوانی حاشیه ها تا گذر از بازی متن و حاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژانر عرفان خوانش عرفانی متن و حاشیه واسازی مکالمه گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 831 تعداد دانلود : 58
گفتمان های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت شناسی قطبی گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می فرستند. این رویه به اغلب نظام های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهه دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده گریزان و عقل گریزان را ذیل گفتمان وحدت انگارانه عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی شناختی وجود و حضور حاشیه ها، ضرورت های رابطه عاشقانه همچون واسطه ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم نشینی با متن می رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه ای و تعلیق کنش ابژه سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می گذرد. مبنای تعلیق ابژه سازی در بازنمایی های عرفا بر یکسان انگاری مصداق های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم حضوری هستی شناختی انسان ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابه کنش هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصله انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می شود . ​
۲.

آسیب شناسی درک و کاربست مبحث آشنایی زدایی در مقالات علمی-پژوهشی دانشگاهیان ایران در حوزه زبان فارسی تا بهار 1395(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آشنایی زدایی آسیب شناسی فرمالیسم روسی برجسته سازی بلاغت سنتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 660 تعداد دانلود : 629
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی انتقادی مقالات علمی-پژوهشی، کاستی ها و نقصان های بنیادین پژوهش هایی را، بررسی کند که در حوزه زبان فارسی، مدّعی کاربست یا شرح مبحث آشنایی زدایی اند. نتیجه بررسی 30 مقاله در این حوزه که در بازه زمانی 1375 تا 1395 (ه. ش) در نشریات معتبر دانشگاهی ایران، منتشر گردیده اند، روشن می کند که بسیاری از محققّان دانشگاهی ایران در درک مفهوم آشنایی زدایی دچار بدفهمی هایی جدّی هستند. تساهل و اشتباهات ایشان در فهم و کاربست اصطلاح آشنایی زدایی را می توان چنین طبقه بندی کرد: 1-عدم توجه به اصول روش شناختی فرمالیست های روس 2- ارائه تعاریف خلق السّاعه از مفهوم آشنایی زدایی 3-خلط و همانندپنداری مبحث آشنایی زدایی با دیگر مباحث نسبتاً مشابه و بالاخص تقلیل آن به مباحث ابتدایی بلاغت سنتّی. این کاستی ها از یک سو، به بداهت موضوع پژوهش و ازدیگرسو به تقلیل این مفهوم و تزیینی شدن این اصطلاح در پژوهش های دانشگاهی انجامیده است؛ در نتیجه این موارد، بستری برای محققّان، فراهم آمده تا به تولید انبوه مقالاتی بپردازند که اشتباهات مشابهی را، در این حوزه، بازنشر می کنند.
۳.

اسلوب روایت در سیرالملوکِ خواجه نظام الملک طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سیرالملوک سیاست نامه حکایت ساختارگرایی روایت زمان وجه لحن الگوی کنشی پیرنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 451 تعداد دانلود : 697
در تاریخ فرهنگی ایران، تعدادی از کتاب های تعلیمی و ارشادی خطاب به حاکمان نوشته شده اند. این کتاب ها علاوه بر داشتن فواید زبانی و تاریخی، مباحث نظریِ عرصه سیاست و راهکارهای عملی به کار بستن آن ها را آشکار می کنند و زمینه ای برای شناخت اخلاق سیاسی و اجتماعی حاکمان دوره خود فراهم می آورند. حکایت پردازی از رایج ترین روش هایی است که نویسندگان این کتاب ها برای بیان مفاهیم موردنظر خود به کار می بردند. سیرالملوک (سیاست نامه) نوشته خواجه نظام الملک طوسی، از مهم ترین آداب الملوک های فارسی، در قرن پنجم هجری قمری نوشته شده است. بخش اعظم این کتاب حکایت هایی است که نویسنده، ضمن آن، خطاب به شاهان سلجوقی، توصیه های اخلاقی و سیاستی عرضه می کند. در مقاله حاضر، روش حکایت پردازی نظام الملک در سیرالملوک ، بنابر بعضی نظریات نقد ساختارگرا، بررسی شده است. نخست، به آن دسته از نظریه ها پرداخته شده است که در مقاله کاربرد دارند. دوم، حکایات سیرالملوک ، باتوجه به حجم، از هم تفکیک و شماره گذاری شده اند. سوم، بنابر نظریه های مطرح شده، به ترتیب درباره زمان، وجه، لحن، الگوی کنشی (اشخاص)، الگوی پیرنگ در حکایات سیرالملوک بحث شده است. در پایان، نتایج به صورت خطوطی کلی نوشته شده است.
۴.

بررسی سفر قهرمان در منظومه مهر و ماه جمالی دهلوی براساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهر و ماه جمالی دهلوی کمپبل سفر قهرمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 708 تعداد دانلود : 729
منظومه مهر و ماه داستان غنایی جمالی دهلوی مربوط به قرن دهم است که کهن الگوی سفر قهرمان با بیشتر مراحلش در آن نمود می یابد. ماه شاهزاده بدخشان که به صورت غیرمعمول تولد یافته است، با دیدن رویای مهر، شاهزاده مینا سفر می آغازد و با گذر از آزمون های پرخطر به معشوق رسیده فنا را نیز تجربه می کند. این سفر که از شرق به غرب - غرب نماد فنا است-صورت می گیرد سیر و سلوکی است عرفانی که با کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل قابل تطبیق است. در این منظومه مانند بیشتر داستان هایی که کهن الگوی سفر قهرمان در آن دیده می شود، یاریگران و نیروهای ماورا طبیعی، قهرمان را درگذر از آزمون های سخت یاری داده تولد دوباره و فنای وی را میسّر می سازند. این سفر چون اغلب سفرهای قهرمان اسطوره ای در یک رفت و بازگشت حرکت دایره واری نمود می یابد.
۵.

شیوه های محمد حقوقی در نقد و تحلیل شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمد حقوقی نقد ادبی زبان و بیان فضا و اندیشه شکل و فرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 199 تعداد دانلود : 68
بازخوانی کارنامه ی نقد منتقدان با هدف ارزیابی کیفی و شناسایی ضعف ها و قوت های آن ها، یکی از اقدامات مهم در شناسایی سیر تحول نقد ادبی در ایران است. نگارندان این مقاله با توجه به لزوم چنین نگرشی در حوزه ی پژوهش های ادبی بر آن شدند تا شیوه ی نقد محمد حقوقی، یکی از پیشگامان نامدار نقد نو در ایران را بررسی و ارزیابی کنند. از این رو آثار انتقادی او را به شیوه ی تحلیل محتوا و با رویکرد توصیفی تحلیلی بررسی کرده و به تبیین ویژگی های نقد حقوقی پرداخته اند. بنا بر یافته های این پژوهش، حقوقی در نقدهای خود بیش از هر چیز به ویژگی های صوری و شکل شناختی اثر توجه داشته و عمده ی نقدهای او بر سه رأس «زبان و بیان»، «فضا و اندیشه» و «شکل و ساخت» استوارند که از آن ها می توان با عنوان «مثلث نقد محمد حقوقی» یاد کرد. این گرایش های صورتگرایانه و دلبستگی او به تشکّل و ساخت، شماری از تأویل های او را به سمت تأویل های ظاهرگرا و شیفته وار کشانده و با وجود نزدیک شدن به مرز نقد نو و علمی، در مواردی دچار افراط و تفریط شده و ارزش واقعی اثر ادبی را نشان نمی دهند.
۶.

نقدی بر تلقّی رایج از هرمنوتیک فلسفی گادامری به مثابه هرمنوتیک خواننده محور/ مفسّرمحور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 570 تعداد دانلود : 91
گادامر تحت تاثیر آرای هایدگر در باب مقوله ی فهم، زبان، زبانمندی و تاریخمندی فهم و ...، هرمنوتیک فلسفی را بنیان نهاد. او بی آن که در خوانش متن، همچون اسلاف خود شلایرماخر و دیلتای با اتخاذ روش، و محوریت بخشی به مؤلف در پی دستیابی به نیّت مؤلف برآید و یا خواننده را به عنوان نقطه ی کانونی مقوله ی فهم و خوانش متن قرار دهد، با الهام از فلسفه ی هستی شناختی هایدگری، بر این باور است که تناظری سوژه – سوژه میان خواننده و متن برقرار است و امتزاج افق، نتیجه ی نهایی گفتگوی میان خواننده و متن به شمار می آید. این در حالی است که یکی از مهم ترین بدفهمی هایی که در باب هرمنوتیک فلسفی گادامری در پژوهش های رایج راه یافته، این است که به اشتباه از هرمنوتیک فلسفی به هرمنوتیک خواننده / مفسّرمحور تعبیر می شود. این اشتباه، ریشه در دلایلی چون: عدم توجّه به تغییر رویکرد روش محورانه در هرمنوتیک فلسفی به رویکرد دیالکتیکی، تلقّی نادرست از مفهوم انطباق یا کاربرد در هرمنوتیک فلسفی، عدم توجّه به مفهوم بازی در هرمنوتیک فلسفی، جدا انگاری سوژه و ابژه و عدم التفات به امتزاج افق ها در هرمنوتیک فلسفی، عدم تفکیک میان قلمرو هرمنوتیک فلسفی و نقد خواننده محور (هرمنوتیک ادبی) و ... دارد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی است، ریشه های این بدفهمی را مورد واکاوی قرار می دهد .
۷.

سنتز پژوهی مطالعات بین رشته ای ادبیات کودک از منظر نظریه مخاطب محوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطب محوری مطالعات بین رشته ای ادبیات کودک سنتزپژوهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 30 تعداد دانلود : 94
چکیده: هدف این پژوهش تعیین میزان توجه به مخاطب-کودک در مطالعات بین رشته ای انجام شده در حوزه ادبیات کودک و پیشنهاد معیارهایی برای پژوهش های آینده است. به منظور نیل به این هدف، جایگاه مخاطب در اجزاء ساختاری پژوهش، یعنی هدف، مؤلفه ها، روش، و نمونه، توصیف و تحلیل شده است. با استفاده از روش سنتز پژوهی، 38 گزارش پژوهش بین رشته ای، شامل مقالات علمی-پژوهشی و پایان نامه های ارشد و دکترا، انتخاب و سپس اجزاء ساختاری پژوهشی آن ها استخراج و در جداول توصیفی ثبت و تحلیل شدند. براساس یافته ها، سه هدف عمده در این پژوهش ها مدنظر بوده است: بسامد، بازنمایی، و مقایسه مؤلفه ها. مؤلفه های بررسی شده نیز در سه حوزه دانش روانشناسی و علوم تربیتی، جامعه شناسی و فرهنگ، و اخلاق و دین قرار می گیرند؛ تعداد مؤلفه های مربوط به حوزه روانشناسی و علوم تربیتی بیشتر از دو حوزه دیگر است. روش پژوهش همه مطالعات، روش تحلیل محتوا و نمونه همه آن ها نیز آثار ادبیات کودک است که با توجه به معیارهای سال انتشار و گروه سنی، نام نویسنده یا اثر خاص، نوع داستان، موضوع خاص، و آثار برگزیده تعیین شده اند و دراین بین، معیار اول بیشترین کاربرد را داشته است. درمجموع، نتایج حاصل از تحلیل این یافته ها بر مبنای دانش و نظریه های مخاطب محور در حوزه ادبیات کودک، حاکی از توجه ناچیز به مخاطب-کودک در پژوهش های بین رشته ای ادبیات کودک است که برای تقویت این جایگاه پیشنهاد هایی در هر چهار عنصر پژوهشی ارائه شده است.
۸.

غرض ورزی نقد را تباه می کند: نقدی بر مقاله «چگونه از زیر سایه ی خود خارج شوم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترجمه سرقت ادبی غرض ورزی نقد بی طرف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 224 تعداد دانلود : 683
نگارش مقاله ای که عنوان نقد ادبی را یدک می کشد، نیاز به تعاریف دقیق، نظریه و روش شناسی دارد. در نقد ادبی باید از معیارهای شخصی فاصله گرفت و به دنبال معیارهای عینی و علمی باشیم. یک منتقد ادبیِ با دانش و تجربه، با اتخاذ شیوه ای عینی از غرض ورزی به دور مانده و نقدی بی طرف را ارائه می کند. تمرّد از اصول نقد عینی و بی طرف، منجر به تباهی نقد می شود. اما گاهی اوقات نوشته هایی دیده می شوند که از پیروی از این اصول سر باز می زنند و اقدام به نوشتن یادداشت هایی تحت عنوان نقد ادبی می کنند که تنها بر معیارهای شخصی و یا نظریه توطئه بنا شده اند. مهدی جاوید شاد در شماره 42 فصلنامه «نقد ادبی» (تابستان 97) به انتشار مطلبی تحت عنوان «چگونه از زیر سایه ی خود خارج شوم؛ نقدی بر مقاله ایدئولوژی و فراخواندن جامعه ی سیاه پوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا» اقدام ورزیده که در تمام صفحات مقاله از ارائه تعاریف دقیق و علمی، فرضیه و روش شناسی خودداری کرده است، زیرا با ارجاع به تعاریف علمی و عینی، اساسِ نوشته اش (اتهام سرقت ادبی) با سوالاتی جدّی مواجه می شود. جاوید شاد بحث خود را بر اساس فرضیات شخصی بنا کرده و از نقد منصفانه تمرد ورزیده تا با تکیه به اشتباهات، پنهان کاری و نظریات توطئه، یادداشتش را به پایان برساند. مقاله حاضر می کوشد تا با تکیه بر تعریف سرقت ادبی، نظریات متیو آرنولد، میشل فوکو، خورخه لوئیز بورخس و همچنین اصول و روش تحقیق، ضمن اشاره به اشتباهات مقاله جاوید شاد، روشنگر و راهنمای نقد مقالات دیگر نیز باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴