نقد ادبی

نقد ادبی

نقد ادبی سال چهاردهم بهار 1400 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

برتولت برشت در ایران: بازنگری مرگ یزدگرد بهرام بیضایی از منظر فردریک جیمسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخیت فاصله گذاری تقلید نمایش ایرانی تئاتر روایی بازخوانی سنت ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۲ تعداد دانلود : ۵۰۲
در جستار حاضر تلاش شده است از نگرش های اروپامحور به نمایش نامه مرگ یزدگرد (1393) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسنده ای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. به طور دقیق تر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانه بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس به علاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریک ترین دوره ها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایش نامه مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیک های مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش خنده آور ایرانی موسوم به «تقلید» و برشت برای تحقق مقوله «فاصله گذاری» به کار برده اند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون درباره تئاتر برشت به کار گفته شده و دیدگاه های وی به عنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان می دهد بیضایی درعین حالی که عمیقاً وام دار سنت های نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهره وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوه بر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز می تواند به واسطه آشنایی اش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند.
۲.

نقد و ارزیابی پژوهش های سبک شناسیِ زبان شناختی: بررسی سبک ادبی در لایه صرف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقد سبک ادبی صرف پیکره زبانی ترکیب اشتقاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۲۱
پژوهش های متعددی که در دهه اخیر به مطالعه سبک متون ادبی در لایه صرف روی آورده، به پیشبرد مطالعات سبک شناختی و رفتارشناسی تاریخی زبان فارسی چندان کمکی نمی کند. در نوشتار حاضر که به نقد و ارزیابی پژوهش های سبکی در حوزه صرف اختصاص یافته، 27 مقاله و پایان نامه نوشته شده در گروه های آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های سراسر کشور بررسی و نقد شده است. یافته ها حاکی از آن است که این پژوهش ها با کاستی ها و خطاهای متعددی مواجه اند. « خطا در ادراک مفاهیم بنیادین حوزه صرف» ، « مقوله بندی های همپوشان» ، «قرائت نادرست متن و خطا در تشخیص نقش دستوری واژه» ، « فقر در نگرش تاریخی به تحولات زبان» ، «سردرگمی در تعیین راهبرد پژوهشی و ارائه الگوهای غیرضرور» و چندین عنوان ریزودرشت دیگر در شمار کاستی های این پژوهش هاست که برای مرتفع نمودن آن ها پیشنهادهایی نیز بیان شده است. خطاها و کاستی های بسیار موجب شده است بسیاری از پژوهش های مذکور به پیشرفت مطالعات سبک شناسی در لایه صرفی نینجامد و در شناخت تحولات تاریخی زبان فارسی نیز چندان محل اعتنا قرار نگیرد.
۳.

مقایسه «هویت یابی» در سه داستان کودک با موضوع مشترک مدادرنگی: از منظر نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوبژکتیویته نشانه شناسی فرهنگی ادبیات تطبیقی داستان کودک نظام معنایی لاندوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۴۳۹
از شگردهای داستان های کودک جهت عینی سازیِ روابط انتزاعی، استفاده از استعاره «رنگ» است. از آنجا که از یک طرف استعاره «تغییر رنگ» در سه داستانِ قرمز: داستان یک مدادشمعی ، روزی که مدادشمعی ها دست از کار کشیدند و مداد بنفش بر «انقلاب هویت» دلالت دارد و از طرف دیگر دو داستان اولی امریکایی و داستان مداد بنفش ایرانی است، لذا این مقاله داستان های مذکور را انتخاب کرده تا دیدگاه دو گفتمان فرهنگی مذکور را درباره معنای «هویت آرمانی» مقایسه کند. در همین راستا، برآن است که به روش تحلیلی توصیفی و در چارچوب «نظام های معنایی لاندوفسکی» به سه پرسش پاسخ دهد: با توجه به اینکه سه م تن مذکور کودک را به هویت یابی تشویق می کنند، هرکدامشان چه تفسیری از هویت ایدئال دارند؟ و چگونه کودک را به آن فرامی خوانند؟ ایدئولوژیِ پنهان در هر متن کدام نهادهای مرتبط با سوبژکتیویته را غیریت سازی و کدام را غیریت زدایی می کند؟ پژوهش حاضر برای نخستین بار در ایران، پارادایم هویت یابی را در داستان های کودک بررسی می کند. از منظر ن ش انه شناسیِ فرهنگی هر متن به مثابه یک فرهنگ است و ترجمه ها ایدئولوژیِ نهفته در متون را از سپهر نشانه ایِ مبدأ به سپهر نشانه ایِ مقصد انتقال می دهند. بی توجهی مترجمان متون کودک به تسرّی شیوه هستی در جهانِ دو متن ضرورت تحقیق را انکارناپذیر می نماید.
۴.

گذار از نیهیلیسم منفعل در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گذار نیهیلیستی اخوان نیچه متافیزیک تقدیرگرایی حقیقت استعاری صیرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۰۳
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
۵.

اخوان ثالث و نقد ادبی (تحلیل رویکردهای نقد ادبی در آرای انتقادی اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخوان ثالث آرای انتقادی نظریه ی ارتباط ویژگی های نقد رویکردهای نقد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۳۷۶
خوانش دیدگاه های انتقادی شاعران با هدف طبقه بندی و تحلیل رویکردهای نقد ادبی، ضمن شناسایی معیارهای ارزش گذاری آنان در نقد ادبی، می تواند محکی برای ارزیابی آثارشان براساس وجوه مثبت و منفی اثر ادبی از منظر آنان باشد. اخوان ثالث علاوه بر شاعری، در حوزه نقد ادبی دارای دیدگاه های انتقادی است که نویسندگان این مقاله به دلیل جایگاه ویژه اخوان به عنوان شاعر منتقد به تبیین نظریات وی براساس نظریه ارتباط یاکوبسن با شیوه تحلیل محتوا و بیان رویکردها و ویژگی های نقد در آرای وی پرداخته اند. اخوان در بیان آرای انتقادی و نقد شعر شاعران، بر مربع گوینده، مخاطب، زمینه و پیام تأکید کرده و کارکردهای عاطفی، ترغیبی، ارجاعی و به ویژه ادبیت متن (کارکرد هنری) را درنظر داشته است. وی شعر موفق را شعری برخاسته از احساس و درک شاعر (کارکرد عاطفی) از موضوعی اجتماعی و انسانی (کارکرد ارجاعی) با زبان و بیانی هنری (کارکرد ادبی) و قدرت اثرگذاری بر گستره وسیع مخاطب (کارکرد ترغیبی) می داند که ناشی از اهمیت چهار عنصر اصلی در خلق اثر ماندگار است. اخوان در آرای انتقادی خود نه در دام فرمالیسم محض افتاده و نه شعر شعاری عاری از وجوه ادبی را پذیرفته است. اهمیت دو مؤلفه صورت و محتوای اثر ادبی در آرای وی ناشی از تمایلات و گرایش های اجتماعی در نظام اندیشگانی و دل بستگی وی به جنبه های بلاغی ادب کلاسیک است. نکته سنجی و دقت نظر، احاطه و علم وی بر موضوع مورد بحث و مستند و مستدل بودن از جنبه های مثبت و پراکنده گویی و برخی نقدهای غیرعلمی و ذوقی از جنبه های منفی نقد اوست.
۶.

مقایسه تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در بازخوانی روایت های کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه گویی پرده خوانی روایت کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۸۰
پژوهش حاضر با هدف شناخت تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در ویژگی های روایت های بازگفته کودکان پیش دبستانی انجام شد. بدین منظور با استفاده از طرح پژوهش پیش آزمایشی از نوع پس آزمون با گروه های نابرابر، 24 نفر از نوآموزان دختر پیش دبستانی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها از طریق اجرای آزمون رشد زبان ( TOLD ) همتا و به تصادف در دو گروه گمارده شدند. برای گروه اول قصه عامیانه «کلاغ و کشاورز» از مجموعه قصه های صبحی به شیوه شفاهی و در گروه دوم همان قصه به روش پرده خوانی ارائه گردید. در مرحله پس آزمون، روایت های بازگفته هر کودک ضبط، ثبت و حرف نویسی شد . روایت ها در هر دو گروه از نظر فراوانی عناصر داستان، توالی این عناصر، بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده، طول روایت از نظر تعداد جمله و کلمه و همچنین انطباق روایت ها با روایت اصلی در سه بُعد حذف، اضافه و عدم صحت مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش تحلیل محتوا، طول روایت ها (تعداد کلمات و جملات) و بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده در روایت های بازگفته کودکان در گروه قصه گویی شفاهی به طور معناداری بیشتر از گروه پرده خوانی بود. اما فراوانی و توالی عناصر داستان و میزان انطباق روایت در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵