نظریه و عمل در تربیت معلمان - راهبردهای نوین تربیت معلمان
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال چهارم بهار و تابستان 1398 شماره 7 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
کسب تخصّص حرفه ای، هدفی ارزشمند در فرایند آموزش است. انجام پژوهش های بسیار در زمینه ماهیت و رشد تخصّص در چند دهه اخیر سبب تغییر درک موجود درباره این مفهوم شده است و نظریه ها و مدل های متنوعی ظهور یافته اند که راهگشای مربیان آموزشی در توسعه تخصّص حرفه ای یادگیرندگان است. بنابراین، هدف مقاله حاضر مروری تحلیلی-مقایسه ای بر این نظریه ها و مدل ها به منظور ارائه تعریفی دقیق از تخصّص و چگونگی رشد آن و استخراج دلالت هایی برای تربیت معلمان است. براساس یافته های حاصل از بررسی مقالات و کتب مرتبط با این حوزه، برخی از معروف ترین و معتبرترین این نظریه ها و مدل ها عبارت اند از: مدل «پنج مرحله ای تخصّص» دری فوز (1986) که طبق آن افراد برای رسیدن به تخصّص پنج مرحله را طی می کنند: مبتدی، پیشرفته، کاردان، خبره و متخصّص؛ مدل «دومرحله ای تخصّص» اریکسون (1991) به معنای رسیدن از مرحله بدفهمی به مرحله درک و فهم از طریق تمرین آگاهانه؛ مدل «یادگیری تجربی» دیوید کلب (1984) یا «بازاندیشی در عمل» اسکان (1987) که هردو به نقش محوری فعالیت های بازاندیشی و فراشناختی در یادگیری اشاره می کنند؛ مدل براون و همکاران (1989) با تأکید بر فعالیت اصیل موقعیتی و کارآموزی؛ نظریه لین هارت و همکاران (1995) که نظریه پردازی در عمل و تشریح نظریه را کلیدهای رشد دانش تخصّصی می داند؛ نظریه بریتر و اسکاردامالیا (1993) که حل مسئله را ابزار یکپارچه سازی دانش تخصّصی یعنی تبدیل یا گشتار دانش نظری به دانش شخصی و مهارت در نظر می گیرد و درنهایت مدل «یادگیری در حوزه» (MDL) که تغییرات کمّی و کیفی در سه مؤلفه دانش، پردازش راهبردی و انگیزش را در گذر از سه مرحله خوگیری، قابلیت و خبرگی لازمه کسب تخصّص می داند. هریک از این نظریه ها و مدل ها بر پیش فرض ها و تبیین هایی متفاوت و گاه متضاد درباره تخصّص استوار هستند. برمبنای ویژگی های مشترک مدل ها و با تأکید بر مدل یادگیری در حوزه (MDL)، به عنوان رویکردی متفاوت و جامع به تخصّص، پیشنهاد هایی آموزشی در سه حیطه توسعه دانش تخصّصی، بهبود مهارت های حرفه ای و افزایش انگیزه فردی در بافت آموزش های ویژه تربیت معلم استنباط شده است.
کاوشی در تجارب معلمان درس پژوه در درس علوم تجربی: جُستاری پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف کاویدن تجارب معلمان درس پژوه در درس علوم تجربی انجام گرفت. مطالعه حاضر در زمره مطالعات کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده است. اطلاع رسانان از میان معلمان علوم تجربی دوره اول متوسطه استان چهارمحال و بختیاری که در سنوات گذشته درس پژوهی با محوریت درس علوم تجربی انجام دادند انتخاب شدند. برای موردگزینی از دو تکنیک هدفمند و گلوله برفی با رعایت اصل اشباع نظری استفاده شد و به این صورت، تعداد 24 نفر انتخاب گردیدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه با رویکرد هدایت کلیات انجام شد. اعتبار پژوهش با استفاده از روش بررسی همکار، بررسی اعضا، ناظر بیرونی و چندسوسازی داده تاًمین شد. داده ها با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تجارب معلمان معلمان درس پژوه در درس علوم تجربی پیرامون درس پژوهی را می توان در قالب سه مضمون سازمان دهنده فرصت ها، آسیب ها و بایست های درس پژوهی دسته بندی کرد.آسیب ها و بایست های درس پژوهی دسته بندی کرد.
ارزیابی بعد آموزشی سامانه های الکترونیکی مدیریت یکپارچه مدارس از دیدگاه دانشجویان دکتری تکنولوژی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت بعد آموزشی سامانه های الکترونیکی مدیریت یکپارچه مدارس از دیدگاه متخصصین تکنولوژی آموزشی است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع دکترای تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی تهران به تعداد 60 نفر می باشد. حجم نمونه پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 52 دانشجو است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 25 گویه ای محقق ساخته دارای 5 خرده مقیاس ماژول طرح درس، هدایت تحصیلی و شغلی دانش آموزان، ارتباطات معلمان با دانش آموزان و والدین آنان، دفتر کلاسی هوشمند و تابلو اعلانات هوشمند است. جهت تعیین روایی پرسشنامه از نظرات استادان صاحب نظر و کارشناسان برنامه ریزی درسی و متخصصین تکنولوژی آموزشی و خبرگان در زمینه سامانه های الکترونیکی مدیریت یکپارچه مدارس استفاده شد. و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرنباخ برای خرده مقیاس های ماژول طرح درس، هدایت تحصیلی و شغلی دانش آموزان، ارتباطات معلمان با دانش آموزان و والدین آنان، دفتر کلاسی هوشمند و تابلو اعلانات هوشمند و کل پرسشنامه به ترتیب 72/0، 76/0، 81/0، 79/0، 84/0 و 88/0 بدست آمد، جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وضعیت سامانه های الکترونیکی مدیریت یکپارچه مدارس از لحاظ ماژول طرح درس، هدایت تحصیلی و شغلی دانش آموزان، ارتباطات معلمان با دانش آموزان و والدین آنان، دفتر کلاسی هوشمند و تابلو اعلانات هوشمند در سطح مطلوبی قرار دارد.
نقش ساختار توانمند مدارس و جو روانشناختی محیط کار در خوش بینی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش ساختار توانمندساز مدارس و جو روانشناختی محیط کار بر خوش بینی شغلی معلمان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان شهرستان کوهدشت (345 نفر) می باشد. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران بالغ بر 185 نفر از معلمان (99 نفر معلم مرد و 86 نفر معلم زن) از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه هایی که برای تحقیق حاضر مورد استفاده قرار گرفتند، پرسشنامه خوشبینی شغلی، پرسشنامه ساختار توانمندساز مدارس و پرسشنامه جو روانشناختی بود. بررسی پایایی از طریق آلفای کرونباخ صورت گرفت که میزان پایایی برای پرسشنامه ای ساختار توانمندساز مدارس ، جو روانشناختی محیط کار و خوش بینی شغلی به ترتیب 82/0، 77/0 و 78/0 به دست آمد. روایی نیز به روش روایی صوری و محتوایی از طریق نظرات متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین ساختار توانمندساز مدارس و جو روانشناختی محیط کار با خوش بینی شغلی معلمان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد که ضریب همبستگی چندگانه آن ها به ترتیب برابر با 51/0 و 78/0 به دست آمد. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان داد ساختار توانمندساز مدارس و جو روانشناختی محیط کار نقش معناداری در پیش بینی خوش بینی شغلی معلمان ایفا می کند و ضریب تأثیر استاندارد آن ها به ترتیب برابر با (71/0=β) و (12/0=β) در سطح 05/0 P< دیده شد.
بررسی میزان تاب آوری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان و آموزش تاب آوری در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر در مرحله اول بررسی میزان تاب آوری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان و در مرحله دوم ارائه راهکارهایی به منظور آموزش تاب آوری در برنامه درسی دانشجو معلمان بوده است. روش پژوهش در مرحله اول توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری را کلیه دانشجو معلمان نیمسال آخر دختر و پسر دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان به تعداد 390 نفر شامل 140 دانشجوی پسر و 250 دانشجوی دختر تشکیل می دادند. از این تعداد، 104 دانشجوی پسر و 167 دانشجوی دختر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون با ضریب پایایی 84/0 بود و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونt مستقل انجام گرفت. روش پژوهش در مرحله دوم مروری و کتابخانه ای بود و تحلیل یافته ها به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفت. یافته ها نشان داد میزان تاب آوری در بین دانشجو معلمان دختر و پسر بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بین تاب آوری دانشجو معلمان دختر و پسر تفاوت معنادار آماری وجود دارد، بدین معنی که میزان تاب آوری در دانشجو معلمان دختر بیشتر از دانشجومعلمان پسر می باشد. همچنین با ارائه چند مدل آموزش تاب آوری در جهان، به ارائه راهکارهای مداخله ای در برنامه درسی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان پرداخته شده است.
رابطه ساختاری توانمندسازی با تعهد به تغییر سازمانی معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساختاری بین توانمندسازی معلمان و میزان تعهد آن ها به تغییرات سازمانی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها و دستیابی به اطلاعات و داده ها برای بررسی هدف اشاره شده از روش توصیفی- پیمایشی و به منظور تحلیل داده های حاصل از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن و مرد مدارس پایه ششم ابتدایی و اول متوسطه (پایه هفتم) استان سمنان شامل (309) نفر بودند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، 185 نفر برای نمونه پژوهش انتخاب شدند و «پرسشنامه تعهد به تغییر» هرزکوتیچ و مایر (2002) و پرسشنامه توانمندسازی معلمان رینهارت و شورت (1994) را تکمیل کردند. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ معادل (89/0) برآورد و روایی نیز به روش روایی محتوایی بوده است. تجزیه و تحلیل داده هایِ حاصل از اجرای روش آماری تحلیل عاملی به کمک نرم افزار لیزرل نشان داد: 1) توانمندسازی معلمان و تعهد به تغییر سازمانی آن ها در ابعاد و مؤلفه های مختلف از همبستگی سطح بالایی برخوردار است؛ 3) مؤلفه های توانمندسازی معلمان از قدرت تبیین کنندگی بالایی برای تعهد به تغییر سازمانی معلمان مطالعه شده برخوردارند. توانمندسازی در ابعاد گوناگون و از مسیر اقدامات و راهبردهای سنجیده و برنامه ریزی شده، مسئولیت پذیری، پاسخگویی و انگیزه درونی عملکرد کارآمد و اثربخش را برای معلمان به همراه خواهد داشت.
رابطه زیست آهنگ احساسی، جسمی و فکری با کیفیت تدریس معلمان دوره ابتدایی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه زیست آهنگ احساسی، فکری و جسمی با کیفیت تدریس معلمان دوره ابتدایی شهرستان زنجان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان زنجان بوده که حجم این جامعه به تعداد 1655 نفر و شامل دو گروه معلمان مدارس دولتی و غیردولتی است. نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی- مورگان تعداد 313 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تعیین شد. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه استاندارد 20 سؤالی کیفیت تدریس سراج و نرم افزار راز محاسبه زیست آهنگ بود. روایی ابزار پژوهش با روایی صوری و روایی سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین زیست آهنگ فکری و جسمی با کیفیت تدریس رابطه وجود دارد و به ترتیب چرخه فکری قدرت تبیین بالا، چرخه جسمی قدرت تبیین متوسط و چرخه احساسی، قدرت تبیین ضعیفی داشت. همچنین از دانش زیست آهنگ برای افزایش بهره وری نیروهای انسانی در سازمان ها به خصوص در آموزش وپرورش می توان استفاده کرد.