مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به یک ویژگی ساختاری در فارسی همدانی می پردازیم. در این گویش، جملاتی وجود دارند که نشانه منفی بر روی فعل قرار دارد، اما معنای منطقی جمله منفی نیست. در مطالعات رده شناختی این ساخت را ساخت نفی تهی می نامند. با استفاده از پیکره گفتاری گویش همدانی، نشان داده ایم که این ویژگی در برخی بندهای قید زمان، و نیز برای بیان عمل غیرمنتظره و شکایت و ابراز تاسف در بندهای وابسته قیدی به کار می رود. پس از تعیین جایگاه این ساخت ها در مطالعات رده شناختی، سعی در تبیین وجود این ویژگی پرداخته ایم. ابتدا نشان داده ایم که این ساخت در واقع نوعی وجهیت معرفتی را در فارسی همدانی نشان می دهد، که بر عدم قطعیت، عدم امکان و عدم تمایل از سوی گوینده اشاره دارد. همچنین دلیل وجود این ساخت در فارسی همدانی، و نبود آن در فارسی گفتاری (تهرانی)، در این نکته نهفته است که گویش همدانی، این ویژگی را در تماس با زبان ترکی قرض گرفته است.
بررسی ده سند از اسناد پهلوی ساسانی بایگانی طبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به ده سند از اسناد تازه یافت شده بایگانی طبرستان - مربوط به قرن های اول و دوم هجری (قرن ۸م.) - که به خط پهلوی کتابی و بر روی پوست یا پارچه نوشته شده اند، پرداخته شده است. این اسناد نخستین اسناد اصیل از روندهای حقوقی است که تأیید می کنند قوانین حقوقی ساسانیان همچنان در برخی از مناطق ایرانشهر در دوره ایران اسلامی در دو قرن نخست هجری اعمال می شده اند؛ ضمن اینکه داده های بسیار بااهمیتی از زندگی روزمره و اجتماعی مردم آن روزگار و نیز روند حقوقی به دست می دهند؛ نیز اثبات می کنند در دو قرن آغازین پس از ورود اعراب به ایران، همچنان تداوم زبان و سنت نوشتن پهلوی، به عنوان زبان رسمی و معیار دوره ساسانی، در این منطقه حفظ شده و چنان که برخی می اندیشند، دو قرن سکوت و سکون بر حیات فرهنگی این سرزمین حاکم نبوده است. محتوای نامه ها حاکی از آن است که این اسناد صورت جلسه های دادگاه و مربوط به حل منازعات افرادی از ده *اسپگرد از تسوک دل دلان است که می توان روند پیگیری و واژه های حقوقی آ ن ها را در چهارچوب قوانین ساسانیان در مقایسه با متون حقوقی همچون مادیان هزار دادستان بررسی کرد.
تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و ارتباطی بر تنوعات نحوی و واژگانی زبان هورامی (گویش پاوه) از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی تنوع گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، تنوعات نحوی و واژگانی زبان کردی هورامی (گویش پاوه) از منظر زبان شناسی اجتماعی تنوع گرا را مورد بررسی قرارداده است. بدین منظور، پس از بررسی مطالعات انجام شده تاکنون، چهار مؤلفه عوامل فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و ارتباطی به عنوان متغیرهای اثرگذار بر تنوعات نحوی و واژگانی شناسایی شدند و پرسش نامه ای برای آن ها تدوین و در بین گویشوران توزیع شد. داده های حاصل از این پرسش نامه ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مؤلفه ها به طور معناداری در ساخت عوامل اثرگذار بر تنوعات واژگانی و نحوی نقش ایفا می کنند. در پایان به منظور رتبه بندی مؤلفه های اثرگذار بر تنوعات واژگانی و نحوی از آزمون فریدمن استفاده شد. براساس نتایج آزمون فریدمن مشخص شد که به ترتیب مؤلفه عوامل اجتماعی با میانگین رتبه 37/3، عوامل خانوادگی با میانگین رتبه 16/3 و مؤلفه عوامل ارتباطی با میانگین رتبه 46/2 به عنوان مهم ترین مؤلفه ها در عوامل اثرگذار بر تنوعات واژگانی و نحوی نقش ایفا می کنند.
نگاه تعاملی به ویژگی های نوایی اصوات و گفتمان نماها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله براساس آموزه های جامعه شناسی زبان تعاملی به ویژگی های نوایی اصوات و گفتمان نماها در مکالمات فارسی پرداخته می شود. معنای تعاملی از لحن صدا تأثیر می پذیرد. بنابراین مطالعه ویژگی های نوایی عناصر زبانی و از آن جمله گفتمان نماها و اصوات برای تفسیر کاربردشناختی مکالمه ضروری است. برای این منظور داده هایی از درام اجتماعی «کوچه بی نام» گردآوری شده اند تا داده ها بیشترین نزدیکی را به گفتار روزمره داشته باشند. دیالوگ ها با به کارگیری الفبای آوایی آمریکای شمالی آوانویسی و با نمادهای جفرسونی تحلیل شده اند. در مورد اصوات شاهد دیرش، سرعت کم و زیروبمی بالا با هدف تأکید بر کارکردهای مختلف این ابزار زبانی هستیم. در رابطه با گفتمان نماها نیز شاهد سرعت در تولید، عدم تأکید بر خود گفتمان نما و شدت کم هستیم که خود گویای حذف نقش معنایی آنها و تغییر در راستای دستوری شدگی و کارکرد کاربردشناختی است.
بررسی چند وجه نمایی در اثر نمایشی در چارچوب دیدگاه «دستور انتقالی»: مطالعه موردی فیلم رهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب دیدگاه «دستور انتقالی» به بررسی چندوجه نمایی در فیلم رهایی می پردازد. با توجه به چارچوب مورد نظر که از سوی کوپ و کالانتزیس (2020) مطرح شده است، معنی از طریق صورت های مختلفی ارائه می شود. بر این اساس، در هر اثر هنری، صورت های محدودی برای ارائه معنی وجود دارد. در فیلم، بیشتر این صورت ها، اعم از تصویر، متن، صدا، بدن، شیء، فضا، و گفتار به کار گرفته می شوند. در این پژوهش با هدف تعیین چگونگی انتقال معانی ارائه شده در یک نمونه فیلم، به جمع آوری صورت ها و بررسی نقش های معنایی هریک از آن ها اعم از «ارجاع»، «کنشگری»، «ساخت»، «بافت»، و «هدف» پرداخته شد. با توجه به دیدگاه دستور انتقالی، معنی اصلی ای که در فیلم رهایی توسط صورت های مختلف به بیننده انتقال می یابد، «حضور و غیاب رهایی» است. در این فیلم، بیشترین صورت های کاربردی برای انتقال معنی، «تصویر» و «بدن»، و پس از آن «گفتار» و «شیء» هستند و تنها در یک مورد برای انتقال معنی از «متن» استفاده شده است. افزون بر این، ساخت، ارجاع، کنشگری، و بافت برای هدفی مشخص، یعنی انتقال مفهومِ «به دام افتادن» و به دنبال آن انتقال معنی «رهایی» به کار گرفته شده اند.
معنی شناسی جدول کلمات متقاطع: مروری بر الگوهای تعریف واژه ها در جدول های فارسی از دیدگاه معنی شناسی واژگانی ساخت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان سرگرمی های پنج گانه موجود در فرهنگ بشری (سرگرمی های زبانی، تصویری، منطقی، عددی و بازی کردنی) جدول کلمات متقاطع موقعیتی ویژه دارد، چرا که هم تفریحی جهانی است و هم منطقه ای. وجه جهانی این سرگرمی را می توان با نگاهی به مطبوعات جهان دریافت؛ تقریباً روزنامه پرفروش و کثیرالانتشاری در جهان وجود ندارد که فاقد جدول باشد. وجه منطقه ای این سرگرمی نیز به این اعتبار قابل طرح است که بر مبنای زبان های خاص و بازی با امکانات زبانی به طور عام شکل گرفته است و از این رو، بر اساس الگوهای زبانی و فرهنگی طراحان و حل کنندگانش تعریف می شود. پرسش این مقاله چگونگی تعریف لغات مختلف در جدول های کلمات متقاطع فارسی و الگوهای خاص این تعریف هاست تا از این رهگذر به الگویی دست یابد که در این مقاله از آن تحت عنوان «معنی شناسی جدول کلمات متقاطع» یاد می شود. جامعه آماری مشتمل است بر جدول های کلمات متقاطع که در یک دوره یک ماهه از روزنامه ایران استخراج شده اند. چارچوب نظریِ معنی شناسی واژگانی ساخت گرا برای تحلیل داده ها به کار گرفته شده است تا با طبقه بندی شیوه های معنی کردن واژه ها الگوی توضیح نویسی برای مداخل جدول های فارسی معرفی و دسته بندی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهند که عواملی چون هم نویسگی و ویژگی های نگارشی زبان فارسی در طراحی این جدول ها از نقشی اساسی و تعیین کننده برخوردارند. همچنین، تعریف های مبتنی بر باورهای اجتماعی، باهم آیی ها، ارائه بخشی از کلمه، واژه های غیرفارسی، نام آواها، صورت های فارسی گفتاری، بخشی از اصطلاح، ضرب المثل یا فعل و نیز، واژه های کودکانه هم می توانند در عرصه «معنی شناسی جدولی» حضور داشته باشند. افزون بر موارد پیش گفته، شیوه های ابتکاری معنی کردن واژه ها در کنار شوخی های زبانی و بازی های نوشتاری در ترتیب و توالی حروف در جدول، از دیگر مواردی هستند که در این پژوهش بررسی شده است به گونه ای که تفاوت های سبکی در تعریف مدخل های واژگانی فرهنگ لغات و خانه های جدول کلمات متقاطع مشخص شده است. دستاورد این تحقیق شفاف سازی طرح الگوی سامان دهی جدول های عادی و ویژه در فارسی دست کم بر مبنای پیکره تحقیق است که می تواند تلویحاتی کاربردی برای آموزش زبان فارسی نیز در بر داشته باشد.
بررسی مطالعات درکی و بیانی در نظام آوایی زبان فارسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روان شناسی زبان از میان رشته ای های جدید زبان شناسی است که یکی از پرسش های کلیدی مطرح در آن، چگونگی درک و بیان و اکتساب زبان است. به دلیل متفاوت بودن ویژگی های زبان ها، لازم است مطالعات روان شناسی زبان به صورت زبان ویژه بررسی شوند. هدف از این مطالعه بررسی جامع و نظام مند مطالعات روان شناسی زبان در سطح نظام آوایی زبان فارسی است، لذا مطالعات مرتبط با حوزه آواشناسی و واج شناسی زبان فارسی (درک، بیان و اکتساب آواها) مورد بررسی قرار می گیرند. با بررسی و تحلیل مطالعات انجام شده، می توان ضمن طبقه بندی و تحلیل یافته های حاصل از پژوهش ها، خلأهای پژوهشی را آشکار کرد.برای انجام این پژوهش، کلیه مقالات نمایه شده در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال علوم انسانی، نورمگز و مگیران و مجموعه مقالات همایش های روان شناسی زبان با کلیدواژه های مرتبط جستجو و آن دسته از این مطالعات که نتایج آنها در تبیین سؤالات مطرح در روان شناسی زبان کاربرد داشت، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند.براساس مطالعه حاضر، شش حوزه اصلی پژوهش در حیطه آواشناسی زبان فارسی با رویکرد روان شناسی زبان عبارتند از واک داری، فضای واکه ای، نوای گفتار، هماهنگی آوایی، رشد آواهای زبان و خطاهای گفتاری. بیشترین پژوهش ها مربوط به ویژگی های زبرزنجیری (آهنگ و زیروبمی و تکیه)، هماهنگی میان آواها و تمایز میان واک داری و بی واکی است و کمترین پژوهش ها مربوط به حوزه رشد آواها و فضای واکه ای است. مطالعات انجام شده در موضوعاتی مانند رشد آواها و خطاهای گفتاری و هماهنگی میان آواها تنها در حوزه بیانی انجام شده است و در زبان فارسی هیچ مطالعه ای در حوزه های درکی مرتبط با آنها یافت نشد.در بررسی مطالعات واج شناختی از منظر روان شناسی زبان نتایج نشان داد پژوهش های مختلفی در ارتباط با رشد واج ها و فرایندهای واجی، واج آرایی زبان فارسی و درک ناخودآگاه آن توسط گویشوران زبان، ادراک مقوله ای و در نهایت آگاهی واج شناختی انجام شده که در بخش بحث آورده شده است؛ اما متأسفانه هیچ مطالعه ای درباره درک آواهای زبان (مادری یا سایر زبان ها) در بدو تولد یافت نشد. بیشتر مطالعات در حوزه فرایندهای واجی و کمترین مطالعه در حوزه ادراک مقوله ای بوده است. در اکثر مطالعات به ویژه مطالعات مربوط به فرایندهای واجی و رشد بیان واج در کودکان، از روش مشاهده ای استفاده شده است اما متأسفانه جزئیات لازم برای انجام این نوع پژوهش یا در نظر گرفته نشده یا ثبت نشده است. در متن مقاله به این جزئیات ضروری اشاره شده است.
پازند، زبان یا خط؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون پازند بخشی از میراث فکری کیش زردشتی است که فارغ از محتوای اغلب نیایشی و آیینی آنها، معمایی در تاریخ زبان فارسی است. آنچه را به نام پازند می شناسیم، پاره ای از متن های فارسی میانه هستند که حدود سده 12م از خط مبهم پهلوی به خط روشن و آوایی اوستا نقل شده اند. پازندنویسی تا سده 19م در ایران و هند ادامه داشته است و پیکره ای پدید آمده است که به اعتبار برخی قرائت ها ویژگی دوره نو زبان فارسی را گرفته است. اما هم پازندنویسان و هم کاربران آثار آنها بر این باور بودند که متنی از دوره میانه را ارائه کرده اند.همواره بر سر این موضوع که تغییر خط منجر به تغییر زبان شده یا نه، بحث بوده است و دلایلی می توان ذکر کرد. در گفتار پیش رو کوشش شده تا با بررسی هشت نمونه متن از دوره های مختلف پازندنویسی در ایران و هند، به این پرسش پاسخ داده شود که آیا در فرایند پازندنویسی دامنه تغییرات زبانی به اندازه ای بوده که به وجود زبان مستقلی قائل باشیم؟
کاربرد پیکره های موازی برای تفکیک معنایی/مفهومی در ترجمه و فرهنگ نگاری دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه راه کاری عملی و پیکره بنیاد برای تفکیک معنایی واژه ها و یافتن معادل های مناسب برای آنها با رویکرد«متن شناسی مقابله ای» هارتمن (1980) و استفاده از پیکره های دوزبانه نخست در فرایند ترجمه و سپس در تدوین فرهنگ های دوزبانه است. این تحقیق می کوشد مطمئن ترین روش را برای یافتن بهترین معادل ها در بافت های زبانی مختلف ارائه دهد. بدین منظور، پژوهشگران به ترتیب از دو پیکره دوزبانه یا موازی میزان و تهران که جامع ترین و مناسب ترین پیکره های موجود بودند بهره گرفتند. نگارندگان نخست،تعداد 100 واژه را از پربسامدترینواژه های قاموسی دو پیکره که دارای تعدّد معنایی مناسبی بوده یا به اصطلاح چندمعنا بودند با استفاده از ابزار تحلیل پیکره Wordsmith استخراج کرده و آنها را در پیکره انگلیسی جستجو کردند و جمله های شاهد را با ترجمه فارسی تراز شده آنها مقابله کردند تا معانی فارسی به کار رفته را برای این واژه ها در پیکره فارسیگرد آوری و فهرست کنند. سپس معانی یافته شده با معادل های آنها در فرهنگ انگلیسی به فارسی هزاره مقایسه شد تا مشخّص شود کدامیک از این دو منبع (پیکره موازی یا فرهنگ دوزبانه) معادل های گسترده تر و کامل تری را با توجّه به بافت زبانی در اختیار مترجم قرار می دهد.نتایج نشان داد که این پیکره های دوزبانه که از بزرگی و گستردگی چندانی هم برخوردار نیستند، در قیاس با فرهنگ بررسی شده در بیشتر موارد معانی متفاوت، متنوع و گاه بیشتری را در اختیار مترجمان و فرهنگ نویسان قرار می دهند.
نمود در زبان پشتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان پشتو از لحاظ رده شناسی از زبان های (فاعل _ مفعول_ فعل) یا (SOV) است و از جمله زبان های پس اضافه ای به شمار می رود. این زبان در بندهای مستقل، همپایه و وابسته ترتیب واژگانی (فاعل_ مفعول_ فعل) دارد. زبان پشتو در کشورهای افغانستان، پاکستان و حتی در هندوستان صحبت می شود و زبان رسمی و ملّی گویشوران افغانستان است. هدف پژوهش حاضر، ارائه تحلیلی از نظام نمود در زبان پشتو است. روش اتخاذ شده در این مقاله مبتنی بر نظریه دوبخشی اسمیت (1997) است. در این راستا برای واکاوی انواع نمودهای موقعیتی در زبان پشتو پیکره وسیعی از افعال ساده و مرکب بررسی خواهد شد. پرسش های اصلی پژوهش به دنبال این هستند که نمود در زبان پشتو چگونه بازنمایی می شود و چه ویژگی های دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج گونه از نمودهای موقعیتی در این زبان وجود دارند که هم نشانگر رخدادهای بیرونی و هم تابع محاسبات نحوی هستند. زبان پشتو در زمان های حال و گذشته نمود تام و ناقص دارد. نمود، که در زبان پشتو «aṛx» گفته می شود زمان درونی فعل است و مطلق بودن یا استمرار فعل را نشان می دهد. نمود در زبان پشتو با وندهایی که پس از فعل می آید، همچنین با تغییر جایگاه تکیه بازنمایی می شود.
چند معنایی واژه های مرکب مختوم به ستاک حال پوش در زبان فارسی: رویکرد صرف ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی واژه های مرکب مختوم به ستاک حال پوش در زبان فارسی در چارچوب نظریه صرف ساخت (بوی 2010 و 2015) است. در این راستا طرح واره ها و زیرطرح واره های ساختی ناظر بر واژه های مختوم به پوش شناسایی و تحلیل گردید، شبکه چندمعنایی آن ها ترسیم شد و تنوعات معنایی آن ها تبیین گردید. داده های پژوهش از منابع مختلفی شامل فرهنگ دهخدا، فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381)، فرهنگ فارسی زانسو (کشانی، 1372) و فرهنگ املایی خط فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1391) استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند ستاک حال پوش می تواند با واژه هایی از مقوله های دستوری شامل اسم، صفت و قید ترکیب شود. در این ترکیب ها، پوش می تواند ستاک حال دو فعل متفاوت پوشیدن و دیگری صورت سببی آن یعنی پوشاندن باشد. واژه های مرکب ساخته شده با ستاک حال پوش، به معنای پوشیدن در دو مقوله معنایی کنشگر و ویژگی (انسان، جاندار غیرانسان، چیز و مکان) قرار می گیرند. واژه های مرکب ساخته شده با ستاک حال پوش، به معنای پوشاندن در سه مقوله معنایی کنشگر، ویژگی (انسان، چیز و مکان) و ابزار قرار می گیرند. نتایج بررسی ها همچنین نشان می دهند که چندمعنایی واژه های مختوم به ستاک حال پوش ناشی از 4 عامل مختلف است. عامل اول دووجهی بودن ستاک پوش (از مصدرهای دو فعل مجزای پوشیدن و پوشاندن( است. دومین عامل بسط استعاری معنای پوشاندن است که در برخی واژه ها معادل با پنهان ساختن و افشا نکردن است و نه پوشاندن فیزیکی. سومین عامل حذف موصوف است که موجب می شود صفت همراه آن به اسم تبدیل شود. عامل چهارم وام گیری است که در بسیاری از واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی دیده می شود.
بررسی ساخت های همپایه تقابلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا امکانات زبان فارسی برای بیان ساخت های همپایه تقابلی را مورد بررسی قرار دهد. زبان فارسی علاوه بر استفاده از همجواری، از همپایه سازها نیز برای نشان دادن همپایگی تقابلی استفاده می کند که عواملی همچون مقوله دستوری، کاربردشناسی و معنایی در انتخاب نوع همپایه سازها مؤثر هستند. عموماً وقتی که تأکیدی بر روی همپایه ساز تقابلی نیست یا نوع ارتباط بین دو پایه از طریق مراجعه به بافت قابل تأویل است از همجواری استفاده می شود. در صورت استفاده از همپایه ساز، زبان فارسی از سه نوع آن بهره می برد که عبارتند از: بسیط، مرکب و گسسته (دوتایی). هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن همپایه سازهای تقابلی فارسی، تعیین جایگاه آنها و بررسی حساسیت همپایه سازهای تقابلی فارسی به مقوله پایه ها است. داده های این پژوهش مشتمل بر ۹۰ جمله است که از گویشوران بومی یا موتور جستجوگر گوگل جمع آوری شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: اکثر همپایه سازهای تقابلی زبان فارسی به مقوله پایه ها حساس هستند و بیشتر آن ها با بندها به کار می روند. در بین این همپایه سازها تعدادی می توانند علاوه بر بیان همپایگی تقابلی، دیگر انواع همپایگی را نیز بیان کنند. دیگر نکته قابل توجه درباره همپایگی در زبان فارسی استفاده این زبان از «و»، «که» و «هم» به صورت هم زمان به عنوان همپایه سازهای عطفی، تقابلی، علّی و انفصالی است. به لحاظ جایگاه همپایه سازها زبان فارسی جزو معدود زبان هایی است که همپایه ساز می تواند در اول یا آخر بند به کار رود [co- A][B]) و [A][B-co]).
معرفی کتاب ها
فرهنگ زبان آموز پیشرفته فارسی. سید مصطفی عاصی، تهران: سمت، 1396، 896 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متیوز (2005: 207) فرهنگ نگاری را شاخه ای از زبان شناسی می داند که به تدوین فرهنگ ها با کاربرد عملی و اهداف مشخص می پردازد. هارتمن (1996: 225) فرهنگ نگاری را یکی از جوان ترین حوزه ها در «هنرهای زبان» یا «علوم زبان» می داند. وی (1996) به نقل از کاوی (1990) می گوید: «فرهنگ نگاری که می توان آن را «نظریه و کاربست» واژگان شناسی تعریف کرد به تدوین کاربرد، به خصوص کاربرد واژه ها درکتاب های مرجع و به ویژه در قالب فرهنگ هایی که به صورت الفبایی مرتب شده اند، می پردازد. با وجوداین، فرهنگ نگاری کاری فراتر از این است». از تعریف فوق دو جنبه عمده فرهنگ نگاری قابل تشخیص است: 1) فرهنگ نگاری به عنوان یک عمل و کاربست که همان فرهنگ نویسی است، 2) فرهنگ نگاری به عنوان نظریه که دربرگیرنده پژوهش در این زمینه است.دو گرایش در سال های اخیر فرهنگ نگاری را متحول کرده است: یکی فناوری اطلاعات و دیگری نقطه نظر کاربر. امروزه ارائه هیچ طرح فرهنگ نگاری بدون اندک تحقیقی از بازار و بازخورد نظر کاربران امکان پذیر نیست. فناوری اطلاعات بسیاری از «بیگاری های شاق» را از فرهنگ نگار گرفته است!فرهنگی که در این نوشتار به معرفی آن می پردازیم فرهنگ زبان آموز پیشرفته فارسی است. این فرهنگ 896 صفحه بوده که 31 صفحه آن شامل مقدمه است. کتاب در چاپ اول با جلد گالینگور و در 500 نسخه چاپ شده و به دو صورت کاغذی و الکترونیک در دسترس است (نسخه الکترونیک کتاب از طریق اپلیکیشن سمتا قابل دسترسی است).
نگاهی به کتاب فرهنگ های فارسی فرهنگ های فارسی، علی اشرف صادقی، انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری نشر سخن، 1400.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان به مثابه موجودی زنده که در بستر زمان حیات دارد از اجزایی تشکیل شده است. یکی از مهم ترین اجزای زبان واژگان آن هستند. یک واژه در برهه ای از زمان متولد می شود، مدتی کوتاه یا طولانی در قالب زبان می زید و سپس از دایره واژگان زنده زبان خارج می شود. واژه ای که از نوشته ها و محاوره های یک زبان کنار گذاشته می شود رفته رفته برای مردم عادی ناآشنا می گردد اما برای پژوهشگر زبان هر واژه ای که در طول تاریخ یک زبان وجود داشته ارزش پژوهشی خود را دارد، حتی اگر دیگر کاربردی نداشته باشد. یکی از منابعی که واژگان هر دوره را در خود حفظ می کند فرهنگ های واژگانی یا فرهنگ های لغت هستند. سامعی در تعریف فرهنگ های واژگانی می گوید: «فرهنگ مجموعه ای از واژگان یک زبان است به همراه اطلاعاتی درباره هریک از آن ها. این مجموعه می تواند داعیه دربرگیری تمام واژگان یک زبان را داشته باشد، و یا به انتخابی از میان واژگان دست زند و تنها به بخش خاصی از واژه های آن زبان محدود شود. در کار تهیه فرهنگ عمومی فرهنگ نویس می تواند میان دو قطب نوسان کند: جست وجوی بیشترین حد ممکن واژه هایی که در گفتار و نوشتار اهل آن زبان وجود دارد، و یا ثبت کمترین حد ممکن واژه های بسیار متداول که برای ایجاد ارتباط ضروری هستند و میان تمام گویندگان یک گونه زبانی مشترک اند» (سامعی، 1398: 3).
نقد کتاب کتیبه های پهلوی ساسانی عصر خسرو انوشیروان در دربند قفقاز (داغستان)، سیروس نصراله زاده، انتشارات فروهر، چاپ اول: ۱۴۰۲، 117 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب حاضر تک نگاری ای است دربارهٔ ۳۵ کتیبهٔ فارسی میانهٔ ساسانی به خط پهلوی که بر سد دفاعی «دربند» در جمهوری داغستان کنونی نگاشته شده است. همانطور که در مقدمهٔ کتاب (ص ۷) تصریح شده است، عمدهٔ مطالب این کتاب پیش تر در کتاب ارزشمند دیگری از نویسنده، یعنی کتیبه های خصوصی فارسی میانه ساسانی و پساساسانی طرح شده است (ر.ک نصراله زاده ۱۳۹۸، ۱/ ۱۹۹-۲۲۸)[1]؛ بااین حال، چاپ آن مطالب به صورت کتابی مستقل ضروری بوده است، هم به دلیل کم یاب شدنِ کتابِ کتیبه های خصوصی و مهم تر از آن، به دلیل ضرورت چاپ چنین اثری در برههٔ کنونی که هویت ایرانی مورد هجمه های بسیار قرار گرفته است. گفتنی است که کتابِ حاضر افزون بر کتیبه هایی که در کتیبه های خصوصی از «دربند» معرفی شده، به خوانش و تحلیل سه کتیبهٔ دیگر نیز پرداخته است (یعنی کتیبه های ۳۳-۳۵؛ ص ۸۹-۹۶).