رضا پیش قدم

رضا پیش قدم

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: استاد آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۵ مورد.
۲۱.

معرفی «زباهیجان» به عنوان حلقه مفقوده قوم نگاری ارتباط: مکمل الگوی SPEAKING هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قوم شناسی ارتباط الگوی SPEAKINGهایمز زباهیجان فرهنگی E-SPEAKING قبض و بسط گفتمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۳۷۳
الگوی SPEAKING هایمز (1967) ، یکی از الگوهای مرتبط با نظریه قوم شناسی ارتباط است که عوامل مؤثر در تعامل میان افراد را 8 مؤلفه موقعیت/صحنه، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان درنظر می گیرد و معتقد است با بررسی این عوامل می توان تصویر جامعی راجع به فرهنگ و تفکر افراد یک جامعه به دست آورد. باتوجه به اینکه در تعاملات روزمره و فرهنگ یک جامعه واژگان و عبارات زبانی دارای بار هیجانی مثبت و منفی هستند و این هیجانات در تفسیر فرهنگی مؤثر هستند و ازآنجاکه رابطه مستقیمی میان جهان واژه، جهان مغز و جهان بیرون وجود دارد، به نظر می رسد این الگو با افزودن بُعد هیجان به E-SPEAKING تغییر یابد و تصویر دقیق تری ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطه میان زبان، فرهنگ و هیجان واژگان، مفهوم «زباهیجان فرهنگی» را با تحلیل قطعه زبانی «نازکردن» و واژگان مرتبط با آن معرفی کرده و با توجه به قبض و بسط گفتمانی، قوم نگاری ارتباط را به قوم نگاری هیجانی ارتباط بسط می دهند. از این منظر می توان گفت افراد نسبت به واژه ناز دارای درجه هیجانی متفاوتی هستند که با این هیجانات می توانند قبض و بسط گفتمانی ایجاد کنند و چشم انداز مکالمه خود را تغییر دهند. درنظرگرفتن زباهیجان های فرهنگی شکاف میان مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی را کمرنگ می کند و سبب می شود با نگاهی سیستمی و کل نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله کردن و تقطیع فرهنگ و هیجان جلوگیری شود.
۲۲.

معرفی مفهوم زباهنگ آموزشی: موردی از برچسب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ آموزش زباهنگ زباهنگ آموزشی الگوی SPEAKING هایمز برچسب زنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
تعامل افرادی مانند مدیران، معلمان، والدین و دانش آموزان با یکدیگر نقش مهمی در ارتقای اهداف عالی آموزش ایفا می کند. فرهنگ تعلیم و تربیت در محیط آموزشی وابسته به چگونگی استفاده از زبان مورد استفاده توسط متولیان آموزشی در تعامل با دانش آموزان می باشد که در شکل دهی و تغییر باورهای آنان حائز اهمیت است. بنابراین، با بررسی و شناسایی زباهنگ (زبان + فرهنگ) های آموزشی می توان به فرهنگ غالب در این محیطها پی برد. این پژوهش از نوع توصیفی و کیفی است و بر آن است تا با فرهنگ کاوی زبان متولیان آموزشی در محیط آموزشی و کلاسهای درسی از نظام فکری و فرهنگی آنان در برخورد با دانش آموزان آگاه شود و تفکرات و دیدگاه آنان را در قالب بازخوردهایی که می دهند، ارزیابی کند. بنابراین، نگارندگان به منظور ارزیابی زباهنگهای آموزشی، 400 گفتمان طبیعی 23 مدیر، 52 معلم، 100 دانش آموز و 100 نفر از والدین این دانش آموزان را از طریق بررسی زباهنگ برچسب زنی و در پرتو الگوی SPEAKING هایمز (1967) مدنظر قرار داده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد این زباهنگها با اهدافی مانند تعریف و تمجید، سرزنش و تحقیر، نصیحت، ایجاد انگیزه مثبت، تأمین خواسته، حفظ قدرت و سلطه، تهدید و ایجاد ترس در دانش آموز استفاده می شوند و نشان دهنده فرهنگ غیرمستقیم گویی، جمع گرایی، شرم محوری، کل نگری و اغراق افزوده ایرانیان می باشند. با آگاه کردن متولیان آموزشی نسبت به تأثیرات این زباهنگها می توان در جهت مهندسی گفتمان آنان در ارائه بازخورد مناسب به دانش آموزان گام برداشته و شاهد ارتقای کیفیت یادگیری بود.
۲۳.

دیدگاه دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی به مهارت های کار تیمی در کلاس آموزش زیرنویس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش ترجمه دیداری شنیداری ترجمه زیرنویس کار تیمی دیدگاه دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۱ تعداد دانلود : ۳۱۴
این مقاله به بررسی کلاس آموزش ترجمه دیداری شنیداری و تأثیر دوره آموزش زیرنویس فیلم، سریال و برنامه مستند بر دیدگاه دانشجویان به مهارت های کار تیمی می پردازد. با توجه به زمان بندی محدود پروژه های زیرنویس و همچنین، ویژگی های زبانی و فنی مختلف مورد نیاز برای انجام آن ها، نقش کار تیمی در این تخصص در نهادهای رسمی و حتی گروه های غیررسمی فعالِ ساخت زیرنویس بسیار برجسته است. با هدف بررسی وضعیت موجود و ارتباط آموزش زیرنویس با ارتقای دیدگاه دانشجویان نسبت به مهارت های کار تیمی در فضای آموزشی دانشگاهی ایران، 167 دانشجوی زن و مرد مترجمی زبان انگلیسی انتخاب شدند و در یک دوره زمانی پنج ماهه در 6 کلاس آموزش زیرنویس مهارت های ترجمه و ساخت زیرنویس به صورت گروهی شرکت کردند. بر اساس روش پژوهش شبه تجربی و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون این تحقیق، دیدگاه این دانشجویان در زمینه مهارت های کار گروهی در پیش از شروع دوره و پس از انجام سه پروژه ترجمه برگرفته از بازار کار و ساخت زیرنویس برای سه برنامه مستند بررسی و تحلیل شد. روایی و پایایی آزمون سنجش دیدگاه دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی در مورد مهارت های کار تیمی طراحی شده از سوی محققان، نشان داد این آزمون دارای اعتبار مناسبی است، و می تواند در سایر پژوهش های مشابه استفاده شود.
۲۴.

معرفی الگوی «زبامغز» و بررسی نقش آن در برقراری ارتباط مؤثر: گامی فراتر از توانش ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانش ارتباطی توانش درمان زبانی زبامغز زبافکر زباهیجان زباهنگ زباحواس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۳۳۸
مکالمه و برقراری ارتباط مؤثر، نوعی فرایند اجتماعی است که توسط زنجیره های واژگانی و زبانی نمود پیدا می کند. در واقع سخن را می توان نوعی واسطه ارتباطی به شمار آورد که به دانش زبانی و توانش سخنگو بستگی دارد؛ اما چنانچه هدف غایی مکالمه برقراری ارتباط مؤثر باشد، باید فراتر از رسیدن به قصد و نیات شخصی گوینده گام برداشت. در پژوهش حاضر نگارندگان با در نظر گرفتن مفهوم «پساتأثیر» در گامی فراتر از توانش ارتباطی، براساس ساختار مغز و کارکردهای مربوط به لوب ها، الگویی به نام «زبامغز» را معرفی می کنند که افزون بر ساختار واژگانی، به بررسی نقش تفکر، هیجانات، حواس و فرهنگ در ارتباطات می پردازد. این الگو، زبان را ابزاری برای تغییر رفتار و رشد می داند و براساس ساختار مغز و زبان (زبامغز)، چهار مفهوم زبافکر (شناخت و تفکر در زبان)، زباهیجان (هیجان در زبان)، زباهنگ (فرهنگ در زبان) و زباحواس (حواس در زبان) را مطرح می کند. براساس الگوی زبامغز می توان کارکردهای کلان مغز را در زبان جستجو کرد و تصویر متفاوت و منسجمی از زبان ارائه داد که در برقراری روابط مؤثر با دیگران تسهیل گر است. از این منظر در مکالمه، افزون بر زبان خودخواه، زبان دگرخواه نیز باید مدنظر قرار گیرد و افراد باید افزون بر توانش ارتباطی به توانش درمان زبانی (زبان برای زندگی بهتر) نیز توجه کنند.
۲۵.

معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی و بررسی رابطه آن با نگرش فردی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هَیجامَد نگرش انگیزش غوطه وری الگوی نیمرخ هَیَجامَدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۹۹
مقدمه: افراد به میزانی که با یک پدیده مواجه می شوند و بسته به میزان حواسی که در این مواجهه درگیر می شود، می توانند شناخت و ادراک متفاوتی نسبت به یک پدیده داشته باشند که در مفهوم سازی و نوع نگرش آنان حائز اهمیت است. روش: نگارندگان با درنظرگرفتن مفهوم هَیَجامد، به معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی در دو سطح فردی و اجتماعی پرداخته اند. میزان هیجان و بسامد وقوع یک پدیده، محرکی برای تولید انگیزش در فرد یا گروهی از افراد جامعه محسوب می شود که انگیزش حسّی هیجانی نامیده شده است. براین اساس، هَیَجامَد به انواع «هَیَجامَد هیجانی»، «هَیَجامَد حسّی » و هَیَجامَد حسّی هیجانی» تقسیم شده است که افراد بسته به میزان هیجان و حس درگیرشده آنان نسبت به میزان مواجه می توانند انگیزش و غوطه وری متفاوتی داشته باشند و این امر منجر به ایجاد نگرش متفاوت در سطوح فردی و اجتماعی می شود. یافته ها: نتایج نشان می دهد هنگامی که فرد هیجان بیشتری را نسبت به بسامد ،تجربه می کند هیجان تولیدشده به اندازه ای تأثیرگذار است که ممکن است فرد را از سطح برون آگاهی اطلاعاتی به سمت درون آگاهی سوق دهد و درنتیجه غوطه وری او افزایش یافته و انگیزش بالایی پیدا می کند که نگرش مثبتی را به دنبال دارد. چنانچه این هیجان در اثر تکرار بسامد از نوع منفی یا خنثی باشد ممکن است به اجتناب شدید و بی انگیزگی در انجام عمل منجر شود و میزان غوطه وری کمتر به همراه نگرشی منفی را به دنبال داشته باشد. نتیجه گیری: در حالت استاندارد بهتر است که تجربه بسامدی و هیجانی فرد با یکدیگر برابر باشد. درچنین شرایطی میزان انگیزش و غوطه وری نیز متعادل خواهد بود و فرد نگرشی همخوان را در سه سطح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی فارغ از هیجانات شدید تجربه خواهد کرد. افزون براین، می توان گفت تجربه حسی هیجانی افراد در سطوح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی می تواند متفاوت باشد و نوع نگرش اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی می توانند بر نگرش فردی تأثیرگذار باشند.
۲۶.

بررسی و آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی وابسته به وزارت عتف و دانشگاه های ایران و نیازسنجی زبانی ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی نیازسنجی زبانی مؤلفه های فرهنگی-بومی وزارت عتف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۲۹۲
پژوهش پیش رو در تلاش است که با نیازسنجی مخاطبان (دانش آموختگان و دانشجویان مقطع دکتری) به بررسی و آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی وابسته به وزارت عتف و دانشگاه های ایران بپردازد و پس از آن آزمونی استاندارد و یکسان را به عنوان آزمونی واحد پیشنهاد دهد. بدین منظور پس از موضوع بندی پاسخ های کیفی که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 نفر اعضای هیأت علمی ( 19 زن و 11مرد) و 35 نفر دانش آموختگان و دانشجویان مقطع دکتری (13 زن و 22 مرد) از شهرها و رشته های گوناگون در دانشگاه های سراسر ایران گرفته شد، پرسشنامه ای محقق ساخته تدوین شد و به جهت اعتباریابی پرسشنامه طراحی شده ابتدا از 200 نفر دانش آموخته یا دانشجوی مقطع دکتری (117 مرد و 83 زن) دانشگاه های سراسر ایران از رشته های گوناگون (نمونه در دسترس) خواسته شد به پرسشنامه پاسخ دهند و پس از آن نیز 442 نفر (223 مرد و 219 زن) شامل دانش آموخته دکتری (57 نفر)، دانشجوی دکتری (320 نفر) و عضو هیأت علمی (65 نفر) به پرسشنامه اعتباریابی شده پاسخ دادند. بنابراین جامعه آماری در مجموع 642 نفر بوده است که نظر خود را در مورد آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی به لحاظ 4 معیار روایی، پایایی، تأثیر و عدالت آزمون بیان کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت کنندگان رضایت چندانی از آزمون های مذکور ندارند و معتقدند این آزمون ها براساس بریده هایی از آزمون های بین المللی تافل و آیلتس قدیمی تهیه می شوند و ملاحظات فرهنگی و بومی معمولاً در آن ها رعایت نمی شوند. بنابراین، در پایان جهت ارتقای کیفی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی در ایران پیشنهاداتی ارائه شده است.
۲۷.

The Role of Emotioncy in Cognitive Load and Sentence Comprehension of Language Learners(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Emotion Cognition Emotioncy Cognitive load sentence comprehension

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۲۸۱
Emotion and cognition are both considered influential factors in language learning. In this study, the role of "emotioncy" (which is a combination of emotion and frequency) in the cognitive load and sentence comprehension of a group of language learners was examined. Emotioncy includes emotions that are evoked by the senses. To this aim, 200 English as a foreign language (EFL) learners were asked to fill out the NASA Task Load Test, a sentence comprehension test, and an emotioncy scale. Confirmatory factor analysis (CFA) was run to measure the construct validity of the emotioncy scale. Subsequently, Pearson Product-Moment correlation coefficient and structural equation modeling (SEM) were used to analyze the data. The results showed that emotioncy has a significantly negative and positive relationship with cognitive load and sentence comprehension, respectively (p
۲۸.

واکاوی زباهنگ مثبت نگری در ضرب المثل های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زباهنگ مثبت نگری الگوی SPEAKING هایمز ضرب المثل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۴۵۵
ضرب المثل ها عبارات زبانی کوتاه به نظم یا نثر هستند که با ساختاری روان نشان دهنده بخشی از فرهنگ و تفکرات مردم جامعه ای اند که آنان را به کار می برند. از این رو، معمولاً نسل به نسل منتقل می شوند و با مداقه و موشکافی می توان به ریشه های تاریخی و فرهنگی مستتر در آنان دست یافت. با این توضیح ضرب المثل ها را می توان زباهنگ (زبان + فرهنگ) درنظر گرفت که نشان دهنده نوع نگرش، فرهنگ و تفکرات ارزشی مردم هر جامعه هستند. یکی از مواردی که در ضرب المثل های زبان فارسی مشهود است، تفکر مثبت نگری است که می توان آن را نوعی زباهنگ درنظر گرفت. در پژوهش حاضر نگارندگان با استفاده از بخش های هشت گانه الگوی SPEAKING هایمز ( 1967 ) به واکاوی زباهنگ «مثبت نگری» در ضرب المثل های زبان فارسی پرداخته اند. بدین منظور تعداد 99621 ضرب المثل زبان فارسی که نشان دهنده فرهنگ و تفکرات اقوام ایرانی و جامعه فارسی زبان اند، موشکافی شدند. از این تعداد، به منظور بررسی تفکر مثبت نگری، 777 ضرب المثل که بار عاطفی مثبت داشتند، یادداشت و به منزله داده های پژوهش درنظر گرفته شدند . این مثل ها به صورت کیفی و توصیفی در پرتو الگوی هایمز تحلیل شدند تا مشخص شود که زباهنگ مذکور در ضرب المثل های زبان فارسی به چه صورتی نمود پیدا کرده است و اهداف پربسامد آن، چه مواردی را دربر می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد اهداف پربسامد استفاده از زباهنگ مثبت نگری به موارد پند و نصیحت (30 درصد)، دعوت به شادی و نشاط (3 درصد)، اغراق و بزرگ نمایی (5 درصد)، تشویق به اتحاد و همکاری (4 درصد)، دعا در حق مخاطب (2 درصد)، پای بندی به عقاید مذهبی (27 درصد)، ترغیب به صبر در کارها (8 درصد)، و شکرگزاری (2 درصد) اختصاص یافته است که در بافت های رسمی و غیررسمی با لحن های متفاوتی مانند لحن نصیحت آمیز (45 درصد)، تعریفی (8 درصد)، امیدوارانه (36 درصد)، طنزآمیز (8 درصد) و دعایی (4 درصد) به کار رفته اند. از آن جایی که بالاترین بسامد از نظر هدف در زباهنگ «مثبت نگری» متعلق به پند و نصیحت دادن به طرف مقابل است و لحن نصیحت آمیز نیز بیشترین مورد کاربرد لحن را به خود اختصاص داده است، به نظر می رسد با توجه به فرهنگ قوی و غیرمستقیم گویی ایرانیان، آنان به صورت ضمنی نظرات خود را در قالب پند و نصیحت به دیگران منتقل می سازند.
۲۹.

معرفی الگوی ارتباطی مؤثرِ تدریس در پرتو آموزش هَیَجامَدمحور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش هَیَجامَدمحور حس آگاهی حس محرکی پیراحواس حواس مرکز ارتباط مؤثر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۳۰۱
تعامل مؤثر بین مدرس و فراگیران نقش مهمی در یادگیری آنان دارد. به منظور ایجاد هیجانات و انگیزه مثبت در فراگیران، باید رابطه دوسویه ای در ارسال پیام از فرستنده (مدرس) و گیرنده (فراگیر) در محیط کلاس وجود داشته باشد. از آنجایی که تدریس کارآمد به اثرگذاری مثبت بر فراگیر و هدایت او به سمت اهداف آموزشی اشاره دارد، هدف از پژوهش حاضر معرفی الگوی تدریسی است که زمینه را برای ایجاد ارتباط مؤثر میان مدرس و فراگیر فراهم سازد و با درگیری حواس بیشتر آنان، میزان هیجان مثبت بیشتری تولید نماید. در این راستا، با توجه به اهمیت نقش هیجانات حسی در تدریس و با در نظر گرفتن آموزش هَیَجامَدمحور، مدرس به عنوان فردی حس آگاه در نظر گرفته می شود که هدایتگر کلاس است و قدرت تعیین و مطرح کردن موضوعات مختلف در کلاس را دارد. چنانچه وی قادر باشد از شیوه های خلاقانه که به درگیری حواس بیشتر منجر می شود بهره گیرد، می تواند مطالب را بهتر در ذهن فراگیران نهادینه کند. در این شرایط وی با قرار گرفتن در کنار فراگیران در محیط کلاس نقش یاری رساننده را ایفا کرده و به آنان در هَیَجامَدافزایی کمک می کند. از سوی دیگر، وی می تواند نقش حس محرک را نیز ایفا کند. در این شرایط او فراگیر را تشویق می کند تا خود پلکان هَیَجامَدافزایی را طی نماید. از این رو، در جستار حاضر نگارندگان به معرفی نقش های حس آگاهی و حس محرکی مدرس پرداخته و با توجه به دو مؤلفه ارتباط و حواس، تکنیک های حس آگاهی را در دو زیرمجموعه ارتباط مرکز و حواس مرکز و تکنیک های حس محرکی را در دو زیرمجموعه پیراارتباط و پیراحواس مد نظر قرار می دهند. انتظار می رود چنانچه تدریس با توجه به این تکنیک ها صورت گیرد، ارتباط مؤثری میان مدرس و فراگیر برقرار و فرایند یادگیری تسهیل شود.
۳۰.

واکاوی زباهنگ مردسالاری و زن سالاری در فرهنگ ایرانی: مقایسه موردی فیلم های سینمای ایران در دهه های 1360و 1390(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی SPEAKING هایمز زباهنگ زن سالاری فرهنگ فرهنگ کاوی زبان مردسالاری فیلم های ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۵
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز [39] به بررسی زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» در فیلم های ایرانی بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و توصیفی بوده و درحقیقت انتخاب زباهنگ ها با هدف بررسی تفکرات و تغییر نگرش و دیدگاه فرهنگی جامعه ایرانی در دو دهه 1360 و 1390 است. در همین زمینه، 100 فیلم ایرانی که از نوع خانوادگی و اجتماعی و شامل 50 فیلم دهه 1360 و 50 فیلم دهه 1390 هستند از نظر گفتمانی و چگونگی به کاربردن گفت وگوهای نشان دهنده زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» بررسی شدند. حدود 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی ایرانی دهه 1360 و 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی دهه 1390 یادداشت و واکاوی شدند. مشخص شد که بیشترین بسامد زباهنگ مردسالاری در فیلم های ایرانی دهه 1390 به موارد تهدید، بزرگ بینی، عصبانیت، دستور، متلک گویی، امرونهی، نیش وکنایه، پرخاش و تحقیر اختصاص یافته است و بیشترین بسامد زباهنگ «زن سالاری» در فیلم های ایرانی دهه 1390 شامل تعیین تکلیف کردن، غر زدن، تحقیر کردن، کنایه زدن، جلب توجه کردن، عصبانیت، شکایت و بزرگ بینی است. به نظر می رسد با توجه به تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در گذر زمان و پیشرفت چشمگیر فناوری در سراسر دنیا و تأثیر مستقیمی که این پیشرفت بر فرهنگ و نگرش جامعه ایرانی داشته است، طرز تفکر و نگرش جامعه دستخوش تغییراتی شده و دیدگاه افراد جامعه از تفکرات مردسالار به تفکرات زن سالار تغییر یافته است. در واقع، همان گونه که انتظار می رفت، می توان دهه 1360 را مصداق بارز تفکر مردسالارانه و دهه 1390 را مصداق بارز تفکر زن سالارانه برشمرد. در پایان، مجموعه ای از کاربردهای این زباهنگ، با عنوان هنجارهای گفتمان، بررسی و مشخص شدند.
۳۱.

Economic, Social, Cultural, Emotional, and Sensory Capitals in Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بوردیو جامعه شناسی آموزش سرمایه حسی سرمایه اجتماعی سرمایه اقتصادی سرمایه فرهنگی دستاورد آموزشی سرمایه هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۹
Capitals’ contribution to educational achievement and their role in one’s success or failure within classrooms are paramount, which is why they have been often discussed in the realm of the sociology of education. Adding the newly-developed concept of sensory capital as a complement to the existing capitals, the present study seeks to statistically find the potential relationships these capitals may have with each other and their possible influences on educational achievement. To accomplish this, first, a questionnaire was designed and validated to quantify the amount of sensory capital. Then, along with emotional, social, cultural, and economic capital questionnaires, it was given to 410 participants whose language scores were used as an indicator of educational achievement. Structural equation modeling (SEM) was run, the results of which indicated positive relationships among all types of capital and a significant role in language achievement score, with economic capital having the highest and social capital having the lowest contribution. Therefore, capitals can be concluded to both have a significant relationship with each other and a determining role in educational achievement that should be taken into account when it comes to dealing with educational success in academic environments.
۳۲.

بررسی زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» با استفاده از عبارات تقابلی دوگانه در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زباهنگ عبارات تقابلی دوگانه الگوی SPEAKING هایمز بلاتکلیف شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۶
دوگانه های تقابلی از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته اند و خط فکری و هیجانی او را رقم زده اند. انسان با این تقابل های دوگانه بر مسائل جهان هستی، برچسب ارزشی زده و این برچسب گذاری ها وی را در تصمیم گیری دچار تردید و بلاتکلیفی می کند. پرواضح است که این تفکر نسل به نسل به افراد منتقل شده و در فرهنگ افراد انعکاس یافته است. ازآنجاکه زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ است، با بررسی زباهنگ های (زبان + فرهنگ) مردم یک جامعه می توان به تفکرات و باورهای ارزشی آنان پی برد. بنابراین، در پژوهش حاضر نگارندگان، با استفاده از بخش های هشتگانه الگوی SPEAKING هایمز (1967)، به کنکاش زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» در گفتمان هایی از زبان فارسی که در آن ها «عبارات تقابلی دوگانه» به کار رفته ، پرداخته اند. بدین منظور از مجموع 712 موقعیت گفتمانی، 317 پاره گفتار طبیعی که در آن ها عبارات دوگانه تقابلی به کار رفته بودند، با روش نمونه گیری هدفمند و از مشاهده موقعیت های مکالمات شفاهی افراد در مکان های عمومی و خصوصی از گویشوران زن (115 نفر) و مرد (97 نفر) در بازه سنی 15 تا 74 سال و با سطح تحصیلات (دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا)، شغل (دانشجو، کارمند، آزاد، استاد، خانه دار، پزشک و مهندس) و شرایط اجتماعی (پایین، متوسط و بالا) استان خراسان رضوی (شهرستان مشهد) گردآوری شدند و به صورت کیفی و توصیفی در پرتو الگوی هایمز مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ایرانیان به اهداف متفاوتی مانند نازکردن و خجالت، نشان دادن عدم اطمینان، پرهیز از ابراز نظر به صورت مستقیم، مسئولیت گریزی، اجتناب از اعلام نظر مخالف، نیافتن پاسخی مشخص برای تصمیم، دفاع از خود، نشان دادن گرفتاری ذهنی، دوری از استرس و نگرانی، نداشتن اطلاعات کافی و عدم آگاهی، جلوگیری از سوءتفاهم و تعارف این زباهنگ را در بافت های عمومی/ خصوصی، رسمی/ غیررسمی استفاده می کنند. بسامد بالای این زباهنگ در فرهنگ ایرانیان ابهام گریزی بالای آنان را نشان می دهد که دراصل تمایلی به ماندن در بلاتکلیفی، تعلیق و ابهام ندارند و ویژگی جمع گرایی جامعه ایران سبب می شود افراد در زمانی که مردد می شوند، نظرات جمع را مهم بدانند. بنابراین، بلاتکلیفی خود را با عبارات تقابلی دوگانه ابراز می کنند تا مخاطبشان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیم گیری به یاری شان بیاید و آنان را با اعلام نظر خود از بلاتکلیفی نجات دهد.
۳۳.

Language Learners' Imagined Communities: Model and Questionnaire Development in the Iranian Context(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: imagined communities model questionnaire Iran Validity Reliability

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۳۰۰
This study aimed to overcome the researchers' extreme attention to essentially qualitative methods in research on language learners' imagined communities and move towards quantification in order to achieve a more tangible image of this construct. To do so, the present researchers followed three main phases. First, a hypothesized model of language learners' imagined communities with eight components was developed for the Iranian context based on the wide-ranging readings of the literature on imagined communities, consultations with experts and interviews with language learners. Second, a questionnaire was developed and validated based on the model to represent its components. Finally, the data collected through the questionnaire were fed into the model to see to what extent the model fit the data. The initial results showed poor values; however, the model was trimmed by removing one item from the questionnaire, and final statistical indices showed that the model was fit.
۳۴.

معرفی زباهنگ مرگ محوری و شادی گریزی از طریق تفحص در گفتمان شناسی «مرگ» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ کاوی کالبد شکافی زبان زباهنگ مدل SPEAKING هایمز مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۳ تعداد دانلود : ۵۰۳
نظر به اهمیت زبان و واژگان در منعکس نمودن باورهای فرهنگی حاکم بر جوامع و در نهایت، شناخت بهتر و کامل تر این باورها، جستار حاضر که در زمره پژوهش های جامعه شناسی زبان قرار دارد، بر آن شده است تا در پرتوی الگوی هایمز (1967)، به بررسی کارکردهای مختلف قطعه زبانی «مرگ» و عبارات مرتبط با آن، در پیکره ای نمونه از زبان فارسی بپردازد. «مرگ» و عبارات وابسته به آن از جمله مضامینی هستند که از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و نیز زبانی قابل تفحص و بررسی بوده و به خوبی می توانند باورهای فرهنگی جوامع را به تصویر کشند. به منظور نیل به هدف مورد نظر، نخست تعداد 673 بافت طبیعی که در آنها گفتمان مرتبط با «مرگ» بکار رفته بود، ضبط شد و پس از بررسی داده های گردآوری شده براساس بخش های هشتگانه مدل هایمز (1967)، موارد کاربرد این قطعه زبانی از منظر اجتماعی و زباهنگ های مرتبطِ حاکم در جامعه فارسی زبان استخراج گردید. یافته های حاصل از پژوهش، حاکی از آن بود که دلیل نهفته در پس کاربرد گسترده قطعه زبانی مذکور در میان فارسی زبانان، حاکمیت زباهنگ های مرگ اندیش و مرگ طلب بودن، مرده پرستی، غم ستایی و شادی گریزی در جامعه ایرانی است.
۳۵.

بررسی تأثیر الگوی تدریس مبتنی بر «هَیَجامَد» بر هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری زبان فارسی هَیجامَد هوش فرهنگی هیجان حواس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۱۶
از آن جایی که زبان آموزان دارای پیشینه های فرهنگی متفاوتی هستند، باید از هوش فرهنگی مناسبی برای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم برخوردار باشند. هوش فرهنگی اینامکانرابه زبان آموز می دهدتابا به کارگیریدانشودقتعمل،تفاوت هایفرهنگیرادریابدودربرخوردبادیگر فرهنگ هارفتاردرستیدرپیشگیرد. در پژوهش حاضر، در راستای اهمیت هوش فرهنگی در زبان آموزی و به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی، الگویی به نام الگوی «هَیَجامَد» معرفی شده است. الگوی هَیَجامَد به نقش حواس و هیجانات در زبان آموزی پرداخته و متشکل از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی-حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) است. به منظور سنجش تأثیر استفاده از این الگو بر هوش فرهنگی فراگیران زبان فارسی از دو پرسش نامه هَیَجامَد و هوش فرهنگی استفاده شد. 60 زبان آموز زن غیرِ فارسی زبان از 16 کشور با سطح زبانی یکسان در زبان فارسی (سطح زبان فارسی 7) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها پس از گدراندن 22 جلسه آموزش برای 4 گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت زمان 6 هفته، بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر میزان هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان تأثیر معنادارِ مثبت داشته است و کیفیت یادگیری زبان فارسی را از طریق ایجاد ارتباط بین فرهنگی میان مدرس و زبان آموزان افزایش داده است. بنابراین به نظر می رسد از این الگو می توان در تدریس زبان فارسی و مهارت های مربوط به آن بهره برد و درک بین فرهنگی زبان آموزان را ساده تر کرد.
۳۶.

حاکمیت زباهنگ شرم محوری یا گناه محوری در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ کاوی زبان زباهنگ مدل SPEAKING هایمز شرم گناه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۱ تعداد دانلود : ۳۰۱
هیجانات شرم و گناه که در زمره هیجانات همگانی و خودآگاه بشر قرار می گیرند، در زندگی روزمره افراد بسیار فراگیر بوده و ضمن برخورداری از نقش اساسی در فرایند اجتماعی شدگی انسان، به عنوان مکانیسم های کنترل اجتماعی، ایفای نقش می نمایند. این دو نوع هیجان، در پاسخ به ارزیابی منفی فرد از خود، بر پایه هنجارهای اجتماعی ایجاد می شوند. از آنجایی که دو هیجان «شرم» و «گناه» دارای ماهیت فرهنگ وابسته است، منطقی است اگر ادعا کنیم که بررسی نمودها و مصادیق زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در یک زبان مشخص می تواند در آشکارسازی فرهنگ حاکم بر جامعه موردنظر یاری رسان باشد. بنابراین، نظر به ماهیت فرهنگ وابسته هیجانات و رابطه تنگاتنگ میان زبان و فرهنگ، پژوهش کیفی حاضر بر آن است تا از رهگذر بررسی نمودهای زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در زبان فارسی، به فرهنگ کاوی این زبان همت گمارد. به منظور نیل به هدف موردنظر، پس از جمع آوری تعداد 756 نمونه از موارد مختلف کاربرد عبارات زبانی وابسته به مفاهیم «شرم» (نظیر شرمساری، روسیاهی، خجلت، ننگ، بی آبرویی، خجالت، خجول، حیا، آبرو، کم رو و ...) و «گناه» (همچون تقصیر، مقصر، گناه کار و ...) در موقعیت های مختلف طبیعی، نمونه های مذکور در بستر الگوی هایمز (1967) مورد تدقیق و واکاوی قرار خواهند گرفت. یافته های مقالهٔ حاضر ضمن صحه گذاردن بر حاکمیت قوی تر و قدرتمندتر فرهنگ شرم محور نسبت به فرهنگ گناه محور در فرهنگ ایران، برای ویژگی جمع گرایی ایرانیان نیز مهر تأییدی به شمار می روند.
۳۸.

Emotioncy-Based Language Instruction: A Key to Enhancing EFL Learners' Vocabulary Retention(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Vocabulary Retention Emotioncy Emo-sensory Quotient Embodied Cognition Multisensory Learning

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۲ تعداد دانلود : ۴۰۲
Given the vital role that vocabulary plays in learning a language along with the fact that sense-induced emotions are noteworthy due to their influence on cognition, this study examined the impact of emotioncy-based language instruction on the long-term memory (LTM) vocabulary retention of Iranian EFL learners. To this end, 32 participants were selected based on their level of trait/state anxiety, working memory span, language proficiency, neophobia, and emotioncy towards the selected words to be instructed. Two weeks after the instruction session, the participants were given a retention test. To compare the mean scores of each participant exposed to the three emotioncy-based language instruction conditions (i.e., avolvement, exvolvement, and involvement), a one-way repeated measures ANOVA was employed. The results showed that the participants outperformed in recalling the words that were taught through the involvement level of the hierarchy of the emotioncy model in comparison to those taught through the exvolvement level as what is currently practiced in language classrooms. Finally, drawing on the concepts of emotioncy, emo-sensory quotient, embodied cognition, and multisensory learning, the study elaborates on the value of senses in evoking emotions conducive to cognition and memory enhancement. After all, the study suggests that senses act as the main gears that stimulate the evocation of certain emotions, and the resultant emotions shape cognition, resulting in better LTM retention of vocabulary items.
۳۹.

مقایسه کیفی و کمی نوازه های دریافتی مدرسان زبان انگلیسی از سوی زبان آموزان براساس عامل جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوازش نوازه نوازه شونده نوازه گر جنسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۳۵۸
پژوهش حاضر بر آن hست تا به شیوه ای کیفی و کمی، نوازه های دریافتی مدرسان زبان انگلیسی از سوی زبان آموزان زبان انگلیسی را با درنظرگرفتن عامل جنسیتِ مدرس مورد کنکاش قرار دهد. در مرحله کیفی، شرکت کنندگان متشکل از 28 مدرس انتخاب گردید. انواع نوازه های دریافتی مدرسان به واسطه مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آن ها، مورد بررسی قرار گرفت و پرسشنامه ای طراحی شد. پس از تأیید روایی و پایایی آن، پرسشنامه در اختیار 181 مدرس قرار داده شد و تفاوت نوازه های دریافتی مدرسان به لحاظ کمی مورد تحلیل واقع شد. یافته-های کیفی نشان داد که مدرسان زن در مقایسه با مدرسان مرد، نسبت به دریافت نوازه های غیرکلامی مثبت، کلامی غیرشرطی منفی و کلامی شرطی منفی حساس تر بودند. نتایج بخش کمی نیز نشان داد که میان بهره نوازه ای مدرسان زن و مرد از نظر حسی که در نتیجه دریافت انواع نوازه های غیرکلامی مثبت، عدم دریافت نوازه و کلامی شرطی منفی ایجاد می شود، تفاوت معناردار وجود دارد.
۴۰.

نگاهی نو به آموزش دستور زبان: معرفی آموزش «فکربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستور تفکر حواس آموزش فکربردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۳۲۴
آموزش دستور یکی از فرایندهای مهم آموزش زبان است که با فراز و نشیب های بسیاری روبه رو بوده است. در روش های سنتی تأکید را روی به خاطرسپاری قواعد دستوری می گذارند؛ اما رویکردهای نوین آموزشی به ارتقای توانایی ارتباطی از طریق دستور نیز توجه می کنند. پژوهش حاضر می کوشد پس از بررسی سیر تاریخی آموزش دستور، رویکردهای نوین آموزشی بر اساس حس و تفکر را پیشنهاد دهد. نگارندگان بر اساس سطوح تفکر بالا و پایین و درگیری حواس زیاد (حواس افزوده) و حواس کم (حواس کاسته) ، چهار آموزش «نظری»، «کاربردی»، «فکرورزی» و «فکربردی» را معرفی کرده و بدین نتیجه دست یافته اند که آموختن قواعد دستوری به تنهایی کافی نیست؛ بلکه مدرس باید تلاش کند آموزش دستور را به گونه ای انجام دهد که قواعد دستوری در حافظه بلندمدت زبان آموز ثبت شود. بنابراین، دستور را می توان به شیوه فکربردی انجام داد و انواع تفکرهای انتقادی، خلاقانه و آینده نگر او را نیز پرورش داد. در این روش، با افزایش قدرت تفکر و درگیری حواسِ بیشتر، میزان توجه زبان آموز بیشتر می شود و خلاقیت و توانش ارتباطی او نیز افزایش می یابد و این امر میزان یادگیری نکات دستوری را افزایش می دهد. در این راستا، استفاده از تمرین های دستوری تکلیف محور و تمرین هایی که به تفکرهای انتقادی و خلاقانه می انجامد ، مؤثر به نظر می رسد و مدرس می تواند از طریق آن ها دستور را به شکل کاربردی و فکربردی آموزش دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان