آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

زمینه و هدف: نارساخوانی که از شایع ترین و مهم ترین اختلال های خواندن در بین کودکان است، با مشکلاتی در رمزگشایی کلمه، توانایی پایین در مهارت های پردازش واج شناختی، و مشکلات مختلفی در زمینه زبان نوشتاری مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش کنش های اجرایی و الگوی بارکلی بر عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. بر این اساس از بین دانش آموزان شاغل به تحصیل در پایه سوم دبستان شهر بندرعباس در سال تحصیلی 96-1395، تعداد 45 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایدهی شدند. از پرسشنامه عملکرد خواندن (عابدی، 1395) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی(یی- هیسن چن،2004) برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بسته آموزش کنش های اجرایی و مداخله مبتنی بر الگوی بارکلی به ترتیب برای شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم در طی 7 جلسه آموزش داده شد، اما شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در این زمینه دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی و روش مداخله بارکلی بر نمره عملکرد خواندن و خودپنداشت دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی به طور کلی تأثیر معنادار ی دارند، اما آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نیز نشان داد که هر دو مداخله بر ابعاد عملکرد خواندن و خودپنداشت تحصیلی تأثیر معنی داری دارند ولی آموزش کنش های اجرایی بر هر دو متغیر وابسته تأثیر بیشتری داشته است (0/05 p< ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش تر بودن مداخله مبتنی بر کنش های اجرایی در مقایسه با الگوی بارکلی در دانش آموزان با اختلال خواندن می توان این گونه تبیین کرد که مؤلفه های کنش های اجرایی از قبیل حافظه فعال، برنامه ریزی، و سازماندهی ذهنی رابطه بسیار نزدیکی با مهارت خواندن دارند و از این طریق می توانند بر عملکرد خواندن تاتیر بگذارند و در نتیجه سطح خودپنداشت آنها را نیز افزایش دهند.

تبلیغات