روان شناسی سلامت

روان شناسی سلامت

روان شناسی سلامت سال نهم زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 36) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مقایسه اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان متمرکز بر شفقت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ولع خوردن کیفیت زندگی پریشانی روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۲۸۲
مقدمه: نقش درمان ها و مداخلات روان شناختی در بیماری های مزمن مورد تأیید قرار گرفته است، از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تنکابن بود . روش: این پژوهش مطالعه آزمایشی با روش نمونه گیری هدفداربود و جامعه آماری آن بیماران دیابتی بیمارستان شهر تنکابن بود که 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پس از انجام آزمون متغیر وابسته، افرادی که انحراف معیار متفاوتی با سایرین داشتند، گزینش شدند که تعداد آن ها 100 نفر بود و از بین 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل قرار گرفتند که مقیاس های ولع به غذا- صفت داچ، کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع 2 طبق شاخص چهار عاملی هالینگستد و پریشانی روان شناختی نجاریان و داودی به آنان و 12 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و 12 جلسه درمان اکت اجرا شد (جلسه 45 دقیقه). جلسات برای هر مداخله هفته ای دو جلسه با فاصله 3 روز اجرا گردید. پایان درمان هر سه گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: تفاوت میانگین های دو گروه در ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی به ترتیب (264/7-)، (054/7) و (914/7-) بود که نشان داد افرادیکه تحت تأثیر درمان پذیرش و تعهد قرار گرفته اند نسبت به افرادیکه تحت درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفته اند، در میزان هر یک از متغیر های ذکر شده در پس آزمون اثربخشی بیشتری از خود نشان دادند . نتیجه گیری: نتایج حاکی از روند کاهشی ولع خوردن، پریشانی روان شناختی و افزایش کیفیت زندگی در مرحله پیگیری و اثربخشی هر دو رویکرد و برتری رویکرد اکت بود؛ بنابراین می توان از این درمان در شرایط مختلف جهت بهبود زندگی افراد استفاده کرد.
۲.

تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل رفتار متقابل نگرش صمیمانه عزت نفس افسردگی معلول جسمی - حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۳۲۲
مقدمه : ناتوانی نه تنها در جسم، بلکه بیشتر در نگرش معلولین وجود دارد. نگرش های منفی و موانع اجتماعی سبب کاهش عزت نفس و افزایش افسردگی آنان می شود. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی- حرکتی کاشان در سال 1398 بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری 48 زن معلول زیر نظر بهزیستی بود که 40 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس های نگرش صمیمانه تریدول، عزت نفس آیزنک و افسردگی بک بود. پس از انجام پیش آزمون از گروه ها، آموزش تحلیل رفتار متقابل طی 8 جلسه، برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس از دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پی گیری، گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها : آموزش گروهی سبب افزایش عزت نفس، نگرش صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و کاهش افسردگی معلولین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، شد (01/0≥ P). میانگین نمرات این متغیرها در گروه آزمایش، در پس آزمون و پی گیری، در یک سطح آماری بودند که نشان دهنده پایداری اثرات آموزش بود. نتیجه گیری : آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباط بین فردی در بهبود نگرش و عزت نفس و کاهش افسردگی معلولین مؤثر می باشد.
۳.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب افسردگی درمان هیجان مدار تحریک الکتریکی جمجمه ای بیماران قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۳ تعداد دانلود : ۳۳۶
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران قلبی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 9 جلسه 60 دقیقه ای و گروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 5 جلسه 20 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی (بک، استیر و براون، 1996) و اضطراب (بک، اپستین، براون و استر، 1988) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کاررفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری اضطراب و افسردگی بیماران قلبی را بهبود بخشیدند (05/0p <)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان هیجان مدار دارای تأثیر بیشتری بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی بود. به علاوه در مرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p <) که بیانگر پایداری تغییرات مداخله است . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، مداخلات مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی دارند اما تأثیر درمان هیجان مدار بیشتر بود.
۴.

واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت تعیین گرهای فرهنگی سواد سلامت اصلاح الگوی مصرف سبک زندگی ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۳۴۹
مقدمه: در دنیای معاصر، بررسی سلامت در سیر مطالعاتی خود از بعد زیستی به بعد اجتماعی و فرهنگی رسیده است. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که برداشت و تعریف سلامتی انعکاسی از پیشینه فرهنگی و اجتماعی افراد می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت می باشد. روش: در تحقیق حاضر از روش کیفی و رویکرد تحلیل ساختاری استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 40 نفر از مطلعین کلیدی استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها به وسیله نرم افزار micmac تحلیل شده است. یافته ها: کدگذاری یافته های مصاحبه نشان داد که مقولاتی چون فرهنگ تغذیه ای سلامت، سواد سلامت، اصلاح الگوی مصرف، سبک زندگی ورزشی، تصورات قالبی پزشکی، فشار پنهان رسانه ای، تقدم ارزش های مادیگرانه بر غیرمادیگرانه، تضادهای فرهنگی، تمایزطلبی و پرداخت به بیماری ها برحسب درجه شمولیت از تعیین گرهای فرهنگی مهم سلامت می باشد . نتیجه گیری: نتایج تحلیل ساختاری نشان می دهد که مطلعین کلیدی از بین مضامین اصلی، بیشترین و کمترین اولویت را به ترتیب به سواد سلامت و پرداخت به بیماری ها براساس درجه شمولیت داده اند
۵.

اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فراشناختی کلسترول افسردگی دیابت نوع 2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۹۹
مقدمه: دیابت از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. به منظور اجرای پژوهش از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت شهید شعبانی اصفهان به صورت دردسترس 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه برای سنجش افسردگی و از آزمایش خون به منظور سنجش کلسترول (LDL) و کلسترول (HDL) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناختی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: با تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p < ). نتیجه گیری: می توان از آموزش فراشناختی در جهت تعدیل کلسترول (کاهش کلسترول (LDL) و افزایش کلسترول (HDL)) و بهبود افسردگی بیماران مبتلا به دیابت استفاده نمود.
۶.

اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر خودشفقتی اجتناب تجربه ای آمیختگی شناختی افسردگی بیماران مبتلا به سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۶۰۵
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت . روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز و مطب چندین نفر از متخصصان شهر تبریز در سه ماهه سوم سال 1398، بودند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونه ی پژوهش 30 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل به صورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش به صورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر خودشفقتی قرار گرفتند، درحالی که اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی پذیرش و عمل برای سنجش اجتناب تجربه ای و پرسشنامه ی آمیختگی شناختی بودند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی در کاهش اجتناب تجربه ای (03/0>P) و آمیختگی شناختی (01/0>P) بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر خودشفقتی، روشی مؤثر در کاهش اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی بوده است.
۷.

اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان بهزیستی روانشناختی افسردگی رضایت جنسی کیفیت زندگی دیابت نوع 2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۳۶۶
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود . روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس های افسردگی، رضایت جنسی و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی بر کاهش افسردگی و بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش است . نتیجه گیری: می توان از درمان بهزیستی روانشناختی به عنوان یک راهبرد کوتاه مدت روان درمانی که با پیامدهای مثبت در زندگی فردی و بین فردی همراه است، برای کاهش افسردگی، بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ استفاده کرد.
۸.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر آشفتگی های روان شناختی درد مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۹۳
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗکﻤیل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر با گروه گواه بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر می توانند به عنوان ﺭﻭﺵ های مداخله ای ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی کﺎﻫﺶ آشفتگی های روانشناختی ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
۹.

اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان شناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بهزیستی روانشناختی استرس ادراک شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۱۹۳
مقدمه: ریفلاکس معده به مری از شایع ترین بیماری های دستگاه گوارش می باشد که با کاهش بهزیستی روانشناختی و افزایش استرس همراه است. هدفاز این پژوهشبررسیاثربخشیکاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری است . روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه) است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به ریفلاکس معده می باشد که به بیمارستان های علوم پزشکی شهر تهران مراجعه نموده اند. نمونه شامل 30 زن که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی در هشت جلسه به مدت دو ساعت تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB - SF) و مقیاس استرس ادراک شده (PSS) بود. شرکت کنندگان پرسشنامه ها را در سه زمان (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) پاسخ داده و اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار اس پی اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده تأثیر معناداری داشت . نتیجه گیری: اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس به عنوان یک روش مداخله ای می تواند جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری بکار رود.
۱۰.

تاثیر مقابله درمانگری بر زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالتیپل اسکلروزیس درمان شناختی - رفتاری زیست نشانگرهای ایمنی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۶ تعداد دانلود : ۱۸۷
مقدمه: کاربرد روش های مقابله با استرس در بیماران مولتیپل اسکلروزیس می تواند منجر به تغییرات قابل ملاحظه ای در سطح زیست نشانگرهای ایمنی شناختی گردد. ازاین رو هدف پژوهش، بررسی تأثیر مقابله درمانگری بر زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود . روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن حمایت از بیماران ام. اس. استان تهران در سال 97 بوده، تعداد 30 بیمار مبتلا به ام. اس. واجد شرایط و داوطلب، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشده جلسه درمان مقابله درمانگری و گروه کنترل به همان تعداد جلسات مراقبتهای معمول دریافت کردند. جهت سنجش فرضیه ها از کیت های انسانی برای اندازه گیری زیست نشانگرهای ایمنی شناختی و جمع آوری نمونه های خونی در 3 نوبت و مداخله روانشناختی مقابله درمانگری، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری مؤلفه های اینترلوکین 6، اینترلوکین 10، تومور نکروزینگ فاکتور آلفا، اینترفرون گاما، لنفوسیت و گلبول های سفید تفاوت معناداری دارد (05/0>P) و نمرات پس آزمون در مرحله ی پیگیری مقیاس ها نسبتاً ثابت مانده و اثر مداخله ای مقابله درمانگری همچنان ماندگار است . نتیجه گیری: مقابله درمانگری سبب بهبود زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس می گردد. در کاهش میزان اثربخشیاین رویکرد مداخله ای، زمان از پس آزمون به پیگیری اثر نداشته است

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹