بابک عباسی

بابک عباسی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۷ مورد.
۲۱.

تقدم حکمت عملی بر حکمت نظری در مکتب اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سهروردی حکمت عملی حکمت نظری تأله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰ تعداد دانلود : ۳۶۷
در آثار و زندگی سهروردی دلایل و شواهدی موجود است که از آن می توان به ارجحیت حکمت عملی بر حکمت نظری دست یافت. پیش از سهروردی، حکمت نظری نسبت به حکمت عملی، بخصوص در فلسفه مشایی، دارای ارجحیت بود؛ اما سهروردی با اتخاذ روش ذوقی در کنار روش بحثی و تقدم قایل شدن بر این روش و انتقاد از مشائیان در پرداختن بیش از حد به روش بحثی، حکمتی را بنیان نهاد که در آن با توجه به ارتباط مستقیم روش ذوقی با عمل، تقدم از آن حکمت عملی است و این تقدم، بالشرف است نه زمانی. ریاضت و ارتباط با عالم مثال، جزء جداناشدنی حکمت عملی سهروردی است. حکمت او حکمتی وجدانی و عرفانی است که حکیم به صورت عینی، تجربه کننده حقایق است. از این جهت می توان سهروردی را فیلسوفی تجربه گرا نامید، تجربه ای وجدانی و شهودی و عرفانی. این تقدم در اندیشه های مکتوب و زندگی عملی او بررسی شده است.
۲۲.

تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل در اندیشه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ مرگ اندیشی اصالت زندگی هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۵۱۰
تحقیق حاضر متمرکز بر بررسی موضع هایدگر در قبال تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل و نسبت میان مرگ، زندگی و اصالت است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. دغدغه ی هایدگر پرسش از هستی با تحلیل بنیادین دازاین به مثابه ی زندگی محض در ساحت هستن به سوی مرگ است. اندیشیدن به مرگ بافهم ایستاده در نیست بودن دازاین و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله اضطراب، وجدان و اصالت پیوند عمیق دارد. رهایی از ابتذال زندگی روزمره مبتنی بر نقطه ی عطف انتخاب وجه اصیل دازاین، یعنی مرگ است. مرگ عنصر فهم دازاین و وجدان نیز عنصر فهم اصالت در زندگی است. در این میان اضطراب پیش شرط اصالت و کاشف حجاب مرگ است. در تفکر هایدگر، جستجوی وجه اصیل دازاین با اتکا به مرگ و تاکید بر انتخاب فردی به دور از وجدان نااصیل کسان مشهود است. بنابراین، در هوش ستبر او، مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساخت زندگی اصیل است. اما رویکرد او نسبت به مرگ به منزله ی آغاز یا پایان زندگی، پدیده ی اصالت در دنیا یا آخرت و همچنین زندگی اصیل در اینجا یا آنجا، زمینه ساز نگاهی متفاوت به سنت متافیزیکی گذشتگان است.
۲۳.

بررسی شأن شناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین متأخر و نقد آن بر پایه آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویتگنشتاین طباطبایی زبان دین معناداری زبان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۱۸۴
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهش های دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزاره های دینی ویژگی خاصی پیدا می کند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزاره ها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیر قابل تعویض» تقسیم می شوند که گزاره های دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا می یابد و مانند گزاره های «خارجی» با کمک گزاره های دیگر معنای واضح تری پیدا نمی کند. بنابراین ارتباط گزاره های دینی با دیگر گزاره ها مانند گزاره های علمی قطع می شود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال می شوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ می دهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگی های زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته می شود.
۲۴.

«حضور دیگری» و نسبت آن با «معنای زندگی» در اندیشه مولانا جلال الدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری معنای زندگی عشق خود مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۱۹
هدف اصلی پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفیتحلیلی، بررسی تأثیر «حضور دیگری» بر معنای زندگی در اندیشه مولانا جلالالدین است. مفهوم حضور «دیگری» در آثار و افکار مولانا مشهود است و بارزترین آن در ارتباط با شمس تبریزی و نفوذ او بر دریافت معنایی دیگر از زندگی در نزد خداوندگار دیده میشود. مولانا معتقد است حضور «دیگری» در یافتن و تحقق معنای زندگی، با عشق به خداوند ارتباط وثیق دارد و تنها در ارتباطی عاشقانه با «دیگری» است که اصلیترین «معنای زندگی» تحقق مییابد. درباره «معنای زندگی» نیز مولانا از مرزهای اندیشه طبیعتگرایانه فراتر رفته و قائل به معنایی ورای طبیعت است؛ از همین رو، باید به رویکرد کشف معنا در باور مولانا قائل بود؛ بنابراین، در اندیشه سترگ او، حضور «دیگری» دارای مراتبی از ماده به معنا است؛ به طوری که معنای زندگی از مراتب پایین آغاز میشود و در وصال عاشقانه با «دیگریِ» استعلایی یعنی خداوند به والاترین صورت خویش نائل میآید.
۲۵.

بررسی شأن شناختی زبانِ دین در آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» با تأکید بر آراء علامه طباطبایی

کلید واژه ها: زبان دین حج امنیت تشریعی امنیت تکوینی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
در میان آیات حج، آیه 97 سوره آل عمران حاوی نکات و معارف کلیدی درباره حج است. قسمتی از آیه به مسئله امنیت حجاج اشاره دارد: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا ». با رویکرد شناختی به زبان دین، هرکس وارد حرم امن الاهی شود، در امنیت کامل قرار دارد. اما در نگرش ناشناختی، واقع نمایی آیات، اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه به دنبال ترغیب مخاطب جهت انجام عملی خاص مثل حج است. یکی از ضروریات دین داری فهم مراد متکلم وحی است. این پژوهش با هدف دست یابی به فهم دقیق تر از محتوای آیه، واقع نمایی امنیت حجاج را از لحاظ تشریعی و تکوینی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می دهد و به این سوال پاسخ می گوید که با تأکید بر آراء علامه طباطبایی، آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» دارای شأن شناختی و مطابق واقع است یا دارای شئونی ناشناختی است؟ اجماع مفسران از جمله علامه طباطبایی بر این قرار دارد که آیه بیانگر حکمی شرعی است و برخی نیز به تکوینی بودن امنیت دنیایی حرم اشاره کرده اند. به نظر می رسد آیه مورد نظر، نه تنها بر حکم تشریعی امنیت حجاج تاکید دارد؛ بلکه به امنیت تکوینی به صورت اخروی اشاره دارد که سازگار با روایات معصومین(ع) است.
۲۶.

از انگاره خدا در مابعدالطبیعه کلاسیک تا طرح جایگزین نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا تفسیر چشم انداز خواست قدرت اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۵۵
نیچه معتقد بود اهل مابعدالطبیعه، باورهای خود را راستین پنداشته و برای پندارهای خود حقیقتی عینی قائل اند. نیچه مدعی است همه ارزش ها و باورهای آدمی از جمله باور به خدا، از چشم انداز خواست قدرت و به منظور حفظ و صیانت از زندگی و سودمندی آدمی به وجود آمده است؛ بی آنکه بتوان برای این پندارها وجودی عینی قائل شد. این دقیقاً همان جایی است که نیچه مابعدالطبیعه غربی را آسیب پذیر می یابد زیرا متعاطیان این دانش، حقیقت فی نفسه ای را مطابق با تفسیر و برداشت خود درنظر گرفته و با این کار، نقش صیانت از زندگی را از کار ویژه های خداوند حذف کرده و آن را به ضد خود تبدیل کردند. نیچه در مقابل، برمبنایی پراگماتیستی ایده خدا را تحلیل و در گامی بعد، بازسازی کرده است. این نوشتار تلاش دارد با نظر به تحلیل تاریخ متافیزیک در اندیشه نیچه و ارتباط آن با ایده کلاسیک خداوند و همچنین تلاش برای طراحی دیگرگونه انسانی در جهان آینده، طرح این فیلسوف در باب خداوند را نشان دهد..
۲۷.

مقایسه دیدگاه های ویتگنشتاین و علامه طباطبایی در مسئله معناداری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گزاره های دینی معناداری معرفت بخشی طباطبایی ویتگنشتاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۷۹
مسئله معناداری گزاره های دینی مورد توجه متفکران دینی و حتی دین داران است. برخی فیلسوفان دین بر بی معنایی گزاره های دینی تأکید دارند؛ در حالی که عده ای گزاره های دینی را معنادار می دانند. ویتگنشتاین متقدم گزاره های دینی را فاقد معنا قلمداد کرد؛ اما در فلسفه متأخر به معناداری گزاره های دینی به روش خاصی پرداخته است. بر این اساس گزاره های دینی فقط در حوزه خاص و توسط کاربران همان محدوده معنادار تلقی می شوند. از منظر طباطبایی گزاره های دینی دارای خصوصیاتی است که برای عموم مردم معنادار و معرفت بخش است؛ از این رو روش ویتگنشتاین در توصیف معناداری گزاره های دینی با نگرش طباطبایی متفاوت است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به دو پرسش اصلی درباره موضوع پاسخ می دهد: از منظر ویتگنشتاین و طباطبایی گزاره های دینی با چه معیاری معنادار محسوب می شود؟ با مقایسه نظرات دو فیلسوف به چه نتایجی دست خواهیم یافت؟ از این رو پس از بررسی نظرات دو فیلسوف در باب معناداری گزاره های دینی، به مقایسه نظرات آنها پرداخته و نتایج آن بیان می شود. در پایان برخی نظرات ویتگنشتاین را در باب معناداری گزاره های دینی نقد می کنیم.
۲۸.

از فهم هرمنوتیکی تا تفسیر متن مطالعه تطبیقی در مقایسه مبانی آرای مجتهد شبستری و هرش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مبانی فهم هرمنوتیکی تفسیر متن مجتهد شبستری هرش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
فهم و تفسیر هرمنوتیکی متن، حاصل گفت وگو و برهم کنش دوسویه مفسّر و متن است. در فرایند گفت گو، افق معنایی متن که متأثر ازمؤلف آن است با افق های متفاوت مفسّران  درهم آمیخته و به پرسش های برآمده از موقعیت های هرمنوتیکی گوناگون پاسخ می دهد. از آن جا که مفسران با مطرح ساختن پرسش های متفاوت در پی دست یابی به فهم متن هستند می توان شاهد تنوّع در فهم آن ها بود. فهم و تفسیر هرمنوتیکی مبتنی بر ارکان چهارگانه مؤلّف، متن، مفسّر و زمینه می باشد. تمایز رویکردهای هرمنوتیکی بستگی به میزان نقش هر یک از ارکان چهارگانه در فرایند فهم دارد. شناخت و مقایسه مبانی نظریه های هرمنوتیکی از آن رو اهمیت دارد که بستر ساز نقد و نظر ناقدان است. این مقاله با روش توصیفی– تحلیلی و  با هدف بررسی، تحلیل تطبیقی و مقایسه مبانی آرای اندیشمند معاصر اسلامی «محمّد مجتهد شبستری» با هرمنوتیست معاصر غربی «اریک دونالد هرش» در صدد دست یابی به پاسخ این پرسش اصلی است: مطالعه تطبیقی مقایسه مبانی فهم هرمنوتیکی در آرای مجتهد شبستری و هرش به چه نتیجه ای می انجامد؟ حاصل بررسی تطبیقی مقایسه در محورهای چهارگانه یاد شده نشان از فزونی قرابت مبانی آراء بر اختلاف مبانی آرای آن ها است. اهمّ اشتراک مبانی آرای آن ها در پذیرش قصدیّت مؤلّف در تولید متن، تعیّن بخشیِ معنا از جانب مؤلّف، استنطاق مفسّر از متن، تأثیر پیش دانسته ها ، علاقه و انتظارات مفسّر در فهم متن و پذیرش دور هرمنوتیکی در فهم متن است. اهمّ اختلاف مبانی آرای آن ها در این است که شبستری قائل به تکثّر معنا و هرش قائل به ثبات معنا است. شبستری دور هرمنوتیکی را بین پیش فهم و افق معنایی مؤلّف در متن برقرار می کند، ولی هرش بین ژانر متن با اجزاء متن و پیش دانسته های مفسّر. شبستری با پذیرش تاریخ مندی متن قائل به معنای مرتبط با حالِ متن است و ولی هرش تاریخ مندی در تفسیر(معناداری متن) را می پذیرد نه تاریخ مندی در فهم(معنای متن).
۲۹.

دفاع از آگاهی پدیداری و کوالیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کوالیا استدلال ری آگاهی پدیداری ویژگی های ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۷۹
احساسات و حالات عاطفی طیف وسیعی از حالات ذهنی را تشکیل می دهند که به نظر می رسد خصوصیت یا کیفیت خاصی دارند. فیلسوفان این جنبه کیفی حالات ذهنی را کوالیا می نامند. این جنبه کیفی حالات ذهنی یعنی نحوه ای که این حالات، درک می شوند یا نحوه ای که اشیاء برای ما به نظر می رسند. بدین دلیل به این جنبه کیفی گاهی جنبه پدیداری یا آگاهی پدیداری نیز می گویند یعنی نحوه ای که حالات ذهنی برای ما آشکار می شوند. این ویژگی سابجکتیو پدیداری را معمولا به صورت چیزی وجود دارد که کیفیتِ بودنِ آن حالت ذهنی در یک فرد است، تعریف می کنند. برخی فیلسوفان وجود کوالیا را انکار کرده اند. از جمله این فیلسوفان George Rey است. Rey استدلال می کند ما می توانیم ماشینی طراحی کنیم که در آن ماشین تمام فرایندها و ظرفیت های ذهنی را برنامه ریزی کنیم. او معتقد است چنین ماشینی با این که واجد تمام ظرفیت ها و فرایندهای ذهنی است، ولی هنوز این شک وجود دارد که ماشین واجد کوالیا است یا نه. اگر این شک درباره ماشین وجود دارد که واجد کوالیا است یا نه پس هیچ کدام از ظرفیت ها و فرایندهای ذهنی نمی توانند نامزد معقولی برای کوالیا باشند. سپس نتیجه می گیرد در این حالت ما نیز معقول و موجه ایم که شک داشته باشیم واجد کوالیا هستیم یا نه. در این مقاله ابتدا استدلال Rey صورت بندی و سپس نقد و بررسی می شود و در نهایت نشان داده می شود که این استدلال ناکارامد است.
۳۰.

جستاری بر مرگ اندیشی و زندگی اصیل در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ مرگ اندیشی اصالت زندگی مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۵۰۳
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی اندیشه مولانا در ساحت مرگ و تأثیر و ارتباط آن با زیستن اصیل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. براساس این، دغدغه مولوی از آغاز تا انجام، شرح فراق از اصل، گم شدن در جهان عاریه و زیست اصیل در سایه مرگ اندیشی است. اندیشیدن به مرگ در منظومه فکری مولانا با سه اصل تفکر او یعنی خدا، عالم و آدم و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله زندگی، عشق و اصالت پیوندی عمیق دارد. تعلیم بازگشت به اصل و یافتن انسان اصیل در سراسر آثار مولانا مشهود است. به نزد مولانا مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساختن زندگی اصیل است. او هرگز از مرگ نهراسیده است و مواجهه ای شجاعانه و اصیل با آن دارد. در این نگرش، پیوند آدمی با زیستن اصیل مبتنی بر عشق به خداوند و غفلت از مرگ موجب زندگی عاریه است؛ بنابراین، زیستن اصیل در هوش ستبر مولانا جز با زراعت در مزرعه مرگ اندیشی محقق نمی شود.
۳۱.

ارزیابی استدلال های کلامیِ مبتنی بر صفت حکمت الهی، با تأکید بر آرای فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برهان حکمت حکمت الهی خداوند حکیم عبدالرزاق لاهیجی قاعده لطف نقض غرض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۴۹۱
استفاده از صفت حکمت الهی در استدلال های متکلمان به صورت مستقل یا به عنوان مبنایی برای اصلی دیگر، رواج بسیاری داشته است. نویسندگان، استدلال های لاهیجی را که بر این صفت مبتنی هستند، با روش تحلیل منطقی نقد و بررسی می کنند. استفاده از این صفت، دستکم در پاره ای از موارد، ناصحیح است و استدلال ها به لحاظ منطقی منتج نیستند. به نظر می رسد غالباً استفاده از این صفت به صورت پسینی بوده و تنها به منظور مستدل کردن عقلیِ گزاره های نقلی، به این روش تکیه شده است. به علاوه آنکه اظهار نظرِ در این مسئله، مستلزم علم باطنی و کامل نسبت به زوایای هستی و علت غایی جهان خواهد بود. وجود موارد نقضِ فراوان نیز که مطابقِ با همین مبنا، قاعدتاً باید از سوی خداوند محقق شده باشد، اما در واقع محقق نشده است، دلیل دیگری بر نادرستی این مبنا خواهد بود. شایان ذکر است که بحث مقاله، در مقام ثبوت و واقع نیست؛ چرا که با ادله قطعیِ عقلی، تمامیِ افعال الهی، در نهایت حکمت هستند؛ بلکه بحث در مقام کشفِ آن حکمت و فهمِ عقلِ پر از محدودیت و نقص انسان نسبت به آن مصادیق است.
۳۲.

تلفیق «قانون الهی» و «قانون طبیعی» در فلسفه آکوئینی و پیامد آن برای عرفی شدن سیاست

کلید واژه ها: توماس آکوئیناس قانون طبیعی و قانون الهی عقل و وحی فلسفه سیاسی جدایی دین و سیاست اسکینر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
مباحث در باب نسبت «قانون الهی و قانون طبیعی» در بستر مباحث عقل و وحی، در جهان مسیحی تاریخی به قدمت قرون وسطی دارد. توماس قدیس یکی از متألهینی بود که در اواخر قرون وسطی، موضعی متفاوت نسبت به مواضع پیشین در باب نسبت قانون الهی و قانون طبیعی گرفت. به گونه ای که بستر فکری آکوئیناس تا زمانه او، دو گروه عمده را در بر می گرفت که به شکل متعارض، گروه نخست قائل به برتری وحی و به تبع آن قانون الهی بر عقل و گروه دوم قائل به برتری عقل بر وحی و همچنین قانون طبیعی بودند. آکوئیناس در این زمینه با وارد کردن فلسفه ارسطو، موضع سومی اتخاذ کرد که تلاش داشت تا نوعی «هماهنگی» میان عقل و وحی برقرار سازد و در حوزه حکمت عملی نیز این هماهنگی را در شکل تلفیق قانون الهی و قانون طبیعی دنبال کرد. این نوآوری آکوئیناس نتایج خود را در حوزه سیاست با محوریت دولت و قانون نشان داد که آن عرفی شدن سیاست بود. ازهمین رو، ما با بهره گرفتن از روش «متن- زمینه محور» کوئنتین اسکینر، فلسفه سیاسی آکوئیناس را در زمینه فکری آن مورد مطالعه قرار می دهیم.
۳۳.

در دستگاه تجربه نوزیک چه چیز خوب کار نمی کند؟

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۷۴
لذت گرایی (hedonism) گ رایش و اندیشه آش ن ای ی اس ت: هم در ق ل مرو ن ظ ر، در تاریخ فلسفه و ن ظ ری ه ه ای اخلاقی و نظریه های «خوب زیستن»، از ابتدا تا به امروز سخن گویان و مدافعانی داشته و هم بسیاری در زندگی و در عمل به آن پایبند بوده اند. یافتن مصادیق این گرایش چه در زندگی خودمان، چه در زندگی انسان های پیرامونمان و در جهان کار سختی نیست. امروزه فرهنگ مصرف گرایی با هم دستیِ شبکه های اجتماعی بیش از هر زمانی در کار شرطی کردن انسان ها با لذت ها و خوشی های زودگ ذر اس ت. شاید بتوان عصر جدید و جهان مدرن را عصر غلبه عملیِ اندیشه لذت گرایی دانست. ایده اصلی لذت گرایی این است که یگانه چیزی که در زندگی مهم است و خوشبختی انسان را رقم می زند لذت هایی است که شخص کسب می کند؛ چه لذت های مادی و چه لذت های سطوح بالاتر. می توان خوشبختی انسان را در پایان زندگی اش برحسب کمیت و کیفیت لذت هایی که کسب کرده است، محاسبه کرد؛ حتی اصالت دادن به «حس خوب» یا حتی «حال خوب» هم نوعی لذت گرایی است.در کنار لذت گرایی، نقد لذت گرایی نیز از افلاطون و ارسطو تا فلسفه معاصر همواره مطرح بوده است؛ اما یکی از نقدهای معاصر علیه لذت گرایی بیشتر از بقیه مطرح شده و به چشم آمده است. این نقد که از طرف بسیاری از متفکران نقدی بنیان کن تلقی شده، آزمایش فکری «رابرت نوزیک» (Robert Nozick,1938-2002) به نام «دستگاه تجربه» (Experience Machine) است. این آزمایش فکری شاید به دلیل ویژگی فانتزی و بار دراماتیک آن و شاید هم به دلیل گسترش واقعیت مجازی (virtual reality) در دهه های اخیر، بسیار هم مشهور شده و در کنار آزمایش «مغز در خمره» (Brain in a Vat) «پاتنَم» (Hilary Putnam,1926-2016)، جزو آزمایش های فکری ای است که حتی برای غیراهل فلسفه هم جذاب است. آنچه در این یادداشت کوتاه قصد طرح آن را دارم، طرح تردید و تأملی در فهم کارایی و مناسبت این آزمایشِ فکری در سنجیدن ایده لذت گرایی است.برخی نویسندگان مانند «جِین کازز» (Jean Kazez) یا خصوصا «توماس هرکا» (Thomas Hurka) این آزمایش را خیلی جدی گرفته اند و به بررسی این مسئله پرداخته اند که در زندگی زیر این دستگاه چه کیفیاتی را از دست می دهیم.اگ رچه آزمایش فکری نوزیک به طورمعمول در صف اول نقدهای ناظر به لذت گرایی طرح می شود، فیلسوفان و روان شناسان اشکال ها و بن بست های مهم تری در اهمیت انحصار بخشیدن به لذت آشکار ک رده ان د که از آن ج م ل ه «پارادوکس لذت گرایی» است. بنابر آن جست وجوی عامدانه و مستقیم لذت، نتیجه عکس دارد و موجب می شود لذت از چنگ ما بگریزد و بالعکس، اگر در پی اهداف دیگر و کمتر خودخواهانه ای باشیم، لذت همچون پاداش رسیدن به آن هدف نه به منزله خودِ هدف سرمی رسد.
۳۴.

نقد و بررسی برهان اختفای الهی جان شلنبرگ، بر مبنای تناهی صفات فعلی و حکمت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان شلنبرگ برهان اختفای الهی عشق الهی برهان شر حکمت الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۳ تعداد دانلود : ۶۰۳
صفات محدود و مقید فعلیِ خداوند ، تجلّی و بُروز صفات مطلقِ ذاتی او در مقام فعل هستند ، اما محدودیت آنها به جهت اِعمال توأمان آنها در کنار یکدیگر و در ارتباط با مخلوقات است. در میان صفات فعلی ، صفتِ «حکمت» - تجلّی صفت ذاتی علم - حاکم بر دیگر صفات بوده و تقیّد بخشِ آنهاست. جان شلنبرگ، در «برهان اختفای الهی» از تمایز میان این دو دسته صفات غفلت کرده و همین امر سبب شده تا اولاً با اتخاذ رویکردی تشبیهی ، عشق الهی را صورت مطلق شده ی عشق انسانی قلمداد کند. ثانیاً ، با خلط میان صوَر مختلفِ عشق، یعنی آگاپه و اروس، درک نادرستی از عشق الهی و میزانِ اطلاق آنها داشته باشد و ثالثاً، به  رغم صحت تأکید شلنبرگ بر تمایز میان برهان اختفا و برهان شر ، استفاده ی او از اختفا - به عنوان مورد نقضی بر عشقِ نامتناهیِ الهی - به نوعی، بازگشت به برهان شر را به ذهن مخاطب متبادر می کند و برداشت و بهره گیری ای نادرست است. بر مبنای صفت فعلی حکمت، می توان نشان داد که اختفای الهی - بر خلاف مدعای شلنبرگ - نه تنها نقضی بر عشق الهی نیست ، بلکه مظهری از عشق حکیمانه ی خداوند به انسان هاست که در این نوشتار به برخی از این حکمت ها اشاره خواهد شد.
۳۵.

هرمنوتیک، فهم و تفسیر: بازخوانی تطبیقی در مبانی آرای شبستری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مبانی فهم تفسیر هرمنوتیک شبستری گادامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۲۰۴
هرمنوتیک آوردگاه نظریه های جدید در حوزه فهم و تفسیر است. شناخت مبانی نظریه های هرمنوتیکی از آن رو اهمیت دارد که بستر مناسبی برای نقد و تحلیل فراهم می کند. فهم و تفسیر به عنوان محور کانونی مباحث هرمنوتیکی بر ارکان چهارگانه مؤلف، متن، مفسر و زمینه استوار است. تمایز رویکرد های هرمنوتیکی به میزان نقش هریک از ارکان چهارگانه در فرایند فهم و تفسیر بستگی دارد. در این مقاله مبانی آرای هرمنوتیکی اندیشمند معاصر اسلامی، محمد مجتهد شبستری، و هرمنوتیست معاصر غربی، هانس گئورگ گادامر، بررسی و تحلیل شده است. بررسی تطبیقی در محور های چهارگانه یادشده نشان می دهد اختلاف آرای شبستری و گادامر در اولین رکن از ارکان چهار گانه فهم و تفسیر، یعنی نقش مؤلف، قطعی و مطلق است؛ ولی مبانی آن دو در سه رکن دیگر، هم وجوه اشتراک دارد و هم افتراق. اهم اشتراکات شبستری و گادامر در مقوله های قرائت پذیری متن، تاریخ مندی فهم، ضرورت استنطاق، دور هرمنوتیکی و تأثیر پیش دانسته ها در فرایند فهم و تفسیر است و اهم اختلافاتشان بر سر تأثیر نقش قصد مؤلف یا حذف آن در فرایند فهم و روش مندی یا ناروش مندی فرایند فهم است. 
۳۶.

نسبت عقل و شرع در حکمت سینوی و فلسفه آکوئینی و پیامدهای آن برای رابطه دین و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۱۱
مسئله اصلی درجهان اسلام همواره مسئله نسبت «عقل و شرع» بوده است. برهمین اساس، دراین پژوهش با مفروض گرفتن نظریه لئو اشتراوس درباب آنچه «فلسفه قدما»، بافقدان «سیاست» ارسطو درجهان اسلام و متقابلا «قوانین» افلاطون درمسیحیت قرون وسطی، می نامد با مقایسه اندیشه ابن سینا و آکوئیناس درباب نسبت عقل و شرع/وحی، بحث را معطوف به حکمت عملی آنها خواهیم کرد تا روشن سازیم رابطه دین و سیاست چه وضعیتی پیدا می کند و چه نتایجی بر آن مترتب است. پرسش ما این است که در اندیشه ابن سینا و آکوئیناس عقل و شرع/وحی چه نسبتی دارند و تبعات آن درباب نسبت دین و سیاست درحوزه سیاسی چیست؟ فرضیه پژوهش این است که «ابن سینا با تقسیم فلسفه به دو شاخه عملی و نظری، با غالب شدن خوانش افلاطونی در حوزه سیاسی، عقل را محدود به حکمت نظری به عوان جستجوی سعادت اخروی کرد و شرع را به عنوان جستجوی سعادت دنیوی حاکم بر حوزه سیاست کرد. درنتیجه، ابن سینا نوعی هماهنگی در عین مفارقت میان عقل و شرع برقرار کرد و منجر به تابع قرار گرفتن سیاست نسبت به دین شد وبه تبع آن سیاست خارجی دولت هم تابعی از مفروضات دینی شد. در مقابل، آکوئیناس با وارد کردن معرفتشناسی ارسطویی، بحث عقل و وحی را در نوعی هماهنگی، در عین استقلال، در حکمت نظری و عملی قرار داد که مکمل یکدیگرند و در حوزه سیاست، عقل قانونگذار و قانون الهی مکمل آن در نظر گرفته شد.دنتیجه،اینایدهآکوئیناسمنجر به استقلال سیاست از دین شد ودرحوزه روابط خارجی نیز بازتاب یافت.»
۳۷.

از فهم قرآن تا تفسیر آن، نگاهی تطبیقی به مبانی آرای محمدحسین طباطبایی و محمد مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم و تفسیر قرآن مبانی فهم و تفسیر طباطبایی مجتهد شبستری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۷
مواجهه محققانه با چالش ها ی متأثر از نظریه های نو اندیشانه در تفسیر قرآن در دوره معاصر امری مهم و ضروری است. در این مقاله مبانی فهم و تفسیر قرآن از نگاه محمدحسین طباطبایی و محمد مجتهد شبستری، که آنها را به ترتیب نماینده رویکرد سنتی و نو اندیشانه به قرآن می توان دانست، توصیف و مقایسه شده است. نتیجه نهایی تحقیق نشانگر آن است که مبانی فهم و تفسیر قرآن در آرای آنها در محور های چهارگانه ی نقش مؤلف، متن، مفسر و زمینه در فرایند فهم و تفسیر قرآن، دارای 11 وجه اشتراک و 13 وجه اختلاف است و آرای آنها حدود 45 درصد اشتراک و 55 درصد اختلاف دارند. اهم اشتراک آرای آنها در «نقش قصدیّت و تعیّن بخشی معنای الفاظ از سوی مؤلف»، «پیوند های معنایی و فهم پذیری قرآن»،  «ضرورت استنطاق متن»، و «نقش سیاق و فضای نزول در فهم قرآن» است. همچنین آنها در «متافیزیکی یا بشری بودن زبان قرآن»، «ثبات معنای متن یا قرائت پذیری آن»، «بررسی سمانتیکی یا هرمنوتیکی قرآن برای کشف مراد مؤلف»، «نقش دورِ هرمنوتیکی» و «نقش استنطاق، پیش دانسته ها، علاقه و انتظارات مفسر در فرایند فهم و تفسیر قرآن» اختلاف نظر دارند.
۳۸.

منشأ شرّ از دیدگاه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منشأ شر شر متافیزیکی شر اخلاقی شر طبیعی افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۱۳۸
افلاطون در هیچ یک از آثار خود نظریه منقح و مفصلی در باب شرور ارائه نداده است و تنها در برخی محاورات وی می توان اشاراتی به مسائلی همچون منشأ پیدایش شرور در عالم یافت. ابهام موجود در آثار افلاطون سبب شده که برخی پژوهشگران اظهار دارند که اساساً افلاطون نظریه ای در این باب نپرورانده و گروهی دیگر که معتقدند وی در باره منشأ شر سخن گفته، در تعیین این منشأ اختلاف کرده اند. در این مقاله، با توجه به تقسیم بندی معاصر میان شر متافیزیکی، شر طبیعی و شر اخلاقی و با استناد به آثار افلاطون و دیدگاه مفسران آن، این فرضیه دنبال می شود که افلاطون برای هر یک از اقسام شر سرچشمه متفاوتی قایل است؛ شر متافیزیکی که تنها در عالم طبیعت محقق می شود حقیقتی سلبی دارد و از این واقعیت سرچشمه می گیرد که موجودات طبیعی به مثابه بازتابهای عالم ایده ها از همه کمالات ایده ها برخوردار نیستند. شرور اخلاقی به فعالیت نفس بازمی گردند و شرور طبیعی ناشی از ضرورت یا ماده اند. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که سخنان به ظاهر ناسازگار افلاطون در تعیین منشأ شر در نظر دقیق با هم سازگارند.
۳۹.

مفهوم نیستی در حکمت دائو و تجلی آن در نقاشی منظره چینی با رویکرد آثار مایوآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیستی تهیگی مایوآن دائوئیسم نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۱۱۳۲
اگر واژه ی اندیشیدن را در معنای کامل آن، یعنی فکرکردنی همراه با پروا و بیم در پیش چشم آوریم، آنگاه می توانیم بگوییم هیچ ایده ای چون نیستی و عدم، جانِ آدمی را اندیشناک نکرده است. کمتر نظام فرهنگی و معرفتی است که در بنیاد ساختار معنابخشی خود، در جست وجوی پاسخی برای پرسمانِ (Problem) نیستی نباشد. در آیین دائوئیسم، نیستی به مفهومی بنیادین بدل گشته است. آیین دائو، تأمل در مَغاکِ نیستی را، راهی برای درک هستی می داند. متفکران دائوئیست همواره در تلاش هستند تا زندگی و هستی را در ارتباط با تهی بودن و نیستی به فهم در آورند؛ در حقیقت در این آیین، نیستی محملی است برای درنگ هستندگان در مفهوم هستی. اندیشه های دائوئیسم و نیستی اندیشی این اندیشه ها در طول تاریخ چین توانسته اند در صورت های فرهنگی گوناگونی نفوذ کنند. به طور مشخص ردپای این اندیشه در مکتب هایی از نگارگری چینی وجود دارد و می توان طنین تأملات دائوئیستی این نقاشان را در آثارشان پیدا کرد. هدف ما در این پژوهش پی گیری نشانه های نیستی اندیشی دائویی در آثار یکی از بزرگترین نقاشان عصر حکومت دودمان سونگِ جنوبی (1279-1127 میلادی )، یعنی مایوآن ( 1225-1160 میلادی) است. در این پژوهش 10 اثر از مایوآن به صورت انتخابی برگزیده شده و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که آموزه های دائویی درباره ی نیستی در نقاشی دوره ی سونگ جنوبی عمیقا نفوذ کرده است و در قالب یک سنت هنری شاخص به دوره های بعدی منتقل شده است. اهداف پژوهش: بررسی مفهوم نیستی و تهیگی در آیین دائو و تأثیر آن بر نقاشی چینی. بررسی مفهوم نیستی یا تهیگی در خلال آثار مایوآن. سؤالات پژوهش: مفهوم نیستی دائوئیستی، چه تأثیری بر هنر نقاشی چینی نهاده است؟ مفهوم نیستی چگونه در آثار مایوآن تجلی پیدا کرده است؟
۴۰.

از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دکارت صدرا یقین معرفت یقینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۵۳۳
یقین، از نگاه ملاصدرا تصدیق همراه با اعتقاد جازم و مطابق با واقع است که صرفاً با دستیابی به مبادی و اسباب  به مدد اتصال نفس قدسی با ملائکه و دریافت علوم از آن ها فراهم می آید. یقین از نگاه دکارت، وضوح و تمایز ی که در حوزه روابط اعداد ریاضی و هندسی وجود دارد، در زندگی عینی و واقعی هم جاری است و همان معیار یقین است که با یقین عقلی به وجود نفس شروع شده سپس جسم اثبات می شود و نهایتاً به اثبات جهان خارج می انجامد . در اندیشه  الهیاتی هر دو، خدا معیار و پشتوانه یقین است. ملاصدرا با نگرش وجودی به مسأله یقین ، یقین دکارتی را از بن بست عقل گرایی محض خارج نموده و با اعتقاد به اشتداد وجودی نفس و فعالیت و خلاقیت آن، مدعیِ تعامل حداکثری میان معرفت عقلی و شهودی است و نهایت مراتب یقین را به ساحت علم حضوری و شهودی می رساند. مقاله حاضر با تبیین مسأله یقین در گذر اندیشه این دو فیلسوف به وجوه تشابه و تمایز این دو اندیشمند در مبانی و اصول این بحث اشاره دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان