بحثهای فلسفی پیرامون موضوع مشکل سطح انتخاب در انتخاب طبیعی که منجر به ارائه نظریات انتخاب گروه و چند سطحی گردید گویا جنبش کاربست نظریه تکامل در دیگر حوزههای معرفتی را علاقمند به تبیین امور مردم شناختی کرده باشد. از این میان اما تلاشهای ویلسون برای تبیین سازگارانه دین تحت تاثیر نگرش ارگانیسمی به اجتماع بشری و بر مبنای نظریه تکامل یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات روزآمد این حیطه تلقی میشود. از منظر او بر اساس مفهوم ارگانیسمی گروههای دینی و نظریه تکامل میتوان فرضیهای علمی مطرح کرد که دینداری در آن به عنوان یک صفت سازگارانه گروه دینی لحاظ شود. اگرچه ویلسون در نوشتههایش برای این فرضیه شواهدی مطرح میکند اما نه تنها کاربست نظریه تکامل در دیگر حوزههای معرفتی خالی از انتقادهای شکلی و محتوایی نیست بلکه شواهد تبیینهای سازگارانه وی نیز با ارائه نظریههای جدی رقیب به چالش کشیده شده است.