آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

اگر واژه ی اندیشیدن را در معنای کامل آن، یعنی فکرکردنی همراه با پروا و بیم در پیش چشم آوریم، آنگاه می توانیم بگوییم هیچ ایده ای چون نیستی و عدم، جانِ آدمی را اندیشناک نکرده است. کمتر نظام فرهنگی و معرفتی است که در بنیاد ساختار معنابخشی خود، در جست وجوی پاسخی برای پرسمانِ (Problem) نیستی نباشد. در آیین دائوئیسم، نیستی به مفهومی بنیادین بدل گشته است. آیین دائو، تأمل در مَغاکِ نیستی را، راهی برای درک هستی می داند. متفکران دائوئیست همواره در تلاش هستند تا زندگی و هستی را در ارتباط با تهی بودن و نیستی به فهم در آورند؛ در حقیقت در این آیین، نیستی محملی است برای درنگ هستندگان در مفهوم هستی. اندیشه های دائوئیسم و نیستی اندیشی این اندیشه ها در طول تاریخ چین توانسته اند در صورت های فرهنگی گوناگونی نفوذ کنند. به طور مشخص ردپای این اندیشه در مکتب هایی از نگارگری چینی وجود دارد و می توان طنین تأملات دائوئیستی این نقاشان را در آثارشان پیدا کرد. هدف ما در این پژوهش پی گیری نشانه های نیستی اندیشی دائویی در آثار یکی از بزرگترین نقاشان عصر حکومت دودمان سونگِ جنوبی (1279-1127 میلادی )، یعنی مایوآن ( 1225-1160 میلادی) است. در این پژوهش 10 اثر از مایوآن به صورت انتخابی برگزیده شده و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که آموزه های دائویی درباره ی نیستی در نقاشی دوره ی سونگ جنوبی عمیقا نفوذ کرده است و در قالب یک سنت هنری شاخص به دوره های بعدی منتقل شده است. اهداف پژوهش: بررسی مفهوم نیستی و تهیگی در آیین دائو و تأثیر آن بر نقاشی چینی. بررسی مفهوم نیستی یا تهیگی در خلال آثار مایوآن. سؤالات پژوهش: مفهوم نیستی دائوئیستی، چه تأثیری بر هنر نقاشی چینی نهاده است؟ مفهوم نیستی چگونه در آثار مایوآن تجلی پیدا کرده است؟

تبلیغات