تفسیر و هرمنوتیک؛ مطالعه تطبیقی در مبانی آرای طباطبایی و هرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
131 - 155
حوزه های تخصصی:
فهم و تفسیرمحور کانونی مباحث دو دانشِ تفسیر و هرمنوتیک و بر ارکان چهارگانه مؤلّف، متن، مفسّر و زمینه استوار است. هرمنوتیک آوردگاه دیدگاه های جدید در حوزه فهم و تفسیر است. این نظریه ها با مبانی و اصول مفسّران اسلامی گاه بر سازشند و گاه در چالش. تعیین امکان تعامل و هم افزایی یافته های علوم جدید با یکدیگر یا ستیز و تقابل آن ها، مستلزم تطبیق مبانی آن ها و مؤیّد ضرورت تحقیق در این عرصه است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل تطبیقی مبانی آرای مفسّر معاصر اسلامی «طباطبایی» با هرمنوتیست معاصر غربی «هرش» در صدد دست یابی به پاسخ این پرسش اصلی است که مطالعه تطبیقی مبانی آرای طباطبایی با هرش در حوزه فهم و تفسیر به چه نتیجه ای می انجامد؟ نتیجه نهایی نشان داد که مبانی آن ها در چهار محور نقش مؤلّف، متن، مفسّر و زمینه در فرایند فهم و تفسیرِ متن، دارای قرابت نسبی است نه حداکثری. اهمّ وجوه اشتراک مبانی آن ها در روش مندی تفسیر، قصد مؤلّف از تولید متن، دلالت الفاظ و قابلیّت باز آفرینی معنا، فهم پذیری و پیوند های معنایی متن، نقش ابزاری زبان، کاربست دور هرمنوتیکی؛ و اهمّ اختلاف آن ها در ثبات و قطعیّت یا سیالیّت تفسیر متن، حدود تأثیر پیش دانسته ها، علاقه ها و انتظارات مفسّر در فهم و همچنین پذیرش یا ردّ نظریه تاریخ مندی فهم متن است.