آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

متن

پرستش عارفانه، هم سبب آفرینش است و هم آفرینندهءستایش، فضیلت و کرامت انسان به «عبادت» و ارزش عبادت به «حکمت» آن است و حکمت «شعائر الهى» بى پایان . از آن خرسندیم که پس از بیست و پنج سال حیات مجدد نماز جمعه وجماعت، فرصتى براى پرداختن به جایگاه آن روى داد واین قلم توفیق یافت تا با یادآورى چند نکته، به بخشى از اسراراین عبادتِ برتر به اشاره بپردازد:
الف. اسرار عبادات
رفتارهاى اختیارى انسان؛ اعم از دینى، عقلى، غریزى وحتى احساسى و عاطفى، بدون استثنا تابع حکمتى در انتخاب ومصلحتى در اقدام و عواقب و آثارى در مرحلهء تحقق و فعلیت است و فرایند این همه ر، رفتار عقلایى و حکیمانه مى گویند.دراین میان، مناسک عبادى و شعائر اسلامى که از محضرقدس حکیم على الاطلاق براى تعالى و رشد انسان تا وصول به مقام عالمیت همهء اسماء ارائه شده، منبع و معدن تمامى اسراروحکمت هایى است که ممکن است در یک عمل اختیارى    |158|قابل تصور باشد.
گرچه جلوه هایى از مصالح و حکمت هاى نهفته در مناسک عبادى، توسط پیامبرانشریعت، امینان وحى الهى و مفسران حقایق نامتناهى طرح شده است، اما عارفان اسرارحق توانسته اند تنها به فروغهایى از اسرار عبادت هاى پر رمز و راز دین مقدس اسلام راه یابند. فقیه محقّق و عارف واصل، حضرت امام خمینى (قدس سره) به جلوه اى از این فروغ دست یافته و مى گوید:
«یکى از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قواى طبیعیه وجنبهء ملک، تابع و منقاد روح گردد و ارادهء نفس در آنها کار کن شود و ملکوت نفس بر ملک غالب شود و به طورى روح داراى سلطنت و قدرت و نفوذ امر شودکه به مجرد اراده، بدن را به هر کار بخواهد وادار کند و از هر کار بخواهدبازدارد.»[1]
ب . گسترهء عبادات
مؤمنانِ اهل معرفت، اعمال و رفتار اختیارىِ خود را همچون دیگر پدیده هاى عالم،همواره از دو منظر مى نگرند و به تفسیر و تحلیل مى پردازند:
1. گاهى به آنها از جنبهء ارتباط با حق تبارک و تعالى مى نگرند و آن اعمال را وسیله اى براى انتساب و تقرّب به او و یا دورى و قطع رابطهء با او مى شمرند و در این صورت ازکارهاى خودبا عناوینى چون عبادت و طاعت و یا معصیت و مخالفت یاد مى کنند.
2. و گاه کارهاى خود را از منظر مصلحت اندیشى هاى عقلانى و براى دستیابى به اغراض و آثار ویژهء مادى مطالعه نموده و آنها را متناسب با مصالح و مفاسد و حکمت و آثارى که برآنها مترتب است ارزیابى مى کنند. از نظر آنان تمامى پدیده ها و هر آنچه را که انسان به اختیار خود اقدام مى کند، گرچه بیش از یک وجود ـ حقیقى یا اعتبارى ـ ندارد و جز یک بارلباسِ وجود نپوشیده است، اما قابلیت آن را دارد تا هم از جنبهء «یلى الخلقى» مورد مطالعه قرار گیرد و پاسخگوى حکمت ها و مصالح عقل مصلحت اندیش باشد و هم از جنبهء «یلى الربّى» تنظیم کنندهء رابطهء مخلوق با خالق خود باشد.
بنابر آنچه به اختصار گذشت، اگر عملى از اعمال انسان تنها از منظر عبادت یا معصیت|159|مطالعه شد و جنبهء عقلانى آن مورد ملاحظه قرار نگرفت و یا اگرتنها به مصالح و مفاسد عقلانى آن پرداخته شد و به جنبهء ربوبى آن توجه نشد، دلیل آن نمى شود که تصور شود مناسک عبادى جایگاهى فراتر از مصالح عقلانى دارند و هیچگاه نباید در اندیشهءدرک و دریافت حکمتها و مصالح آن تلاش کرد و یا اینکه تحرّکات و اقدامات روزمرهء عقلانى در گستره اى به دور از امر ونهى الهى و تنها براساس خردورزى بشرى ارزیابى مى شود ومعنى ندارد این گونه رفتارهاى عقلانى را درون مرز دین و عبادت محصور نمود؛ زیرا نگاه اول به تحجر اشعرى گرى مى انجامد ونگاه دوّم به شرک و خدا انکارى مى کشد.
ج . سیاست در مدرسهء عبادت
نماز یکى از بزرگترین عبادت ها در ادیان ابراهیمى ـ توحیدى است و اقامهء نماز نخستین نشانهء تحقّق حکومت صالحان ومظلومان و سرآغاز دفتر هدایت متقیان و در این میان نمازجمعه و جماعت آموزش سیاست اسلام در مدرسهء عبادت ومظهر توحید صفوف و وحدت جامعه و نمایش قدرت اسلام وصلابت اهل ایمان و امروزه یکى از «بزرگترین عنایات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ایران است».اصناف و طبقات گوناگون مسلمانان با حضور در صفهاى متشکل و به هم پیوستهءنمازهاى جمعه و جماعت، وحدت و یکپارچگى خود را تجربه مى کنند و همگى متحد و متصل و دوشادوش یکدیگر و در یک صف پولادین و یک ارادهء واحد در جهت مقصدى واحد به سمت یک قبله قیام مى کنند.
على رغم اصرار قرآن و حدیث بر کشف حکمت و اسرارجمعه و جماعت، بسیارى تلاش نموده اند تا آن را تنها ازدریچهءمناسکى ویژه بنگرند و اقامهء آن را در قالب عبادتى
   
على رغم اصرارقرآن و حدیث برکشف حکمت واسرارجمعه وجماعت، بسیارىتلاش نموده اند تاآن را تنها ازدریچهءمناسکى ویژهبنگرند و اقامهء آنرا در قالب عبادتىفردى وشخصى وقالبى نمایشدهند.
|160|
فردى وشخصى و قالبى نمایش دهند و از همین دریچه، برگزارى نماز جماعت ـ به ویژه درفرهنگ متشیعان عامى ـ جایگاه واقعى خود را از دست داده و آداب آن بهفراموشى سپرده شده و نماز جمعه تا پیش از پیروزى انقلاب اسلامى به مرز حرمت نیزرسیده بود.
حضرت امام خمینى (قدس سره) که به حق باید او را احیاگر اسلام ناب محمدى (ص) در تاریخ غیبت کبرا تا به امروز نامید، با دعوت شخصیت هاى بزرگى چون حضرات آیات طالقانى،دستغیب، صدوقى، قاضى طباطبایى، مدنى و... به امامت جمعه، این عبادت مهم و بلکه مهم ترین عبادت اجتماعى را نیز حیات مجدّد بخشید و در طى سخنرانى ها و احکامى که براى ائمهء جمعه مى نوشت، به جایگاه والاى این فریضهء اجتماعى و حکمت تشریع آن واسرار معنوى نهفته در آن تأکید نمود.
د. جایگاه نماز جمعه
مرحوم فیض کاشانى در یک دسته بندى معتقد است: مفاد نصوص دینى، دلالت بر برترى واجبات بر مستحبات دارد و در میان واجبات، نماز از همهء آنان افضل است (زیرا ارزش هرکارى متناسب با نیت و اراده و عزمى است که آن را ایجاد مى کند و ارزشمندترین نیت هاوعزم ه، خالصانه ترین و تقرب بخش ترین آنهاست) و در میان نمازهاى واجب، نمازپنجگانهء روزانه از دیگر آنها برتر و نماز «وُسْطى» که به نظر ایشان نماز ظهر است، ممتازتر ازدیگر نمازها مى باشد و در روز جمعه، نماز جمعه از نماز ظهر افضل است . پس مى توان گفت: ارزشمندترین عمل یک انسان مؤمن اقامهء نماز جمعه است.
[2]
اسرار و حکمتهاى نماز جمعه
با نگاهى گذرا به برخى از اسرار و حکمت این عبادت بزرگ مى توان دلیل این امتیازرادریافت، گرچه فهم حقیقتِ آن را جز با حضور مداوم در این فریضهء یگانه نمى توان چشید. در اینجا به برخى از اسرار این عبادت برتر با تکیه بر احادیث اهل بیت عصمت وطهارت (ع) اشاره مى شود:
1. نماز جمعه و ذکر الله
مهم ترین فلسفهء نماز جمعه «ذکر اللّه» است که خداى متعال خود به آن امر فرموده است:
|161|
(یا أیّها الذین آمنوا اذا نودى َ للصلاةِ مِنْ یَومِ الْجُمُعةِفَاسْعَوا الى ذکر اللّه وذَرُواالبیع ...)
«اى مؤمنان، چون براى نماز جمعه ندا در داده شد، به سوى ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید...»
[3]
«ذکر» در قرآن کریم، گاهى معناى مصدرى و وصفى دارد ـ نام خدا را بردن و بر زبان جارى کردن، به یاد خدا بودن ـ و زمانى به شىء یا شخصى اطلاق شده است که خود مصداق ممثل یا مجسم ذکر خدا و سبب یادآورى خداوند است؛ (انّا نحن نزّلنا الذِّکر...).و ذکر زبانى نیز گاه در برابر ذکر قلبى و گاه در مقابل ذکر فعلى و عملى است؛ یعنى گاهى یک فعل از آن جهت که یادآور خداونداست ذکر نامیده مى شود. اگر خداوند متعال در یک جامى فرماید:(... و أقم الصلاة لذکرى ...) و هدف اصلى از اقامهء نمازرا ذکر خدا و یادآورى او شمرده است، در یک آیه هم خود نماز ـعمل ـ را ذکر اللّه مى شمرد.
اگر ذکر الهى آتش محبت خداوندى را در قلب شعله ور سازد،تمام محبتها را بسوزاند و دل را جلا دهد و آن را آینه دار حق نمایدو چنان لذتى از یاد خدا و ذکر او به انسان دست دهد که جز نام حق نگوید و نبیند و نشنود و نشان ندهد، در چنین حالى خود او وتمامى شؤون او ذکر اللّه مى شود.
انسان اگر در تمامى حالات و حوادث، به یاد حق تعالى باشدوخود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند، از امورى که خلاف رضاى او باشد خوددارى مى کند و نفس خود را ازسرکشى و استکبار باز مى دارد؛ زیرا تمامى مصیبت ها وگرفتارى ها به خاطر غفلت از یاد حق و از قدرت و عظمت جمال و جلال او است . غفلت از خداوند کدورت قلب را افزایش داده ونفس و شیطان را بر او چیره مى کند و بر مفاسد اعمال مى افزاید
   
اطلاق «ذکر الله»بر نماز شریفجمعه براى آناست کهمؤمنان باحضور خود درمصلاى جمعه،یکجا تمامى کمالات عملى و عبادى ـفروع دین ـ رامتبلور مى سازند.
|162|
بارزترین حکمتنهفته در اینفریضهء الهى،معطّر شدنفضاىعمومى جامعه بانسیم روح فزاىتوحید و اخلاص وعبودیت وزمینه سازى براىرشد و شکوفایىاستعدادهاى فطرى خداپرستىاست.
   
و تذکر و یادآورى حق تعالى دل را صفا داده و جلوه گاه محبوب سازد و روح را تصفیه نموده، از قید اسارت هوس ها برهاند وقلب را براى تجلّى حضرت حق پاک و پاکیزه نماید و آنگاه که دل عادت به یاد محبوب خود کند، سیرتش صورت ذکر حق شود وکلمهء طیبه «لا الهَ الاّ اللّه» صورت کامل قلب گردد. بنابراین، گرچه ذکر حق و تذکر آن ذاتِ اقدس، از صفات قلب است اما در اثرتکرار و توجه، ذات و سیرت قلب را دگرگون و الهى نماید و این نهایت آرزوى مؤمنان و عالى ترین مرتبهء کمال انسانى است.
[4]
شاید اطلاق «ذکر الله» بر نماز شریف جمعه براى آن است که مؤمنان با حضور خود در مصلاى جمعه، یکجا تمامى کمالات عملى و عبادى ـ فروع دین ـ را متبلور مى سازند. هم به نمازمى ایستند ـ نماز ـ و چون حاجیان در صحراى عرفات و مشعرتجمع مى کنند، ـ حج ـ صفهاى جماعتشان لرزه بر اندام دشمن مى افکند ـ جهاد ـ و دستان گرمشان غبار فقر و گرفتارى از چهرهءبرادران بر مى گیرد ـ زکات ـ و لبیک حضورشان بن بست هاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى را از پیش پاى حکومت بر مى دارد ـخمس ـ و زیباترین تصویر تولّى وتبرّى را نقش مى زنند و کدامین امر به معروف و نهى از منکر را مؤثرتر از این مجموعه مى توان تصور کرد؟ و به همین خاطر، هم خود نماز ذکر اللّه است و هم کسانى که در گرماگرم نیمروز با گام هاى استوار و سریع روى به سمت مصلى دارند.
[5]
2. نماز جمعه و نسیم توحید
بارزترین حکمت نهفته در این فریضهء الهى، معطّر شدن فضاى عمومى جامعه با نسیم روح فزاى توحید و اخلاص وعبودیت و زمینه سازى براى رشد و شکوفایى استعدادهاى فطرى خداپرستى و پرواز جانهاى دربند مادّیت و محدودیت به

|163|
سمت عالم ملکوت و همراهى با فرشتگان مقرّب خداوندى است . اگر فضاى جامعه اى رارنگ و بوى عبودیت الهى پوشش دهد، در آن فضاى عطرآگین براى تعفّن شیطان نخوتوتکبر و خودخواهى و هوسرانى و شهوت و خشم زمینه اى نخواهد بود و اگر آهنگ حرکت یک جامعه به سمت توحید و یگانگى حق و اخلاص نیّت در مسیر آن مقصد باشد، آنگاه براى نعره هاى جاهلانهء بشر مدرن افسار گسیخته و عاصى، همان سامریان گوساله ساز، رفاه وثروت و لذت پاسخى نخواهى شنید. حضرت امام رضا(ع) مى فرماید:
«انّما جعلت الجماعة لئلا یکون الاخلاص و التوحید و الاسلام و العبادةُ لِلّه الاّ ظاهراًمکشوفاً مشهوراً. لاِءَنَّ فى اظهاره حجّةٌ عَلى أهل الشرق و الغرب للّه وحده ...».
[6]
«علت تشریع نماز جماعت آن است که اسلام و توحید و بندگى و اخلاص به خداوند متعال در معرض دید عموم و ظاهر و مشهور در میان مردم باشد، تاخداوند در برابر شرق و غرب براى توحید خودش حجت داشته باشد...»
حرکت سیل آساى مردم به سمت نماز جماعت و جمعه، یکى از مؤثرترین شیوه هاىتبلیغى براى گسترش فرهنگ توحید و اخلاص و حضور مؤثر دین در صحنهء اجتماع است واگر مدیران فرهنگى جامعهء اسلامى و مبلغان رسمى دین به نقش تربیتى نمازهاى جماعت و جمعه، که هر روز و هر هفته تمامى محلات و خیابانهاى شهر را پوشش مى دهد، پى مى بردند و آهنگ زیباى توحید و آواى اخلاص و عبودیت را در نظم موزون گامهاىنمازگزاران مى شنیدند، به جاى هر اقدام تبلیغى دیگر، خود نیز به همراه مردم کوچه و بازارراه مسجد و مصلى را در پیش مى گرفتند و با حضور خود در صفهاى جماعت محله و شهر،در آهنگ توحید و اخلاص مردم شریک مى شدند و لذّت ایمان صادقانه و مخلصانه را با تمام وجود احساس مى کردند. اما افسوس که عده اى در بهترین مسجد ـ بعد از مسجد الحرام ـ ودر بهترین روزها ـ جمعه = سید الاءیام ـ اقتداى به بهترین امام را رها کرده و در پى دستیابى به کالاى تجارى ارزان تر از نماز جمعه ـ که ذکر اللّه است ـ مى گریزند!
3. نماز جمعه تجلى وحدت
صفهاى نماز جمعه و جماعت تجلّى وحدت صفوف و همبستگى و تشکل جامعهءاسلامى است . اساس اسلام بر تشکّل و تألیف و وحدت است و در بسیارى از آیاتواحادیث بر این معنا تصریح و تأکید شده و به عنوان مهم ترین فلسفه تشریع نماز جمعه
|164|
   
وتأکید بر نماز جماعت به آن توجه داده شده است . در حدیثى پیامبر گرامى اسلام مى فرماید:
«لا صلاة لِمَن لا یصلّى فى المسجد مع المسلمین الاّ مِن علّةٍ و لا غیبةَ الاّ لِمَن صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا ومن رغب عن جماعة المسلمین سقطت عدالته و وجب هجرانه».
[7]
«کسى که بدون هیچ مانعى همراه مسلمانان نمازهاى خود را در مسجد نمى خواند، نمازش قبول نیست وغیبت کسى که در خانه نماز مى خواند و ازجمع مسلمانان روى گردان است، جایز است و چنین شخصى از عدالت ساقط و قطع رابطه با اوواجب است .»
و در حدیثى که در منابع اهل سنت آمده است آن حضرت مى فرماید:
«انَّ الشیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یأخذ الشاةالقاصیة و الناحیة فایّاکم و الشّعاب و علیکم با لجماعة والعامة و المسجد».
[8]
«همانگونه که گرگ براى گوسفندان است شیطان نیزگرگ انسان است . گوسفندان دور افتاده از گله، نصیب گرگ مى شوند. پس، از شعبه شعبه شدن بپرهیزید وهمراه مردم و جماعت و مسجد باشید.»
مرحوم فیض کاشانى در این مورد سخنى قابل دقت دارد.اومى گوید:
جمعه و جماعت، رکنى است عظیم در دین، مشتمل است بر تعظیم شعائر اللّه و اطاعت امر اللّه و متابعت
|165|
پیغمبر و باز ایستادن از فحشا و منکر و برخوردن مؤمنان به یکدیگر و برىشدن از نفاق و پاک شدن از گناه و شقاق و محافظت بر اوقات صلوات و آداب آنو مضاعف شدن اجر و ثواب آن و تألیف قلوب مؤمنان و تحصیل محبت اخوان وتعاون ایشان در امر دین و دنیا و غیر آن؛ از حکمته، و بالجمله نماز، اول روزى که مشروع شده، بدین نحو مشروع شده و غیر این نحو مستحسن نبوده، مگرصاحبان اعذار را و جمعیت لفظِ (ایا نَعبُدُ وایّا نستعین) شاهد است بر این.»
[9]
همین معنا را مرحوم آیت الله طالقانى در تفسیر خود با جمله اى صریح مى آورد که:
«اصل تشریع نمازهاى یومیه به جماعت بوده و فرادا رخصت است.»
[10]
و در تعلیل آن معتقد است، براى رهایى از بنده، باید با نیروى اجتماع حرکت نمود؛ زیرامجموع مرکّبِ قدرت چندتن، بیش از حاصل جمع قدرت فرد فرد همان چند تن است . وافزایش مضاعف ثواب جماعت به حسب افزایش عدد افراد، روى همین قاعده است کهمجموع نیروها به صورت تصاعد هندسى بالا مى رود.
نماز جمعه و جماعت، عبادتى است که با فطرت انسانى و انس گیرندهء مؤمن هماهنگ است . دانشمند بزرگ اخلاق، احمدبن مسکویه معتقد است: انگیزهء محبّت الهى، غریزهء انس و الفت در طبیعت انسان است و به همین دلیل بسیارى از آداب دینى و دستورات شرعى،براى تقویت این غریزه تشریع شده است . اینکه در شریعت اسلامى، اجتماعِ پنج وعده تأکیدشده و نماز جماعت از فرادا برتر شمرده شده است، براى فعلیت این استعداد طبیعى است . ودر تأیید این باور خود به وجوب حضور هفتگى تمام مردم شهر در روز مشخص و درمسجدى بزرگ و نیز حضور سالیانهء مردم شهر و روستاهاى اطراف در دو نماز عید ـ فطر واضحى ـ در مصلاّى بزرگ صحرایى براى تقویت این انس و محبت و بالاءخره وجوباجتماع مسلمانان شهرهاى دوردست در سرزمین مقدس مکه در طول عمر اشاره مى کند. به نظر ایشان، مسلمانان در پوشش این تجمعات مکرر و متناوب بر انس و محبت به یکدیگر وخوشبختى و سعادت خود مى افزایند و به خیرات و کمالات مشترک دست مى یابند و مهرالهى دردل آنان فزونى مى یابد و به سپاس و تکبیر حقّ قیام مى کنند.
[11]
این است که وقتى حضرت امام (قدس سره) به سخن مرحوم شهید ثانى مى رسد که: «بهتر است براى علاج تفرّق خاطر در حال نماز به خانهء تنگ و تاریک روى آورد»
[12] مى فرماید:
|166|
«... و البته اینکه فرمودند بهتر آن است که در بیت مظلم نماز کند، در غیرفرائض یومیه است، که در جماعت مسلمین خواندن از سنن مؤکّده است .بلکه اگر انسان به وظایف و اسرار جماعت قیام کند، رغم انف شیطان را به طورىمى کند که در هیچ عبادتى نمى کند و در اجتماع مؤمنین و قلوب مجتمعهء آنه،که دست غیبى الهى با آن است، فوایدى است روحى و معنوى که در کمترعملى اتفاق آن افتد، با آنکه مصالح عمومى و اجتماعى در آن نیز ملحوظ است،بلکه براى اهل مناجات و اصحاب قلوب، نماز در جماعت که حفظ اعداد رکعات را نیز محول به غیر مى کنند و یکسره دل را متوجه به حق و مناجات او مى کنند،بهتر است .»
[13]
نکته اى که براى این قلم حل نشده، این است که چرا مسلمانان و به ویژه شیعیان در مقام عمل بر آداب و توجه به اسرار نماز، کمترین عنایت را به جماعت و حضور اجتماعى نموده اند؟! در صورتى که بامرورى بر سیرهء پیامبر اسلام، موردى نخواهیم یافت که ایشان نماز را فرادا گزارده باشد و در سیرهء امامان معصوم (ع) نیز با تمام مشکلاتى که در مواجهه ومبارزه با خلفاى جور داشته اند، هم خودشان در نماز کسانى چون مروان و بدتر از مروان حاضر مى شدند و هم به شیعیان تأکید مى نمودند که در نمازهاى جماعت مسلمانان شرکت کنند و... راوى مى گوید: در مورد نماز خواندن پشت سر بنى امیه از حضرت امام باقر سؤال کردم، او فرمود: بخوان، ما پشت سر آنها نماز مى خوانیم. گفتم: مردم مى گویند شما تقیه مى کنید؟ فرمود: حسن و حسین (ع) در صف اول پشت سر مروان مى ایستادند و نماز مى خواندند ودر عین حال حسین (ع) پاى منبر او مى نشست و از آغاز منبر تا پایان او را سبّ مى کرد، آیا این تقیه است ؟
[14] و نکتهء قابل تأمل تر اینکه امروز نقش حضور مردم درصحنه و مشارکتاجتماعى آنان و قدرت حاصل از این گونه مشارکت ها از مهمترین موضوعات سیاسى واجتماعى است و همواره اقتدار سیاسى در کفّه اى قرار دارد که توانسته باشد بیشترین آمارمشارکت مردمى را داشته باشد. در حدیثى حضرت امام باقر(ع)مى فرماید:
«ما من عید للمسلمین ـ أضحى و لافطر ـ الاّ و هو یجد لآل محمد(ع) فیه حزناً. قلت: ولِم ذا؟ قال: لاءنّهم یرون حقّهم فى یَدِ غیرهم».
[15]
«هیچ عیدى ـ چه عید قربان و چه عید فطر ـ پیش نمى آید، مگر اینکه اندوه اهل
|167|
بیت تجدید مى شود؛ پرسیدم: چرا چنین است ؟ فرمود: زیرا حق خود را در دست دیگران مى بینند.»
اینکه روز جمعه عید شمرده شده براى آن است که مسلمانان با حضور خود در نمازجمعه، حضور در صحنهء قدرت و پشتیبانى عینى و عملى از حاکمیت دینى و دفاع از اقتدارسیاسى جامعهء اسلامى را به نمایش بگذارند و با چنین نگرشى مى توان علّت خالى ماندن مساجد از شور نماز جماعت در سالهاى پیش از انقلاب اسلامى ـ و پس از آن ـ و نیز تبلیغات حساب شده علیه ائمهء جمعه و نماز جمعه و توطئهء ترور آنان پس از پیروزى انقلاب اسلامى و نیز خالى شدن محتواى حضور و تشکل در نمازهاى جمعه و جماعت اکثریت کشورهاىاسلامى را دریافت ! در خبرى آمده است:
«انّ أهل الکتابین اعطوا یَوْم الجمعة فاختلفوا فیه فصرفوا عنه و هدانا اللّه له و اخّره لهذه الاءمّة و جعله عیداً لهم فهم أوّل الناس به سبقاً و أهل الکتابین لهم تبع».
[16]
«روز جمعه به پیروان دو کتاب ـ تورات و انجیل ـ داده شد، ولى آنان به خاطراختلاف میان خود، نتوانستند از آن بهره برند و جمعه از دست آنان گرفته شد وخداوند آن را براى مسلمانان ذخیره نمود و عیدشان قرار داد، پس در بهره مندىاز جمعه مسلمانان پیشتاز و دیگران تابعند.»
و در حدیثى دیگر حج مساکین نامیده شده است.
[17] حضرت امیر(ع) نیز مى فرماید:
«ثلاثَة ان أنتم خالفتم فیهنّ أئمَّتَکُم، هَلَکْتُم: جُمُعتُکُم و جهاد عدوّکم و مناسِکُکُم».
[18]
«همبستگى نداشتن با رهبرى اسلام در این سه چیز نابودى مى آورد: نماز جمعه،جهاد با دشمن، برگزارى شکوهمندانهء حج .»
و ابوحمزه ثمالى از حضرت امام باقر(ع) نقل مى کند:
«قال لَهُ رجل: کَیفَ سمیّت الجمعة؟ قال: لاءنّ اللّه عزّوجلّ جمع فیها خلقه لِوَلایة محمد(ص) ووصیّه فى المیثاق فسمّاه یَوْمَ الجُمُعة لجمعه فیه خَلْقَه».
[19]
«شخصى پرسید: چرا این روز را جمعه، نامیدند؟ حضرت باقر فرمود: چون خداى متعال مخلوقات خود را در آن روز برگرد محور ولایت پیامبر خاتم و جانشین او گردآورد و درنشأهء میثاق از مردم پیمان گرفت .»
|168|
   
اینها و بسیارى دیگر از احادیث که به این مضمون آمده است .حکایت از آن دارند که خداى متعال در پوشش عبادت یومیه وهفتگى و سالیانه و در طول عمر، مسلمانان را به اجتماع و حضورتأثیر گذار در صحنه و تشکّل بر محور منافع جامعهء اسلامى وولایت الهى فرا خوانده است تا اولاً: به دلیل جهت عبادى این اجتماعات، اهریمنانِ فرصت طلب، از این تجمعات استفادهءابزارى نکرده و منافع آنها را به نفع خود مصادره ننمایند و ثانیاً:مسلمانها به حکم تکلیف دینى موظف باشند در تمامى فرصت هاى محلّى، منطقه اى و بین المللى با حضور مؤثر خوداقتدار جامعهء اسلامى را به منصهء ظهور برسانند و بر قوت وکارآمدى دولت اسلامى با مشارکت مداوم خود بیفزایند و ثالثاً: باایجاد تشکّل هاى مطمئن و مورد اعتماد، زمینهء همکارى هاى اجتماعى در تشویق به نیکى ها و دستگیرى از مستمندان و اشاعهءمعروف و نهى از منکرات و معاصى را در جامعهء اسلامى فراهم آورند. حضرت امام رضا(ع) در بخشى دیگر از سخن خود به این معنا اشاره نموده و مى فرماید:
«انَّما جعلت الجماعة... مع ما فیه من المساعدة على البرّ والتقوى والزّجْرِ عن کثیر مِنْ مَعاصى اللّه عزّوجّل».
[20]
«... افزون بر آنچه در حکمت جماعت آمد، همکارى در نیکى و تقوا و جلوگیرى از بسیارى از معاصى نیزهست.»
ارزش والاى تجمع مؤمنان تا حدى است که خداوند متعال یکى از ساعتهاى استجابت دعا را زمانى قرار داده است که بیشترین لحظهء حضور و مشارکت مردم است، حضرت امام صادق (ع) مى فرماید:
«الساعة الّتى یُستجاب فیها الدعاءُ یَوْم الجمعه بین
|169|
فراغ الامام مِنْ الخطبة الى أَن یستوى َ النّاس ُفى الصُّفُوف ...»
[21]
بنابر آنچه طرح گردید، یکى از عوامل تفرقهء مسلمانان درتاریخ معاصر، نگاه تحریف شدهء آنان به نماز و به ویژه نماز جمعه است که آن را تنها از دریچهء یک عبادت شخصى فردى مى نگرندو از جنبهء اجتماعى آن، یا بى خبرند و یا به عمد، باور نمى کنند.حضرت رسول (ص) طى خطبه اى مى فرماید:
«انّ اللّه تعالى فرض علیکم الجمعة فمن ترکها فى حیاتى أو بعد موتى استخفافاً بها أو جُحُوداً لَها فلا جَمَعَ اللّهُ شمله و لا بار له فى أمره ...»
[22]
«خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب نموده است . هر کس آن را در طول زندگى یا پس از مرگ من و در اثر سبک شمردن ترک نماید، خداوند زندگى اورا به سامان نکند و بر کارهایش برکت ندهد...»
4. نماز جمعه و امنیت روانى
یکى دیگر از حکمت هاى بسیار بارز نماز جمعه اعتمادآفرینى و تأمین اعتبار و شخصیت اجتماعى و ایجاد امنیت روانى در جامعهء اسلامى است . هر هفته تمامى مردم شهر در صف متشکل و واحدى به سمت قبلهء توحید مى نشینند و هم سو و هم جهت به عبادت خداى یگانه مى ایستند. با یکدیگر مصافحه کرده،به بهانه هاى گوناگون گفتگو وتبادل نظر مى کنند و در فضاى مطهّرو معطّر عبادت، خیرخواهى و مصلحت اندیشى براى همدیگر راتجربه مى کنند. قداست زمان و مکان و فضا از دروغ گفتن وریافروشى و فریب کارى و کینه توزى باز مى دارد و دل شرکت کنندگان را همچون صف هاى هماهنگ نماز، هماهنگ
   
یکى از عواملتفرقهء مسلماناندر تاریخ معاصر،نگاه تحریف شدهءآنان به نماز و بهویژه نماز جمعه است که آن را تنهااز دریچهء یکعبادت شخصىفردى مى نگرندواز جنبهء اجتماعىآن، یا بى خبرند ویا به عمد، باورنمى کنند.
|170|
ویکدست مى کند. مگر نه آن است که پیامبر گرامى مى فرماید:
«استووا تستووا قلوبکم و تماسّوا تراحموا.»
[23]
«صفهاى نماز را هماهنگ کنید تا دلهایتان هماهنگ شود و مماس با همدیگر بایستید تا باهم مهربان باشید»
در پاره اى از احادیث، به هنگام برشمارى اسرار این عبادت اجتماعى، بر این نکته تأکیدنموده اند. حضرت صادق (ع) مى فرماید:
«انَّما جعلت الجماعة و الاجتماع الى الصلاة لکى یعرف مَنْ یصلّى مِمَّنْ لایصلّى و من یَحْفَظُ مواقیت الصلاةِ مِمَّنْ یضیّع و لَوْ لا ذل لَم یُمکن أحداً أن یشهد على أحد بالصلاح لاءنّ مَنْ لم یصلّ فى جماعة فلا صلاة لَهُ بَین المسلمین».
[24]
«نماز جماعت براى آن تشریع شده تا نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از غیرآن شناخته شود؛ زیرا اگر حضور در جماعت نباشد کسى نمى تواند به صلاح وسداد کسى شهادت دهد، چون نماز او را ندیده است ...»
و حضرت رضا در بخش دیگرى از حدیث سابق مى فرماید:
«... و لیکون شهادات النّاس بالاسلام بعضهم لبعض جائزةً ممکنةً...».
«نماز جماعت براى آن است که شهادت مردم براى همدیگر جایز و ممکن ومستند باشد.»
و حضرت رسول (ص) مى فرماید:
«ان سُئِلتَ عَمَّنْ لَمْ یشهد الجماعة فَقُل: لا أعرِفُه».
[25]
«اگر دربارهء کسى که به نماز جماعت حاضر نمى شود از تو سؤالى کردند، بگو: من او را نمى شناسم .»
و باز مى فرماید:
«من صلّى الخمس فى جماعة فظنّوا به خیر».
[26]
«کسى که نماز پنج وعدهء خود را در جماعت مى خواند، به او خوش گمان باشید.»
و شاید بتوان این معنا را از مفهوم آیهء شریفهء: (انّ الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر...) نیز
|171|
استفاده نمود؛ زیرا اگر نماز در بعد فردى و شخصى انسان را از پلیدى ها و منکرات دورمى سازد، نماز جمعه و جماعت نیز در بُعد اجتماعى به جامعه امنیّت و سلامت مى بخشد.
اعتمادسازى و ایجاد و پرورش امنیت اجتماعى در اثر هم نشینى هاى مکرّر در مسجد ومصلا از نعمت هاى بزرگ و از اسرار پربرکتى است که ارزش و ارج آن براى بسیارى از مردم مسلمان ناشناخته است، در صورتى که مکتبهاى سیاسى ـ اجتماعى جهان تلاش دارند تا باترفندهاى مختلف و تشکیل احزاب و گروهها و سازمانهاى رسمى و غیررسمى و دولتى وغیردولتى، این اعتماد و انسجام تعریف شده و کنترل شده را ایجاد نمایند، اما تاکنون على رغم نیاز حیاتى به آن، حتى طرح تئوریک آن را نیز نتوانسته اند ارائه کنند.
5. نماز جمعه فرقان حق و باطل
از دیگر اسرار این عبادت اجتماعى، جدا شدن صف خودى از غیرخودى و مؤمن ازمنافق و افراد منضبط و قانونمند از متخلّفان و قانون شکنان است . جامعه اى مى تواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد که مرز میان دوستان و دشمنانش را دقیقاً مشخص نموده و حتى چهره هاى دو گانه و مردد را نیز بطور دقیق شناسایى کرده باشد.
دستیابى به ملاک هاى مرزبندى و شاخصه هاى ارزیابى، بسیار پیچیده و حسّاس است؛زیرا کار دشمن، فریب است و کار منافق، شبهه اندازى، و تبیین حق از باطل در این میدان،تنها با توفیق الهى و اتکا به او میسّر است . حضرت امام صادق (ع) در فرازى از حدیث سابق فرمود: نماز جماعت براى آن است که نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از بى انضباط بازشناخته شود و در حدیثى دیگر مى فرماید:
«من خلع جماعة المسلمین قَدْرَ شِبرٍ خلع ربق الایمان مِنْ عنقه».
[27]
«هر کس به اندازهء یک وجب از اجتماع اسلامى دور شود، خود را از دایرهء ایمان خارج نموده است .»
و پیامبر(ص) مى فرماید:
«مَنْ تَرَ ثلاث جُمَعٍ متعمّداً من غیر علّةٍ طَبَع اللّهُ عَلى قلبهِ بخاتم النفاق».
[28]
«هر کس سه نماز جمعه را بى دلیل و عذر ترک کند، خداوند قلب او را با مهر نفاق مهر مى زند.»
|172|
و در حدیث دیگر آمده است:
«لینتهینّ أقوام عَنْ وَدْعِهِم الجمعات، أو لیختمنَّ عَلى قلوبهم ثمّ لَیَکُونَنَّ من الغافلین».
[29]
«آن عده که عادت به ترک نماز جمعه کرده اند، باید از این رفتار پرهیز کنند و گرنه مُهر بر دل آنها زده شده و در زمرهء غافلان قرار خواهند گرفت .»
و باز مى فرماید:
«مَنْ تر الجمعة ثلاثاً من غیر عذر، فقد بنذالاسلام وراء ظهره».
[30]
«هر کسى که سه نماز جمعه را بدون عذر ترک کند، گویا اسلام را رها کرده است .»
و طى گزارشى به حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفته شد که عده اى از همسایگان مسجد درنماز جماعت حاضر نمى شوند، آن حضرت فرمود:
«لیحضرنّ معنا صلاتنا جماعة أو لیتحوّلنّ عنّا و لا یجاورونا و لا نجاورهم .»
[31]
«یا در نماز جماعت همراه ما باشند و یا از این منطقه بروند و با ما همسایه نباشندوما نیز همسایهء آنان نخواهیم بود.»
و پیامبر گرامى اسلام در حدیثى جامع، که مشابه آن نقل گردید، مى فرماید:
«لا غیبة الاّ لِمَنْ صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین وجب على المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالته و وجب هجرانه و اذا رُفع الى امام المسلمین أنْذَرَه و حذّره فانْ حضر جماعَة المسلمین و الاّ أحرق علیه بَیْتَه».
[32]
«کسى که نمازهایش را در خانه مى خواند، غیبتش جایز است و کسى که ازجماعت مسلمانان رویگردان است غیبت او واجب و عدالتش ساقط و دورى ازاو واجب است و هنگامى که نزد حاکم برده شد باید او را بترساند و از عاقبتکارش بیم دهد ودر صورت ادامهء این رویگردانى خانه اش را به آتش کشد.»
البته گرچه قسمت آخر حدیث، همانگونه که از متن آن پیداست ناظر به حکم حکومتى است و دستور آتش زدن خانه تنها در اختیار حاکم اسلام است اما به طور کلى این تهدیدهادلالت بر آن دارد که نماز جمعه و جماعت و بلکه تمامى شعائر دینى، یک عبادت
|173|
شخصى و فردى نیست تا عدم حضور در آن تنها براى خودخاطى ضرر داشته باشد، بلکه این شعائر میدان مشارکت اجتماعى و حضور در صحنه است و شخص خاطى، به عنوان یک فرد غیر منضبط با رویگردانى از جماعت، حریم مردم رامى شکند و باورهاى آنان را به مسخره مى گیرد و راه نفاق مى پیماید و اسلام در برخورد با منافق بسیار جدّى ترازبرخوردش با کفر است.
6. نماز جمعه دانشگاه سیاست
یکى دیگر از مهم ترین حکمت هاى نماز جمعه، اسرارى است که در خطبه هاى این نماز سیاسى ـ عبادى نهفته است .خطبه هاى نماز جمعه از یک سو منبرى بى هزینه و زحمت، باتأثیر ویژه و قداست و با پشتوانه اى از تقوا و عبادت و در تعامل باروح و باور شنوندگان، در اختیار حاکم اسلامى است تا از آن منبربه تبیین دیدگاهه، سیاست ه، تذکّرات هدایتگر، مشکلات اجرایى، آرزوها و نیازمندیهاى حاکمیت بپردازد و از سوى دیگرهمان منبر، خود میز محاکمهء حاکم است تا پاسخگوى انتظارات ومطالبات مردم باشد. حضرت امام رضا(ع) مى فرماید:
«انمّا جعلت الخطبة یوم الجمعة، لاءنّ الجمعة مشهد عام فأراد أن یکون للامیر سببٌ الى موعظتهم و ترغیبهم فى الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و توقیفهم على ما أراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بماورد علیهم من الآفاق (من الاءهوال) الّتى لهم فیها المضرّة و المنفعة... وانّما جعلت خطبتین لیکون واحدة لثناء على اللّه والتمجیدوالتقدیس للّه عزّوجلّ و الاءخرى للحوائجُ و الاعذار والانذار و الدعاء و لِما یُرید أن یُعلّمهم من أمره و نهیه مافیه الصلاح و الفساد...».
[33]
   
خطبه هاى نمازجمعه منبرىبى هزینه و زحمت،باتأثیر ویژه وقداست در اختیارحاکم اسلامى استتا از آن منبربهتبیین دیدگاهه،سیاست ه،تذکّرات هدایتگر،مشکلات اجرایى،آرزوها ونیازمندیهاىحاکمیت بپردازد.
|174|
«خطبه هاى نماز جمعه براى آن تشریع شده است که چون روز جمعه روزحضور عمومى است، لذا براى حاکم وسیله اى براى موعظه و تشویق به فرمانبرى و هشدار از نافرمانى و آگاهى بخشى بر آنچه که مصلحت دین ودنیاىمردم است و اطلاع رسانى از آنچه در اطراف آنها اتفاق افتاده است وازنگرانیهایى که مى تواند براى آنان سودمند یا زیان بخش باشد... ودوتا شدنخطبه ها نیز براى آن است تا یکى براى سپاسگزارى به درگاه خداوند و دیگرىبراى بیان نیازمندى ها و عذرها و تذکر به بیم ها و امیدها و براى آموزش هاىضرورى و اوامر و نواهى و مصالح و مفاسد باشد.»
بیان یکایک مواردى که در این حدیث پربرکت آمده، نیازمند بحثى جداگانه است و مااکنون درصدد آن نیستیم، اما به طور کلى باید بر این نکته تأکید کنیم که خطبه هاى نماز جمعه یک کلاس منظم و تعطیل ناشدنى آموزش عمومى، یک دانشگاه فراگیر از سوى مطمئن ترین فردى است که خود مدیریت جامعه را برعهده دارد و در هر هفته سخنهاى بسیارى داردتابامردم خود در میان بگذارد و ضمن آشنا نمودن آنان با سیاست هاى اجرایى شهر و کشور،اعتماد و اتفاق مردم را پشتوانهء فعالیت هاى اجتماعى خود قرار دهد. به ویژه آنکه این کلاس در فضایى الهى و عبادى برگزار شده و کانون آن را عبادت خداوند تشکیل مى دهدوهمگان رو به سوى معبود حقیقى دارند و گفتن و شنیدن هر جمله را اداى تکلیفالهى مى شمرند. نه سخن بیهوده و لغو و ناپسند بر زبان مى رانند و نه از شنیدن سخنان گمراه کننده رنج مى برند. سرآغاز گفتار با پیام تقوا و سرانجام آن با سرود وحى الهى ـ آیات قرآن ـ آراسته شده است . به راستى چنین ترکیب توحیدى را در کدامین پرستشگاه معنوى ویا انجمن حزبى و سیاسى و یا دانشگاه علمى و اجتماعى مى توان سراغ گرفت ؟! به حق بایدگفت آنانکه این تدبیر الهى را بر نمى تابند و ارج نمى نهند و یا در تبدیل آن به شکلى بى محتوا مى کوشند، همان به که به دریوزگى جاهلیت مدرن لیبرال دمکراسى بنشینندو در انتظار سیاستى جداى از دین و تشکیلات عمومى اى جدا از جمعه و جماعتوصداوسیمایى جدا از وحى و عقل آسمانى و... به تماشاى فلسطین و افغانستان و عراق سرگرم شوند!
|175|
7. نماز جمعه و آداب معاشرت
از دیگر اسرار این عبادت ممتاز، آموزش و رعایت آداب معاشرت و ارتباط مؤمنان بایکدیگر است؛ همانگونه که پیشتر اشاره شد، نماز جمعه ذکر است و براى تذکر و یادآورى هر چیز نیاز به زمینه هاى تذکر بخش و تداعى کننده وجود دارد. برخى از این زمینه ها را خودانسان مى آفریند و بعضى نیازمند توفیق الهى است که قسمتى از عوامل توفیق نیز در دست خود انسان است . بسیارى از آداب ورود به مسجد و حضور در نماز جماعت و به ویژه نمازجمعه، که در احادیث آمده است، آدابى دقیق و ظریف است که از یک سو زمینه ساز توفیق الهى براى تداوم و کمال عبادت خداوند و از سوى دیگر رعایت حقوق برادران مؤمن و ادب حضور در محضر آنان را مى آموزد.
مرحوم شهید ثانى (قدس سره) پس از اشاره به اینکه ذکر خدا یکى از مهمترین اسرار نماز جمعه است، معتقد است براى تحصیل آمادگى و زمینه سازى ذکر الهى بر استحباب غسل جمعه تأکید شده و به نظافت و خوشبو نمودن خود سفارش شده و به پوشیدن لباس آبرومند وآرایش و اصلاح سر و صورت و دیگر آداب و سنن تذکر داده شده است و تو خود مى توانى در کنار اقدام به این آداب و اعمال، خواسته هاى بسیار و نیت هاى بیشمار داشته باشى؛ مثلاًهمراه با نیت غسل روز جمعه نیت غسل توبه و غسل ورود به مسجد نمایى و به هنگام پوشیدن لباس خوب و معطر نمودن خود، نیت تبعیت از پیامبر و مشابهت به او و تعظیم مسجد و احترام به مؤمنان را در نظر داشته باشى و هدفت نشاط و شادابى دوستان وهمنشینان باشد تا مبادا با دیدن لباس آلوده و بد بوى تو گرفتار غیبت شوند و به توبدبین گردند.
[34]
امید آن است که با تحقق و تجلّى ولایت حقه، جمعیت متفرّق مسلمانان انسجامووحدت یابد و نمازهاى جمعه و جماعت بیش از پیش همچون خارى در چشم دشمنانومدرسه اى براى هدایت تشنه کامان و مجلس انسى براى دلدادگان معرفت الهى و در هرروز و هر هفته میعادگاه مؤمنان باشد. آمین یا ربّ العالمین.
 
پى نوشت ها
[1] امام خمینى(قدس سره)، چهل حدیث، ص‏125، مؤسسه نشر آثار امام.
[2] فیض کاشانى، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، جامعه مدرسین، ج‏2، ص31
|176|
[3] سوره جمعه: 9
[4] ر.ک.به: چهل حدیث، امام خمینى، صص291-294
[5] در حدیثى، پیامبر اسلام مى‏فرماید: هر روز جمعه براى شما ثواب یک حج ویک عمره است، حج شماشتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است. ر.ک.به:کنزالعمال. ج‏7، ص‏737، ح21173
[6] شیخ حرّ عاملى(قدس سره)، وسائل الشیعه، ج‏5، ص‏372، ح‏10685، چاپ اسلامیه.
[7] همان، ص394
[8] متقى هندى، کنز العمال، ج‏7، ص‏581، ح‏20355، بیروت.
[9] فیض کاشانى، ابواب الجنان، تحقیق سیدحسین فاطمى، مجله فقه اهل بیت، شماره‏31، ص236
[10] آیت الله طالقانى، پرتوى از قرآن، ج‏1، ص‏31، شرکت انتشار.
[11] ابوعلى احمدبن محمد ابن مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، بیروت، 1398ق، ص128
[12] ر. ک شهید ثانى(قدس سره)، التنبیهات العلیّة على الوظائف الصلاة القلبیه، نشر آستان قدس، 1371
[13] امام خمینى(قدس سره)، سرالصلاة، مؤسسه نشر آثار، ص‏32، چاپ هفتم
[14] محمد بن سعد: ترجمة الامام الحسین من الطبقات الکبیر، تحقیق السید عزیز الطباطبائى، ص38
[15] مرحوم کلینى، فروع کافى، ج‏4، ص‏170، ح‏2، چاپ اسلامیه.
[16] المحجة البیضاء، ج‏2، ص15
[17] وسائل الشیعه، ج‏5، ص17
[18] محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج‏6، ص7
[19] محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ح 9627
[20] وسائل الشیعه، ج‏5، ص372
[21] همان، ص46
[22] همان، ص7
[23] کنزالعمال، ج‏7، ص‏623، ح20575
[24] وسائل الشیعه، ج‏5، ص377
[25] المحجة البیضاء، ج‏1، ص342
[26] وسائل الشیعه، ج‏5، ص371
[27] همان، ص377
[28] همان، ص6
[29] همان.
[30] المحجة البیضاء، ج‏2، ص14
[31] وسائل الشیعه، ج‏3، ص479
[32] المحجة البیضاء، ج‏1، ص342
[33] وسائل الشیعه، ج‏5، ص39
[34] التنبیهات العلیّه، صص187-183

تبلیغات