آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

Idioms and collocations are part of lexical phrases which are of high importance in lexicography. One of the criteria for distinguishing these two types of phrases from each other is the inflexibility of their constituent elements. Idioms, unlike collocations, are not flexible in terms of word order and are always used in a fixed and specific form. The purpose of the present article was to show firstly whether all Persian idioms are inflexible against syntactic changes or some are flexible; secondly, to indicate how a new lexical phrase is created as a result of converting an idiom into a collocation. To illustrate this phenomenon, a new and practical definition for idioms and collocations, based on syntactic criteria not merely semantic, was provided. According to Construction Grammar, idioms were analyzed based on four syntactic tests: ‘passivization’, ‘clefting’, ‘dislocation’, and ‘interrogation’. Two hundred idioms were collected from two of the most up-to-date and comprehensive sources, namely Farsi Amiyaneh Dictionary (Abolhassan Najafi, 2008) and the two-volume Dictionary of Kenayat-e Sokhan (Hassan Anvari, 2019). Some idioms were flexible to syntactic changes, and behaved similarly to collocations. The flexibility of idioms led to introducing a new definition of these phrases based on syntactic criteria. Thus, such phrases were considered a kind of collocation, not an idiom. The result showed that converting an idiom into a collocation always creates a lexical phrase or lexeme with a new meaning. Finally, a plan was introduced to represent such idioms practically in Persian dictionaries.

خلق گروه واژگانی در چارچوب دستور ساختاری و کاربست آن در فرهنگ های فارسی

اصطلاحات و همایندها بخشی از گروه های واژگانی هستند که در فرهنگ نگاری از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از معیارهای تمایز بین این دو گروه از یکدیگر، عدم انعطاف پذیری عناصر سازنده آن ها است. اصطلاحات، برخلاف همایندها، در آرایش واژگانی انعطاف پذیر نیستند و همیشه در قالبی مشخص و ثابت به کار می روند. هدف پژوهش حاضر این بود که نخست نشان دهد آیا همه اصطلاحات فارسی در برابر تغییرات نحوی انعطاف ناپذیر هستند یا برخی از آن ها انعطاف پذیرند؛ دوم اینکه نشان دهد چگونه در نتیجه تبدیل اصطلاح به همایند، گروه واژگانی جدیدی به وجود می آید. به منظور نشان دادن این مسئله، تعریفی جدید و کاربردی از اصطلاحات و همایندها، بر اساس ملاک های نحوی، و نه فقط معنایی ارائه شد. بر مبنای دستور ساختاری، اصطلاحات بر اساس چهار آزمون نحوی «مجهول سازی»، «اسنادی سازی»، «فک اضافه» و «پرسشی سازی» بررسی شدند. دویست اصطلاح از دو منبع جامع و به روز یعنی فرهنگ فارسی عامیانه (نجفی، 1387) و فرهنگ دوجلدی کنایات سخن (انوری، 1398)، گرد آوری شدند. برخی اصطلاحات در برابر تغییرات نحوی انعطاف پذیر بودند و در نتیجه رفتاری شبیه به همایندها داشتند. انعطاف پذیری اصطلاحات منجر به ارائه تعریفی جدید از این نوع عبارت ها بر اساس ملاک های نحوی شد. بنابراین، این گونه عبارت ها نوعی همایند به شمار آمدند، نه اصطلاح. نتیجه نشان داد که تبدیل اصطلاح به همایند، همواره موجب خلقِ گروه واژگانی با معنای جدید، یا معنای جدیدی از یک واژه به حوزه واژگان یک زبان می شود. در پایان، طرحی برای بازنمائی چنین اصطلاحاتی به شیوه ای کاربردی در فرهنگ های لغت فارسی مطرح شد.

تبلیغات