استثناگرایی ایرانی و نقش آن در روابط خارجی ایران (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ایران بازیگری خاص با رفتارهایی خاص تر در نظام بین الملل است؛ بر اساس مطالعات پایلوت انجام شده توسط نگارنده، به نظر می رسد که ایرانیان از دیرباز تاکنون نگاه ویژه ای به خود و به نظم جهانی دارند چنان چه گویی می توان از استثناگرایی ایرانی سخن به میان آورد. از این رو، سوال اصلی این پژوهش آن است که استثناگرایی ایرانی واجد چه مولفه هایی است و چه تأثیری بر روابط و سیاست خارجی آن می گذارد. برای یافتن پاسخی درخور به این پرسش با استفاده از روش های پژوهشی تفسیری و تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهت دار، اندیشه ها و باورهای پادشاهان، رهبران و اندیشمندان دوران مختلف مورد مطالعه قرار گرفته اند. از یک چارچوب مفهومی برگرفته از دیدگاه های آیت الله شهید مرتضی مطهری نیز برای جهت دادن به پژوهش بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استثناگرایی ایرانی شامل مولفه هایی چون «مرکزیت ایران در جهان»، «ایده جانشینی خدا»، «ایده شاهی یا رهبری آرمانی»، «آموزه ثنویت: پیروزی نهایی خیر (ایران) بر شر (دشمنان و اهریمنان)»، «ضرورت قدرت یابی» و «رهبری دیگر ملت ها» است که این مولفه ها به نوبه خود رفتار خاصی را در روابط خارجی به جمهوری اسلامی ایران دیکته می کنند و آن را به یک امر قدسی مبدل می سازند. ماهیت قدسی در روابط خارجی باعث می شود که ایران بازیگری خاص، سرسخت و متفاوت باشد و رفتارهای آن گاهی غیرمتعارف به نظر برسد.Iranian Exceptionalism and Its Effects on Tehran’s Foreign Relations
Iran is a unique actor with specific behaviors in the international system. The paper's main question is what are the main elements of Iranian exceptionalism and what are its effects on Iran’s foreign relations? To answer the question, mixed methodology, a combination of interpretive method and directed qualitative content analysis, has been utilized to interpret Iran's outstanding political and thought figures throughout history. Besides, a conceptual framework has been adopted based on the late Morteza Motahari’s viewpoint on Worldview. The findings of the paper demonstrate that crucial principles of Iranian Exceptionalism are: the “Centrality of Iran in the World”, “Representing the God on earth”, “Ideal king/leader idea”, and “ Believing in the eternal triumph of the Good (Iran) against the Evil (Its enemies)”, “Necessity of Empowerment”, and “ Heavenly mission to lead other nations”. These specific characteristics, combined together, turn International relations realms into a scene of sacred political actions, in which Iran has the mission and transcendental duty to fight the Evils, till the final triumph. What mainstream theories find odd and somehow irrational Iranian behavior, is completely rational, understandable, and predictable via this conceptual framework.