با نگاهی حکیمانه به عالم هستی و انسان ها درمی یابیم، این آفرینش هدف دار بوده و هدفی جز رسیدن به کمال را دنبال نمی کند. لذا چون خداوند متعال کمال مطلق است، پس هدف از آفرینش عالم امکان و انسان ها و تمام موجودات خود خداست. با این توضیح لازم می آید شناختی کافی و وافی در مورد مبدأ و مقصد عالم امکان به کودکان آموزش داده شود؛ چرا که تنها راه سعادت بشری ایمان به خداست ایمانی که مقدمه اش معرفت الی الله است. انسانی که فطرتاً خداجو و حقیقت جوست، اگر بر مبنای شیوه های آموزشی مناسب، حس و گرایش خداجویانه اش تقویت شود، قدم در راه شناخت خداوند خواهد گذاشت. کسانی که خواهان آموزش خداشناسی به فرزندان خود هستند، ناگزیر باید با راه های شناخت خداوند آشنایی داشته باشند؛ همچنین آشنایی اجمالی با ویژگی های روانی کودک، می تواند برای اولیا و مربیان راهگشا باشد. زیرا که استحکام پایه های اصلی زندگی به دوران کودکی و چگونگی گذران کودکی بستگی دارد. بنابراین آگاهی از ویژگی های روانی، شناختی و...کودک برای نیل به یک آموزش پویا و موفق، امری ضروری است. کودک در دوره ی دوم کودکی، بیش از آنکه به مفاهیم ذهنی اهمیت دهد، مسائل عینی را قبول دارد. لذا به جهت عدم انتزاع باید به دو شیوه ی مستقیم (بازی، داستان، شعر، نمایش، مثال و ...) و غیرمستقیم (روش های رفتاری والدین: الگوسازی، معاشرت بر محور الله و...)، بر مبنای شیوه های اساسی شناخت خداوند، برای آموزش یاری جست.