فرهنگ یکی از مهم ترین، پیچیده ترین و پرابهام ترین پدیده های حیات اجتماعی انسان است. به منظور غلبه بر این پیچیدگی، مدیریت فرهنگ نیازمند نگاهی همه جانبه به لایه ها و ابعاد فرهنگ است. نماد به مثابه خارجی ترین لایه فرهنگ، به دلایل گوناگون معمولاً مورد توجه جدی مطالعات مدیریت فرهنگ و به ویژه مطالعات اسلامی قرار نمی گیرد. این مقاله با رویکردی «تحلیلی» و بررسی اسنادی آموزه های اسلامی و با تأکید بر کارکردهای گوناگون نماد، درصدد تبیین جایگاه مهم نماد در فرهنگ اسلامی است. با مطالعه متون دینی متوجه می شویم برخلاف تصور اولیه، نمادهای اسلامی در میان آموزه ها کثرتی فراگیر دارند. در آموزه های دینی بر التزام به نمادها دستور اکید داده شده و تعظیم نماد نشانه تقوا برشمرده شده است. با بهره گیری از این آموزه ها، التزام به نماد می تواند به مثابه یک ملاک مرزبندی بین خودی و غیرخودی قلمداد گردد. یکی از علل این موضوع کارکردهای متنوع نماد (مانند مشخص نمودن هدف، دسته بندی، بهبود درک و همبستگی) است.