آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی تلفیقی و هیجان مدار بر کیفیت روابط زناشویی زوجین دارای اختلال استرس پس از سانحه انجام پذیرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر، همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره انتظامی همدان تشکیل دادند. در مرحله اول، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 30 نفر که در مقیاس تعارضات زناشویی نمره بالاتر از 162 و در مقیاس اختلال استرس پس از سانحه، نمره 107 را کسب کرده بودند، انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (10 نفر گروه تلفیقی و 10 نفر گروه درمان هیجان مدار) و یک گروه کنترل (10 نفر) جای گذاری شدند. گروه آزمایش اول، تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان تلفیقی و گروه آزمایش دوم، تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان هیجان مدار قرار گرفتند؛ اما، گروه کنترل مداخله ای هیچ درمانی دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های تعارض زناشویی ثنایی (1387)، اختلال استرس پس از سانحه کینی (1988) و کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیره و تعقیبی بن فرونی انجام گرفت. نتایج نشان داد، هر دو برنامه آموزشی تدوین شده در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش کیفیت زندگی زناشویی به میزان 64/0 داشته است (05/0>P). به علاوه، بین اثربخشی زوج درمانی تلفیقی و زوج درمانی هیجان مدار در ابعاد توافق زناشویی، خرسندی زناشویی و انسجام زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد(05/0>P).

The Effectiveness Comparison of Integrative and Emotion-Oriented Couple Therapy on the Quality of Marital Relationships of Couples with Symptoms of Post-Traumatic Stress Disorder

The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of integrative and emotion-oriented couple therapy on the quality of marital relationships of couples with post-traumatic stress disorder. The research method was semi-experimental with an unequal control group existence, along with a follow-up phase. The statistical population of the research was made up of all the couples who visited the Hamadan Police Counseling Center. In the first stage, using the available sampling method, 30 people who scored higher than 162 on the marital Conflict Scale and 107 on the post-traumatic stress disorder scale were selected and then randomly divided into two groups. The experiment (10 people in the integrated group and 10 people in the emotion-oriented therapy group) and a control group (10 people) were placed. The first experimental group underwent 10, 90-minute sessions of integrated therapy and the second experimental group underwent 10, 90-minute sessions of emotion-oriented therapy; however, the intervention control group did not receive any treatment. In order to collect data, the questionnaires of Sanai's marital conflict (2017), Kini's post-traumatic stress disorder (1988), and the quality of marital life of Busbi et al (1995) were used. Data analysis was done using multivariate analysis of variance and post hoc Ben-Ferroni tests. The results illustrated that both educational programs compiled in the post-test and follow-up phase had a significant effect on increasing the quality of married life compared to the control group (P<0.05). In addition, no significant difference was observed between the effectiveness of integrated and emotion-oriented couple therapy in terms of marital agreement, marital satisfaction, and marital cohesion (P<0.05).

تبلیغات