گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی شیعی در ایران: گسست نهادی یا عقلانیتی (از صفویه تا انقلاب اسلامی) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
گفتمان«اسلام سیاسی فقاهتی شیعی»در ایران،در تاریخ فراز و فرودخود تلاش کرده مواجهه باواقعیات متغیر انضمامی دنیای سیاسی-اجتماعی جامعه مسلمین را درپرتو خوانشی سیاسی از«نص مقدس»ومفصلبندی ازدال مرکزی«اسلام سیاسی»تنظیم کند.اماموضوع مهم،نحوه تعامل درونی و بیرونی اصول ثابت فقه شیعی با امور متغیر انضمامی است که به تبلور و عینیت یابی این گفتمان در اشکال مختلف ودر نتیجه شکل گیری دوره های تاریخی خاص منجر شده است.چگونگی تعاملات رژیم دانشی این گفتمان یعنی«فقه سیاسی شیعه»در بر هم کنشی با رژیم قدرتی و نهادهای متناظر با آن به تداوم،متلاشی سازی یا صورت بندی جدیدی از نهادهای قدرت منجر شده و به این سیاق،تاریخ یک دوره را رقم زده است.نوشتار حاضر به دنبال تبیین این مطلب می باشد که این گفتمان در تاریخ خود،از گسست عقلانیتی و اپیستمیک برخوردار نبوده و آنچه محقق شده،حرکت تدریجی این گفتمان از حاشیه به متن و مبارزه برای کسب قدرت سیاسی به منظور اجرای حدود و احکام الهی بوده است که به تبلور این گفتمان درشکل سازه ای «مشکک» در پرتو«نهادگرایی گفتمانی»منجر شده است.پژوهش حاضر این گفتمان را از زمان صفویه تا وقوع پیروزی انقلاب اسلامی وتلاش برای تحقق دال مرکزی«ولایت مطلقه فقیه»بر مبنای رویکرد دیرینه شناسی/تبارشناسی فوکویی و نهادگرایی گفتمانی ویوین اشمیت بررسی کرده است.The Discourse of the Shiaa Political Jurisprudential Islam in Iran: Institutional Rupture or Epistemic Rupture (from Safavid Dynasty up to Islamic Revolution)?
The Discourse of the Shiaa Political Jurisprudential Islam in Iran in its miscellaneous history has tried to converge the concrete world of the Muslims to the political study of the sacred text. However, the salient point here traces back to the auto-position of knowledge/power regimes in this discourse, which epitomizes the association between constant principles with the variable concrete affairs. In fact, such interactions demonstrate the influence and penetration of the regime of knowledge in this discourse i.e. Shiaa political jurisprudence and its ensuing implications, in continuation, demolition, or reconfiguration of “Power Institutions” in Iran’s history in each era. Accordingly, the current survey aims to shed light on the “Institutional Rupture” in the history of this discourse, rather than “Epistemic Rupture” to attribute the historical changes of this discourse to encounter of regime of knowledge to the inadequacy of applied political institutions. To do so, this article has adopted the Vivien Schmidt’s discursive institutionalism as its method and genealogy/archeology of Foucault to retrieve the epistemic stability of the Discourse of the Shiaa Political Jurisprudential Islam up to the objectification of its nodal point, i.e. “guardianship of jurisconsult” from Safavid Dynasty up to Islamic Revolution.