در آفرینش گفتمان نویسنده و گوینده روابط بین واحدهای گفتمان را ایجاد می کنند و مخاطب هم برای تفسیر گفتمان این روابط را کشف می کند. نظامِ تولید و شناسایی روابط میان گفتمان ها با بهره گیری از گفتمان نماها محقق می شود که بر پایه قواعدی فراگفتمان مدار به مدیریت این نظام می پردازند. ولی مسئله ترکیب این عناصر موضوع مهمی است و لازم است آثار آن در مدیریت گفتمان بررسی شود. همچنین، ترکیب این عناصر گفتمان شناختی به صورت چند زبانه بررسی نشده است. مقاله حاضر، با روشی توصیفی و کیفی به مطالعه ترکیب گفتمان نماها در پیکره های انگلیسی، عربی، و فارسی بر اساس نظریه گفتمان شناختی انسجام (Schiffrin, 1987; Schiffrin, 2006) و الگوهای تحلیلی گفتمان نما (Fraser, 2006) و نقش نما (Brinton, 1996) پرداخته است. یافته ها نشان داد که از میان گفتمان نماهای تفصیلی، تقابلی، استنباطی و توالی، رتبه اول ترکیب و همایی با 96% به گفتمان نماهای تفصیلی، رتبه دوم با 62% به گفتمان نماهای تقابلی، و رتبه های سوم و چهارم با 54% و 15% به گفتمان نماهای استنباطی و توالی متعلق است. در ترکیب گفتمان نماها، نخستین گفتمان نما رابطه ای عام را نشان می دهد و گفتمان نمای دوم به بازنمایی رابطه ای ویژه می پردازد. واکاوی دقیق نقش منظورشناختی این عناصر فراگفتمانی در این پیکره ها منجر به کشف یک منظومه سیال طیف نقشی شش وجهی برای گفتمان نماها گردید. این فرایند سیال و متغیر در آفرینش و تفسیر گفتمان، تحت تأثیر مثلث منظورشناختی فراتفسیر، فراارتباط، و فراگفتمان به وجود می آید. در نتیجه تعامل این سه عنصر، نظام کاربردی شدگی پدیدار می شود. این فرایند سبب ایجاد استنباطات جدید، پیچیده، و خلاق در نقش گفتمان نماها می گردد که همیشه هم در حال تغییر و نوآوری است.