این مقاله سعی دارد تفسیری اجتماعی- تکنیکی از شکل گیری و گذار صنعت دفاعی ایران در طول چند دهه اخیر را ارائه نماید. برای این منظور، ابتدا با الهام از نظریه میدان بوردیو، چارچوبی برای تحلیل گذار ارائه شده است. در ادامه با ترکیبی از روش شناسی سه مرحله ای بوردیو و روش نظریه پردازی زمینه محور تلاش شده است فرآیند گذار با تاکید بر صنعت ضد زره تحلیل گردد و ایده های نظری جدیدی پیرامون تحول اجتماعی- تکنیکی در صنعت دفاع ارائه شود. بر اساس چارچوب و ایده های ارائه شده در این پژوهش، برای فهم نوآوری و تغییرات فنی در صنعت دفاعی باید به بررسی تحولاتی که در کنش و قشربندی مهندسان و عادت واره، سبک و ارزش های مهندسی رخ می دهد، پرداخت. تجربه صنعت دفاعی نشان می دهد که توازن و هماهنگی بین سرمایه تکنیکی و سرمایه نمادین مهندسان، مهم ترین عامل در توسعه فناورانه و پایداری میدان صنعت دفاعی است. این توازن باعث ایجاد یک قشربندی اجتماعی و روابط کاری مولد بین نیروهای صنعت م یشود. در صورتی که این توازن وجود نداشته باشد، روابط کاری مولد به وجود نمی آید و در نتیجه انباشت سرمایه ممکن نمیشود. میدان سیاست با مداخله در میدان صنعت تاثیر به سزایی بر این توازن و هماهنگی دارد. توجه به این تاثیرگذاری برای سیاست گذاری علم وفناوری در ایران از ضرورت مضاعف برخوردار است.