نظریه های سنتی مدیریت، کنترل و نوآوری را نقطه مقابل یکدیگر می دانستند و استدلال می کردند که نظام های کنترلی مانعی بر سر راه خلاقیت و نوآوری در درون سازمان هستند و اصولاً نوآوری با درجه رسمیت سازمانی رابطه عکس دارد. اما رویکردهای جدید مطرح شده در ادبیات کنترل و پژوهش های تجربی جدید نشان می دهند که کنترل بر خلاف نگاه سنتی تنها پدیده ای غیرمنعطف، ایستا و متمرکز بر استانداردسازی و کمینه سازی تنوع و تازگی نیست و نظام های کنترل رسمی می توانند نقش مثبت و معناداری در فرآیند مدیریت نوآوری ایفا نمایند. در این مقاله با استفاده از رویکرد پیکربندی و از طریق توسعه چهار پیکربندی، چارچوب جدیدی برای سازگار کردن کنترل و نوآوری در سازمان ها مفهومی سازمانی ارائه می شود. دو پیکربندی از میان پیکربندی های استخراج شده، زمینه و بستر لازم برای بروز نوآوری را فراهم می سازند. به عبارت دیگر، سازمان هایی که به دنبال نوآوری هستند و اقتضائات سازمانی آنها، نوآوری را الزامی می سازد، باید از سازوکار های کنترلی مطرح شده در این دو پیکربندی استفاده نمایند تا امکان بروز نوآوری فراهم گردد.