امروزه مدیریت دانش یک مزیت رقابتی مهم برای سازمان و از ابزارهای اساسی در خلق نوآوری است. یکی از راه های رسیدن به موفقیت در مدیریت دانش، استفاده از راهبرد روشن می باشد. در کنار این موضوع استفاده از داستان سرایی به عنوان یک ابزار ساده و تضمین شده جهت پیاده سازی مدیریت دانش پیشنهاد می شود. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی و راهبردی داستان سرایی جهت مدیریت دانش انجام شد. الگوی ارائه شده در این پژوهش دارای دو مرحله اصلی و 7 گام می باشد. مرحله اول الگو، تنها یک گام دارد و در آن با توجه به عامل های تاثیرگذار بر انتخاب راهبرد، بهینه ترین چشم انداز برای ماموریت و راهبرد سازمانی تعیین می گردد. مرحله دوم، دارای 6 گام می باشد و در آن با «تحلیل وضع موجود» از نقطه نظر درون و برون سازمانی و با استفاده از «تعیین وضع مطلوب»، « راه حل هایی برای دستیابی به وضعیت بهینه» ارائه می شود و در نهایت با استفاده از «انتخاب راهبرد مناسب» اقدام به «پیاده سازی» و «بهبود مستمر» آن بر اساس بازخورد می نماید. هر کدام از این گام ها با توجه به لایه های اصلی مدیریت دانش یعنی افراد، فرآیند و فناوری، بررسی و تنظیم می شوند. الگو پیشنهادی این پژوهش با استفاده از نظرسنجی خبرگان، مورد ارزیابی با 95 % اطمینان مورد تایید قرارگرفت. نتایج آزمون فریدمن، نشان دهنده همگن بودن لایه های الگو با 95 % اطمینان بود. .