آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

کارکنان به عنوان سرمایه اصلی در جهت تحقق اهداف و رسالت سازمانی می باشند که نبود ارتباطات مناسب و متعاقباً طردشدگی کارکنان و انزوا و سرخوردگی آنان منجر به پیامدهای مخرب و نامطلوب در سازمان های دولتی می گردد. پژوهش حاضر، اثر رهبری اقتدارمأب بر طردشدگی منابع انسانی با نقش میانجی فرسودگی احساسی را تحلیل و بررسی می کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت جزء تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. برای سنجش متغیرهای رهبری اقتدارمأب، طردشدگی، فرسودگی احساسی از پرسشنامه های ونگ و همکاران (2019)، جیانگ و همکاران (2011) و سوآلقا (2017) استفاده گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری و آلفای کرونباخ (82/0) تأیید گردید. جامعه آماری شامل سازمان های دولتی شهرستان خرم آباد می باشند که 121 نفر از کارکنان آنها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند. داده ها از طریق الگوریتم مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل گردید. تحلیل نتایج در سطح اطمینان 95% بیانگر تأثیر مثبت و معنادار رهبری اقتدارمأب بر طردشدگی و فرسودگی احساسی می باشد. به علاوه، تحلیل مسیر غیر مستقیم گویای نقش میانجی فرسودگی احساسی در تأثیر رهبری اقتدارمأب بر طرد شدگی است. به عنوان یک نتیجه کلی، رهبری اقتدارمأب یکی از عوامل زمینه ساز فرسودگی احساسی و طردشدگی کارکنان در سازمان های دولتی قلمداد می شود.

تبلیغات