جنس بحران ها به دو نوع بحران های «در» ساختار و بحران های «بر» ساختار تقسیم می شود. بحران های «در» ساختار موجب به چالش کشیدن و تنظیم نظام و نه تغییر ساختار نظام بین الملل می گردد، اما محصول بحران های «بر» ساختار، توزیع توانمندی نوین و ایجادکننده ساختارهای جدید است. از این بعد، بحران به عنوان یک فرایند، نقشی ساختارساز ایفا می کند و فرایند، موجد ساختار می گردد. بحران سوریه از نظر جنس بحران، بحرانی است «در» ساختار که از درون دولت های ملی برخاسته و به فضای منطقه ای و بین المللی سرایت کرده است؛ بنابراین بحران سوریه تبدیل به آوردگاهی شده که قدرت های بزرگ را به طور غیرمستقیم درگیر کرده است که قادر به تغییر نوع ساختار نیست، بلکه می تواند نوع اتحادها و ائتلاف ها را در ابعاد بین المللی دگرگون سازد. منشأ بحران سوریه از نوع سطح بحران، داخلی بوده که به دلیل عدم توانایی پاسخ متناسب و به موقع به بحران، بحران سریز کرده و نظام منطقه ای و جهانی را هم زمان به چالش کشیده است. بدین ترتیب، علاوه بر برخورد نظام سیاسی با مخالفان و معترضان، مخالفت ها از مرزها فراتر رفته و ناآرامی ها در سوریه به صحنه جنگ سردی بر اساس منطق موازنه قوای نامتوازن میان قدرت های بزرگ منطقه ای و بین المللی تبدیل شده است. با این وصف، اگرچه بحران سوریه از لحاظ ساختار نظام بین الملل، بحرانی «در» ساختار است، اما از بعد منطقه ای به دلیل حاکم بودن فضای جنگ سرد در منطقه، تقریباً دوقطبی بودن ائتلاف و اردوگاه های منطقه ای و اهمیت ژئوپلیتیک سوریه، بحران سوریه بحرانی «بر» ساختار قلمداد می شود حال دراین پژوهش محقق درصدد است به بررسی تاثیر بحران سوریه و همچنین ابعاد و پیامدهای بحران مذکور را بر امنیت اردن مورد بررسی و تحلیل قرار دهد؛ ماحصل یافته ها نشان داد که با آغاز بحران سوریه کشور اردن از نظر همسایگی با این کشور با تهدیدات امنیتی همانند ورود پناهندگان و درگیری های مرزی و تهدیدات داعش روبرو بود که این امر بر امنیت اردن بصورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیر گذار بود، که این کشور برای رفع حل معضل امنیتی خود و تقویت کشور از کمک های مالی و نظامی آمریکا و کشور های دیگر برخوردار گردید.