تفسیر رفتار معنادار و توجه به روش های کیفی مربوط به آن در دهه اخیر با استقبال بیشتری از سوی دانشجویان و اساتید علوم اجتماعی روبه رو شده است. در این میان معمولاً به نظریه های تفسیری مدرن اکتفا می شود، درحالی که به کارگیری نظریه های تفسیری متفکران مسلمان به دلیل تفاوت در مبانی انسان شناختی، ابعاد و زوایای دیگری از تفسیر کنش را به روی پژوهشگر می گشاید و امکان تفسیری متفاوت، عمیق و گسترده را فراهم می آورد. در این پژوهش بازتولید نظریه تفسیری علامه مصباح یزدی را با روش تحلیلی منطقی دنبال کرده ایم. این نظریه با بررسی مبانی کنش در عرصه های شناختی، گرایشی و انگیزشی و زمینه های اجتماعی آن ظرفیت تفسیری متفاوتی را فراهم می آورد. تقسیم آگاهی کنشگر به راهبردی و کاربردی و همچنین حضوری و حصولی، تقسیم گرایش های او به عواطف اولیه و ثانویه و احساسات متنوع و توجه به انواع انگیزه و انگیزه های ترکیبی، پنهان و کتمان شده و اصالت بخشی به جامعه با سه سازوکار آموزش، تقلید و تلقین، از جمله ویژگی های این نظریه است. مراحل تفسیر کنش براساس این نظریه نیز در شش گام تفسیر آگاهی، گرایش، انگیزه، زمینه های اجتماعی، تطبیق آنها بر رفتار و نقد کنش، صورت می گیرد.