یکی از نظریاتی که در فلسفه اخلاق مطرح می شود نظریه خودگرائی روان شناختی است. این نظریه، یک نظریه توصیفی است که ادعا می کند: انگیزه انسان در تمام افعال اختیاری، انگیزه ای خودخواهانه و مبتنی بر منفعت شخصی است. مصادیق متعددی برای این انگیزه خودخواهانه ادعا شده است، از جمله: «حب ذات»، «منفعت شخصی»، «لذت»، «رضایت فاعل». ما با روش تحلیلی- انتقادی، بسیاری از ادله ای که برای اثبات مدعای خودگرائی روان شناختی ارائه شده بود را نقد و بررسی کردیم. این ادله همگی مخدوش است، زیرا این ادله غالبا تجربی هستند و نمی توان با دلیل تجربی، مساله فراتجربی مانند انگیزه فاعل مختار را اثبات کرد، از سوی دیگر مدعیان این نظریه دلیلی بر نفی انگیزه های دیگرگرایانه و اثبات انحصاری بودن انگیزه خودگرایانه اقامه نکرده اند.