آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

مقاله حاضر در چارچوب نظریه استعاره مفهومی و طرحواره های تصوری، دو مفهوم قرآنی شیطان و ابلیس که مفاهیمی انتزاعی و غیرِ قابل ادراک حسی انگاشته می شوند، را بر پایه مقوله حرکت -به عنوان یکی از رایج ترین حوزه های شناختی تجربه- مورد بررسی قرار می دهد. هدفِ پژوهش، دست یابی به درکی عمیق و جامع از این مفاهیم قرآنی است تا با بهره گیری از روشی علمی در مطالعات تفسیری مدل مفهوم سازی قرآن در تبیین جایگاه شیطان/ابلیس در نظام هدایت/گمراهی نمایانده شود. پس از استخراج آیه های مشتمل بر کلیدواژه های شیطان و ابلیس، افزودن آیات مرتبط به صورت دستی و استخراج آیاتی که حرکت در آن ها وجود دارد، پیکره ای مشتمل بر 78 رویداد حرکتی و 107 آیه به دست آمد. بررسی پیکره موردِ اشاره نشان داد که نافرمانی و تنزل درجه شیطان به صورت خروج از مسیر، حرکت از بالا به پائین و از مکان مشخص به نامشخص تحت تأثیر نیروی خدا که نشان دهنده حرکت از وضعیت مطلوب به نامطلوب بوده، مفهوم سازی شده است. شیطان به صورت موجودی که در مسیر مانع ایجاد می کند، انسان را تکان می دهد، او را از مسیر منحرف و از بالا به پائین پرتاب می کند، به عنوان جزئی از کلان استعاره [بندگی خدا، قرار داشتن در یک مسیر است] مفهوم سازی شده است. بر مبنای استعاره دانش بنیاد [شیطان پیامبر است] پذیرش وسوسه شیطان به صورت حرکت به دنبال مقصدی متحرک در مسیری لغزنده به سوی هدفی نامشخص مفهوم سازی شده است. اگرچه در حرکت شیطان و پیروانش در دنیا مقصد برجسته سازی نشده، در آخرت به سمت مقصد مشخص (عذاب و جهنم) است.  

تبلیغات