آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

در تقابل با بیماری کرونا، سازگاری در برابر آن، پدیده ای قابل تأمل به شمار می رود که در گام نخست تبیین یک راهبرد مناسب برای جلوگیری از گسترش آن، مهم ترین اقدام است. اما برای به این هدف نیاز است تا یک رفتارشناسی دقیق برحسب منطقه(شهری- روستایی) صورت گیرد تا الگوهای مناسب برای مدیریت مناسب آن حاصل شود. تحقیق سعی داشت تا با بررسی نمونه هایی از محدوده مورد مطالعه به این هدف دست یابد. تحقیق کاربردی و برحسب نوع و روش تحلیل گردآوری اطلاعات از نوع آمیخته و جمع آوری اطلاعات به صورت ترکیبی از روش های مصاحبه هدفمند، مشاهده، یادداشت برداری و پرسشنامه محقق ساخته بود. واحدهای معنایی مصاحبه پس از رسیدن به اشباع نظری از نظر پاسخ ها به روش متن باز در MAXQDA کدگذاری و در دو مرحله طبقه بندی گردیدند. سازه های مورد نظر برای تحلیل در مدل ساختاری- تفسیری ISM آماده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تأثیرپذیری و تأثیرگذاری سازه ها بر یکدیگر، توسط 20 نفر از خبرگان محلی بررسی شد. سپس سازه ها در مدل MICMAC خوشه بندی شدند. مسافرت به ناحیه روستایی مورد مطالعه و بهبود خدمات بهداشتی- درمانی، باید به عنوان سطح اول مدیریت بیماری کرونا مورد توجه قرار بگیرد. با توجه به دیگر نتایج تحقیق، دو سازه همکاری و مشارکت ساکنین و سازمان های ذی ربط نیز به عنوان دو سازه کلیدی در مدل MICMAC به دست آمدند که می توانند به عنوان عوامل کلیدی و زیربنایی در مدیریت بیماری در ناحیه روستایی مورد مطالعه عمل کنند. برای شروع و تغییر در مدیریت بیماری کرونا نیز باید بر روی این دو سازه تأکید گردد. یافته های تحقیق همچنین 4 راهبرد را برای ناحیه روستایی پیشنهاد می کند که می تواند راهنمای عمل برای تدوین سیاست ها و دستورالعمل های بهداشتی برای ناحیه روستایی باشد.

تبلیغات