پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات فناوری اطلاعات بر ایجاد اشتغال با استفاده از سیستم های قاعده بنیان فازی اجرا شده است. دلیل انتخاب بحث اشتغال به درصد بالای بیکاری در کشور ایران برمی گردد و انتظار این است که فناوری اطلاعات بتواند در این راستا مشاغل جدیدی را برای جویندگان تحصیل کرده در دسترس قرار دهد. دلیل بهره مندی از منطق فازی نیز، ماهیت کیفی و زبانی شاخص های ارزیابی راهبرد هاست. مدل مفهومی پژوهش، بیان کننده این نکته است که فناوری اطلاعات تأثیر دوگانه ای هم بر کاهش اشتغال (در کوتاه مدت) و هم بر افزایش اشتغال (در درازمدت) می گذارد. برای دستیابی به هدف انتخاب راهبرد با منطق نزدیک به هوش انسانی، فرایندی که هشت مرحله را دربردارد، پیشنهاد و طراحی شده است. نتایج به دست آمده از استنتاجات فازی، نشان دهنده تطابق بیشتر آن با واقعیت های موجود و همچنین، سیستم تفکر انسانی و قراردادن امکان وقوع راهبرد های در دسترس محقق است، چیزی که در روش های کلاسیک ارزیابی راهبرد ها وجود ندارد.