هویت در کلی ترین نگاه، برداشت هر فرد از خود در جامعه است. هویت، چه زنانه و چه مردانه، در برهه هایی در معرض برخی چالش ها قرار می گیرد. دیدگاه های مختلفی درباره علت بروز این چالش بیان شده است. آنچه در این مقاله به عنوان چارچوب نظری اختیار شده، اختلاط و رقابت مرجعیت های معنایی است. هر نظام معنایی دارای یک تمامیت و یکپارچگی است که همه اجزای خود را در پیوندی تعادلی (نه لزوماً مطلوب) حفظ می کند و عدم تعادل آن گاه پدیدار می شود که پای یک مرجعیت معنایی دیگر به میان آید. هویت ازآنجاکه لایه های متفاوتی دارد، معمولاً ابتدا در لایه های بیرونی تر که بیشتر ناظر به کنش ها و رفتارها هستند دچار تغییر می شود و این وضعیت در صورت حیات و پویایی لایه های درونی تر، با یک نوع مقاومت فرهنگی همراه خواهد بود و تا مادامی که تمام لایه های هویتی با هم همخوان نشوند، همواره عدم تعادل و چالش هویتی باقی است. اشتغال، تجرد، حجاب و... ازجمله عواملی اند که در موقعیت جدید زن ایرانی را به نوعی با چالش هویتی روبه رو ساخته که در این مقاله با چارچوب نظری یاد شده و روش تحلیلی اسنادی به آنها پرداخته شده است.