فرهنگ مذهبی و معنوی حاکم بر نظام خانواده همواره موجب شده است که این نهاد با حفظ اصالت اعضای آن نه فقط تامین کننده نیازهای جسمانی که برآورنده نیازهای روحی و روانی آنها نیز باشد. لذا ورود هرگونه خدشه به چهارچوب آن موجب صدمات جبران ناپذیری به جامعه می شود. از مهمترین آسیب های وارد به نظام خانواده طلاق است که به دو نوع ظاهری و خاموش تقسیم می شود. آمار بالای طلاق بویژه طلاق (عاطفی)خاموش است که رشد روزافزون آن موجب شده است که روانشناسان بسیاری به کشف و بیان علل گوناگون ان بپردازند.یکی از عوامل مهم تاثیر گذار بر این موضوع که اخیرا مورد توجه طراحان قرار گرفته است، موضوع مسکن و معماری خانه است. قطعا تاثیر عمیق معماری مسکونی بعنوان مادری که باید ساکنین خود را در آغوش گرفته و رافع نیازهای همه جانبه آنها باشد، در ایجاد آرامش فکری و روانی، نشاط و سرزندگی ساکنین خانه، خلق فضاهایی جهت تعاملات اجتماعی و فضاهایی با قابلیت انعطاف و تنوع پذیری، بر بهبود روابط همسران موثر بوده و ضمن کاهش تنش و استرس های موجود در زندگی مدرن، تقویت رابطه مطلوب زوجین با یکدیگر، تقویت مهارت های زندگی و افزایش بُعد معنوی، میزان طلاق عاطفی را به اندازه چشم گیری کاهش دهد. علاوه بر اهمیت موضوع طلاق عاطفی و تبعات آن در جامعه و همچنین تاثیر معماری بر کاهش یا افزایش آن، به طور خاص بدان پرداخته نشده و آنچه تا کنون مورد پژوهش قرار گرفته است، سنجش جداگانه هر یک از یک از این دو متغیر می باشد لذا ارتباط بین این دو و پاسخ به این پرسش که چگونه طراحی معماری مسکونی می تواند موجب کاهش طلاق عاطفی میان همسران گردد؟ موضوع پژوهش فوق می باشد این نوشتار بواسطه نیاز به شرح و توصیف علل طلاق عاطفی و سنجش عناصر معماری، با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و اطلاعات آن بوسیله روش کتابخانه ای گرداوری و تنظیم گردیده است.