شعر سپید شاملو در میان سپیدسرایان فارسی، برجستگی درخور توجهی یافته است و این برجستگی چنان آشکار است که بسیاری می گویند: شاملو راهی را که خود رفته، به دیگران نشان نداده است. پرداختن به عوامل این برجستگی، مسئله ی پژوهش حاضر است؛ با طرح این پرسش ها که کدام ویژگی سبکی، شعر او را از دیگر سپیدسرایان متمایز کرده است و نقطه ی کانونی در زیبایی شناسی شعر او چیست، به بررسی برخی از وجوه مسئله ی مذکور می پردازیم. برای اثبات این فرض که از عوامل تمایز سبکی شعر شاملو، گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان است، اشعاری از دیگر سپیدسرایان (منوچهر آتشی، بیژن جلالی، طاهره صفارزاده و مفتون امینی) بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در تبیین ویژگی های سبکی برجسته ی شعر شاملو و توصیف فرایند زیبایی شناسی آن، دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست اینکه در این فرایند، نوعی از گفتمان به گفتمان دیگر تبدیل می شود. نکته ی دوم اینکه در هر شعر، یکی از حواس پنج گانه مرکزیت دارد و چگونگی تعامل آن با دیگر حواس بیرونی و درونی، سبب ایجاد نمایه های منحصربه فرد شده است و فرایند زیبایی شناسی شعر را رقم می زند. بررسی نمونه ها نشان می دهد که تغییر و توسعه ی معنا در طی فرایندهای گفتمانی، ایجاد گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان که حاصل کارکرد چندگانه ی لایه ی حسی ادراکی است، ویژگی های سبکی هستند که چگالی معنایی شعر سپید شاملو را بیشتر کرده و شعر او را در میان سپیدسرایان برجسته کرده است. می توان گفت آن دسته از شعرهای شاملو که نشان دهنده ی سبک فردی اوست یا در اصطلاح سبک شناسی، اثر انگشت او را داراست، به دلیل برجستگی همین ویژگی هاست.