خانواده نقش مهمی در سلامت روانی و اجتماعی اعضای خود و پس از آن در سلامت اجتماعی جامعه ایفا می کند. عدم حضور هر یک از والدین در محیط خانواده تعادل آن را به هم زده و موجب تضعیف کارکردهای آن می شود. خانواده های زن سرپرست علاوه بر وظایف و مسئولیت های مادری، نقش و وظایف جدیدی در خانواده پیدا می کنند. وخامت این شرایط زمانی مضاعف می شود که جایگاه فرودست زنانه با پایگاه فرودست طبقاتی همراه شده و این دو شکاف عمده بر هم متراکم می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مسائل و دغدغه های مادران سرپرست خانوار و نحوه مواجهه آنها با چالش های پیش رو با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. به این منظور با 19 نفر از مادران سرپرست خانوار ساکن در شهر تهران، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد، و برای گزینش آن ها روش نمونه گیری هدفمند به کار گرفته شد. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها 11 مضمون به دست آمد. این مضامین روند زندگی مادران سرپرست خانوار را در دوران پیش از سرپرستی و دوران سرپرستی نمایان می سازد. در نهایت به شناسایی 5 تیپ از زنان سرپرست خانوار (زنان آسیب دیده و مطرود، زنان با انگیزه برای بهبود و تغییر شرایط، زنان دارای حمایت نسبی خانواده، زنان پرستار همسر و فرزندان در خانواده، فرزندان حامی زنان و مادران سرپرست) با توجه به داده های تحقیق نائل آمدیم. رنج مضاعف، طرد و انزوای اجتماعی (اجباری یا خودخواسته)، بازسازی هویت از مقولات محوری و مشترک زنان سرپرست خانوار در این مطالعه است.