آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

در این پژوهش با استفاده از دو نظریه ساختار - کارگزار و هرم نیازها تلاش شده به این پرسش پاسخ داده شود که فرآیند آزادسازی سیاسی در قطر از 1995 به این سو چه دستاوردهایی داشته و با چه چالش ها یا موانع ساختاری و غیرساختاری مواجه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که جامعه قطر شاهد برخی دستاوردها و آزادسازی سیاسی اولیه در قلمرو رسانه ها به ویژه شبکه ماهواره ای الجزیره، انتخابات نسبتا رقابتی، آزادی بیان اولیه و اصلاحات در قانون اساسی و پارلمانی بوده است. با این وجود، به دلایل ساختاری همچون عدم وجود اراده سیاسی جدی در حاکمیت برای اصلاحات ژرف و پردامنه، ساخت محافظه کار اجتماعی و سیاسیجامعه و ریشه دار بودن هنجارهای فرهنگی و سنتی قوی و دلایل غیرساختاری همچون ضعف کنشگران و نهادهای مدنی و اولویت خواسته های رفاهی- معیشتی بر آزادسازی سیاسی در بین اکثریت جامعه با چالش های جدی مواجه بوده است. یافته کلی این پژوهش این است که ضمن عدم انکار پاره ای اصلاحات و آزادسازی سیاسی اولیه، این کشور به خاطر چالش ها و موانع ساختاری و غیرساختاری در سطح کنشگران و شهروندان با دموکراسی حداکثری و واقعی فاصله زیادی دارد.

تبلیغات