مدیریت سیاسی در دو بعد کلی روح و فن مدیریتی مورد بحث قرار می گیرد. مدیریت سیاسی دارای فنون مختلفی می باشد لکن آن چه که جهت دهنده به فنون می باشد، روح حاکم بر آن می باشد. ویژگی مهم فطرت آن است که در میان انسان ها مشترک بوده و به تبدل احوال، تغییر زمان، مکان و تمدن متحول نمی شود؛ بنابراین انسان ها چون دارای فطرتی الهی هستند، ذاتاً یگانه می باشند. سوال این است که نقش فطرت در جهت دهی مدیریت سیاسی از منظر اسلام چیست؟ فرضیه تحقیق این است که فطرت به عنوان روح حاکم بر عرصه مدیریت سیاسی بوده و در جهت دهی فنون سیاسی نقش اساسی را بر عهده دارد. هدف از این تحقیق نشان دادن تاثیرات فطرت در رفتار سیاسی حاکمان بوده و تاثیر فطرت بر عملکردهای آنان در حیات سیاسی مدنظر می باشد. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی برای بررسی آیات و روایات استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که بنا بر ویژگی های فطری از منظر قرآن، مدیریت سیاسی به دو بخش فطری و طاغوتی (غیرفطری) تقسیم می شود. برون دادهای مدیریت سیاسی بر مبنای فطرت از جهت حیثیت های نوع حکومت، مشروعیت، ویژگی های حاکم و قوانین حاکم بر جامعه به ترتیب حکومت مردم سالاری، مشروعیت الهی، حاکم عالم عادل و حاکمیت قوانین الهی بوده و در مقابل مدیریت سیاسی طاغوتی به حکومتی دیکتاتور، مستبد و برتری جوی و دارای مشروعیت غیرالهی می باشد که ظلم، قدرت طلبی، انحصارطلبی و فساد عقیده و عمل ازجمله ویژگی های حاکمان این چنین حکومتی می باشند. هم چنین قوانین برخاسته از چنین سیاستی قوانینی غیرالهی و منطبق با خواسته ها و امیال نفسانی حاکمان خواهد بود.