آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

در عصر کنونی با پیچیده تر شدن روابط بین المللی به دلیل تغییر در هندسه قدرت، تنظیم روابط کشورها رو به مشکل گرایید. توجه به سرمایه های موجود در هر جامعه، نقش مهمی را در باز تولید قدرت هر کشور ایفا می کند. اسلام به عنوان کامل ترین دین و فقه شیعه به طور خاص، دارای ظرفیت های نابی در تولید قدرت بر اساس منابع و تبدیل آن به سرمایه و تبدیل سرمایه به قدرت، جهت اقتدار دولت اسلامی است. دولت اسلامی برای افزایش توانمندی خود در نحوه تولید قدرت بر اساس مبانی فقهی اسلام بر دو رکن اساسی استوار است که نیازمند شناسایی، تولید و کاربردی کردن هریک از آن هاست. این دو رکن، که از جمله مفروضات این تحقیق به شمار می روند، عبارتند از: الف) در بعد سخت قدرت، افزایش توانمندی دولت در بعد نظامی از طریق بالا بردن توان دفاعی، در بعداقتصادی، بر اساس احکام ابواب«زکات»، «خمس»، «انفال» و در بعدسیاسی، ارتقاء اقتدار در عرصه های ملی، منطقه ای و جهانی است که تولید این قدرت از طریق«احیاء ارزش های اسلامی» و «هویت دینی-ملی» است. در بعد نرم قدرت نیز با توجه به مولفه های فردی، اجتماعی و فرهنگی بر اساس اصولی چون؛«تالیف القلوب»، «تشکیل امت واحده»، «دعوت»، «بسیج مردمی»و«ساخت رویه های اجتماعی از طریق احکام شرعی» است. ب)رکن دوم از مولفه های اصلی قدرت در فقه سیاسی اسلام که سبب ضابطه مند شدن تولید و اعمال قدرت و مانع از انحراف در مسیرکسب و کاربرد قدرت می گردد، اصل«ولایت» است که مهم ترین شاخص در حل معضلات قدرت است. این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سوال که مبانی فقهی شیوه تولید قدرت در دولت اسلامی چیست از طریق مطالعه کتابخانه ای براساس منابع اسلامی می باشد و از جمله دستاوردهای آن می توان به تولید، تضمین و کاربرد قدرت براساس مولفه های بیشمار اسلام، اشاره نمود.

تبلیغات