آموزش و تدریس از جمله موضوعاتی هست که همواره جزء دغدغه های مهم محققان تعلیم و تربیت بوده است. آموزش مجموعه فعالیت هایی است که تدارک دیده می شود تا به یادگیری بینجامد. آنچه اهمیت دارد شناخت روش های مختلف آموزشی و استفاده از آن در بهینه کردن یادگیری است. در پژوهش حاضر از روش شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان رشتخوار (واقع در استان خراسان رضوی ) در سال تحصیلی 96-95 می باشد. در این پژوهش ابتدا از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است، در نهایت نمونه به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی(ISM) گرفته شد. روش:شیوه اجرای پژوهش به این صورت بود که یکی از گروه ها به عنوان گروه آزمایش و گروه دیگر به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. با گروه اول که گروه آزمایش بود درس دو کتاب زبان انگلیسی پایه دهم در 12 جلسه 45 دقیقه ای به شیوه معکوس تدریس شد. نهایتا داده های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از آمار توصیفی برای طبقه بندی داده ها، میانگین، انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی از آزمون واریانس چند متغیره جهت تحلیل نتایج آزمون پرسشنامه استفاده شده است. توسط نرم افزار SPSS محاسبه شد سپس نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:با توجه به نتایج به دست آمده دراین تحقیق می توان گفت که بین دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در ده بعد انگیزشی؛ گرایش به کار و تکلیف، گرایش به پیشرفت، رقابت جویی، قدرت اجتماعی، وابستگی اجتماعی، هدف مداری، اتکاء به نفس، اعتماد به نفس مثبت، شهرت طلبی و نوع دوستی، تفاوت معنادار وجود دارد. ولی بین گروه ها در دو بعد دیگر انگیزش (پاداش مادی، اعتماد به نفس منفی) تفاوت معناداری مشاهده نشد. با این نتایج به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تدریس با شیوه کلاس معکوس برتری معناداری نسبت به روش متداول تدریس در افزایش انگیزش پیشرفت تحصیلی دارند.