با نگاهی کلی به حوزه خط مشی گذاری، مشخص می شود که به علت ماهیت بین رشته ای آن، اندیشمندان و صاحب نظران با نگاه بنگاه های متفاوت علمی به آن پرداخته اند. یکی از چالش های خط مشی گذاران، به طور عام و صنعت خودرو به طور خاص، بروز پدیده ای به نام نزدیک بینی سیاستی است. در این پژوهش، تلاش گردیده که با تعمیق نگاه در بررسی بیماری نزدیک بینی سیاستی، ابعاد این موضوع از منظر سایر علوم انسانی نیز مورد تحقیق قرار گیرد. بر این اساس در این مقاله ابتدا به تبیین نزدیک بینی سیاستی پرداخته و سپس ادبیات موجود در خصوص این آسیب با دقت نظر در دیدگاه های مختلفی که از سوی اندیشمندان رشته هایی نظیر جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد سیاسی و تحلیل گران سیستم تبیین شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان با تحلیل کیفی رویکردهای ارائه شده در حوزه های مذکور به منطق گونه شناسی این رویکردها اشاره گردیده است. با مقایسه رویکردهای تبیین نزدیک بینی سیاستی در صنعت خودرو، عدم توجه به دو مؤلفه ویژگی شخصیت خط مشی گذار و همچنین ویژگی های صنعت مشخص گردید و پیشنهاد می گردد که علاوه بر رویکردهای پنج گانه از بعد روان شناسانه و نیز جذابیت های صنعت در تبیین چرایی نزدیک بینی استفاده شود.