فناوری زیربنای توسعه محصولات و خدمات و در نتیجه زیرساخت نیل به اهداف سازمانی و تحقق راهبردهای سازمانی است. رویکرد مدیریت سبد فناوری از جمله رویکردهای نسبتاً نوین و در عین حال محبوب در ادبیات مدیریت فناوری است. مسأله مدیریت سبد فناوری عبارت از توزیع مناسب سرمایه و منابع میان مجموعه ای از فناوری ها به گونه ای است که بیشترین اثربخشی را در ارتباط با دستیابی به اهداف سازمانی فراهم نماید. در سال های اخیر عوامل و معیارهای متنوعی توسط صاحب نظران برای انتخاب و مدیریت سبد فناوری پیشنهاد شده است. این مقاله در صدد است تا ضمن مرور اجمالی برخی از این معیارها و معرفی مجموعه ای از معیارها برای انتخاب سبد فناوری در یکی از بخش های صنعت نفت کشور، با بازتعریف مفاهیم و ریسک و بازگشت سرمایه متناسب با فضای مدیریت فناوری و در چارچوب نظریه کلی سبد، مدلی را با مناسب سازی مفهوم «ارزش در معرض ریسک» که از معیارهای شناخته شده سنجش ریسک در مدیریت مالی است توسعه داده و برای انتخاب سبد فناوری به کار گیرد. مدل معرفی شده در این مقاله قادر است با محاسبه میزان توانمندی سبد فناوری در دستیابی به اهداف راهبردی و پشتیبانی از آن ها، تصمیم گیرندگان را در فرآیند سرمایه گذاری بر هر سبد فناوری یاری نماید.